مردی جوان نزد شيوانا آمد و به او گفت كه از همسرش به خاطر شيطنت هايش راضی نيست! و می خواهد از او جدا شود و همسر دیگری اختيار كند! چرا كه او افسر گارد امپراتور است و بايد همسر و فرزندانش وقار خاصی داشته باشند، اما همسر جوانش بی پروا و جسور است و در مقابل خانواده های افسران ديگر، سبك رفتار میکند.
شيوانا تبسمی كرد و گفت:آيا او قبلا هم چنين بوده است!؟
مرد جوان پاسخ داد :نه به اين اندازه، شدت شيطنتش در منزل من بيشتر شده است!
شيوانا گفت: بی فايده است تو با هر زن ديگر هم كه ازدواج کنی مدتی بعد رفتار و حركات و سكنات همين زن اول تو به همسر بعدی ات سرايت میکند! چرا كه اين تو هستی كه رگ شيطنت را در رفتار همسرت تقويت میکنی
مرد جوان با تعجب پرسيد: یعنی می گوئيد نفر بعد هم چنين خواهد شد!؟
شيوانا سری تكان داد و گفت: آری! در وجود همه انسان ها رگه های شیطنت و پاکدامنی و وقار و سبك مغزی وجود دارد، اين همراهان هستند كه تعيين میکنند كدام رگه تحريك و فعال شود.تو هر همسری اختيار کنی همين رگه را در او فعال خواهی كرد، چرا كه تو چنين می پسندی !تو ارزش ها و خواسته های خود را تغيير بده همسرت نيز چنان خواهد شد.
آنگاه شيوانا تبسمی كرد و از افسر جوان پرسيد:و مگر نه اينكه تو همسرت را قبل از ازدواج به خاطر همين جسارت و بی پروایی اش پسندیدی و شيفته اش شدی!؟
افسر جوان با تبسمی كمرنگ سرش را از شرم به زير انداخت و ديگر هيچ نگفت.
درباره این سایت