از نشانه های وجود اختیار در انسان تفکر و تصمیم و احساس رضایت یا پشیمانی و مسئولیت پذیری می باشد بعضی ها فکر می کنند اختیار به معنای ازادی مطلق است وخواسته های خودرا بدون توجه به عواقب و نتایج دنبال می کنند و قانون های حاکم بر جهان را نادیده می گیرند.
برای بهره گیری صحیح و شکوفایی اختیار بهتراست به این نکات توجه کنیم اول اعتقادبه خداوند حکیم زیرا ایمان به خداوند حکیم و نظام حکیمانه او این اطمینان را به انسان می دهد که جهان دارای حافظ و نگهبانی است که اشتباهی در کار او راه ندارد و دوم اینکه جهان قانونمند است.
تقدیر به معنای اندازه گرفتن می باشد و قدر به معنای اندازه است و کلمه ی قضا معنای زیادی دارد که عبارت اند از :به انجام رساندن ، پایان دادن و حکم کردن و حتمیت بخشیدن می باشد و نظم و سازمان جهان یعنی قضا و قدر الهی که بر جهان حاکم است.
موجودات جهان از ان جهت که حدود و اندازه و ویژگی ها و موقعیت مکانی و زمانی انهارا خداوند تعیین کرده مقدر به تقدیر الهی هستند و از انجا که با حکم و فرمان و اراده ی الهی ایجاد شده اند مربوط به قضای الهی هستند بدون پذیرش قضا و قدر الهی هیچ نظمی برقرار نمی شود.
وجود اختیار و اراده در انسان به علت اراده الهی و خواست او ست خداوند اراده کرده است که انسان موجودی مختار و دارای اراده باشد در فعل اختیاری تا زمانی که انسان به انجام فعلی اراده نکند ان فعل انجام نمی گیرد در عین حال وجود ما ،اراده ما، و عملی که از ما سر میزند همگی وابسته به اراده خداست.
خداوند با سنت های الهی که در قران از انها یاد کرده است همه ی انسان ها را در زندگی مورد ازمایش قرار میدهد و به گناهکاران هم فرصت و امکاناتی که داده سبب شده که از ان برای افزایش گناهان استفاده کنند.
1- غار بهترین جا برای روشن کردن آتش است
روشن کردن آتش در غار شاید رومانتیک و بی خطر به نظر برسد، اما حقیقت آن است که آتش و دمای بالا باعث داغ شدن سنگ ها می شود. این سنگ ها وقتی در معرض حرارت قرار می گیرند منبسط می شوند و این مسأله می تواند سقوط سنگ ها را به دنبال داشته باشد. تنها جایی که می توانید آتش به پا کنید، فضای باز و گسترده ای در محیط بیرون است.
2- ماهی ای که از آب گرفته اید را می توانید خام بخورید. به هر حال، سوشی هم به همین صورت خورده می شود
چیزی که در فیلم ها هیچوقت نشان داده نمی شود بیماری های گوارشی ای است که در اثر باکتری ها و میکرو ارگانیسم ها به وجود می آیند. در طبیعت خبری از جعبه ی کمک های اولیه یا آمبولانس نیست، بنابراین ریسک نکنید و هر ماهی ای که صید کرده اید را روی آتش بپزید. این مسأله در مورد حیوانات دیگر هم صدق می کند.
3- یک نارنجک را می توانید بدون هیچ سر و صدایی پرت کنید
در واقعیت، بعد از فعال کردن نارنجک، میله ای که درون آن وجود دارد آتش می گیرد و صدا می دهد. به همین دلیل است که دقیقاً بعد از فعال کردن نارنجک باید آن را پرتاب کرد، اما نه فقط به خاطر انفجار نارنجک، بلکه به خاطر این میله، چون آتش گرفتن همین میله هم می تواند به دست شما صدمه وارد کند. تا به حال حتی در یک فیلم هم این نکته نشان داده نشده، در حالی که دقیقاً همین ویژگی است که باعث می شود انفجار اصلی سه تا چهار ثانیه به تعویق بیفتد.
4- با شریان بند می توانید جلوی خونریزی زخم تان را بگیرید و دست و پایتان را حفظ کنید
اگر برای آنکه جلوی خونریزی را بگیرید، آنقدر شریان بند را محکم گره بزنید که خون در دست یا پایتان گردش نکند، در نهایت چاره ای جز قطع کردن دست یا پایتان نخواهد بود. به علاوه، این کار در بعضی موارد می تواند منجر به حمله ی قلبی شود. شما باید سعی کنید با قرار دادن بدن خود در یک حالت مناسب و فشار آوردن به رگ در قسمت صدمه دیده، جلوی خونریزی را بگیرید.از شریان بند فقط زمانی استفاده می شود که سرعت خونریزی بسیار زیاد باشد و دیگر پای نجات جان شخص در میان باشد نه نجات دست یا پای او.
5- با تماشای برنامه های تلویزیونی ای که درباره ی نجات در شرایط دشوار هستند می توانید خود را برای یک موقعیت واقعی آماده کنید
این برنامه ها با حضور کسانی مثل گروه های امداد و نجات ساخته می شوند که تجربه ی حضور در برابر دوربین را ندارند. اما این برنامه ها کارگردان و تدوینگری هم دارند که سعی می کنند با ویرایش تصاویر فیلمبرداری شده، همه چیز را زیباتر و جذاب تر کنند. در حالی که واقعیت چیز دیگری است.واقعیت امر بسیار خشن و خطرناک است: در چنین موقعیتی شما باید همه ی تلاش تان را برای زنده ماندن و پیدا کردن دیگران بکنید و خبری از دوربین و عکس و نظرات مردم در شبکه های اجتماعی نیست.
6- آب جوشیده کاملاً سالم است و خوردن آن هیچ خطری ندارد
جوشیدن آب فقط باعث از بین رفتن میکروب ها و باکتری های درون آن می شود اما آب را از عناصر مضر درونش پاک نمی کند. برای مثال، آب گل آلود را هر چقدر هم که بجوشانید هرگز قابل خوردن نمی شود. بنابراین، قبل از جوشاندن آب، باید آن را با یک پارچه ی تمیز (مثل حوله یا پیراهن) تصفیه کنید و صبر کنید تا گل و لای آن ته نشین شود.
7- اگر گم شدید باید مسیر رودخانه را دنبال کنید، در اینصورت دیر یا زود به آبادی می رسید و کسی را پیدا می کنید
همین «دیر یا زود» نکته ی کلیدی ای است که باید به آن توجه داشته باشید. درست است که انسان ها به خاطر نیازشان به آب، در نزدیکی رودخانه ها ساکن می شوند اما ممکن است هفته ها طول بکشد تا به یک آبادی برسید (با نگاهی به نقشه ی سیبری و خاور دور می توانید این نکته را به خوبی درک کنید). به علاوه شما باید در این مدت خود را از سرما و خطرات احتمالی در امان نگه دارید.به همین دلیل قانون شماره ی یک این است که اگر گم شدید، همانجایی که هستید بمانید. اولین جایی که گروه نجات به دنبال تان می گردد همانجا خواهد بود.
8- خیس بودن لباس در هر صورت بهتر از نداشتن لباس است
همیشه اینطور نیست. برای مثال، اگر دمای هوا زیر صفر باشد و لباس های گرمی به تن داشته باشید و بعد به دلیلی خیس شوید، حتماً سردتان خواهد شد. چون مدت زیادی طول می کشد و به انرژی زیادی نیاز است تا آب گرم شود. به همین دلیل است که شهرهای نزدیک به دریا یا اقیانوس، گرمای هوای شهرهای وسط خشکی را ندارند.در چنین شرایطی انرژی بدن به جای آنکه صرف گرم کردن اندام های داخلی خود شود، به خاطر گرم کردن آب درون لباس های خیس شده، به هدر می رود.
9- اولین کاری که در بیابان باید انجام دهید پیدا کردن آب است
اینطور نیست. به جای آنکه ذخیره ی آب درون بدن تان را هدر دهید باید اول از همه یک سایه پیدا کنید و تا غروب آفتاب صبر کنید. سعی کنید یک تخته سنگ بزرگ پیدا کنید و زیر سایه ی آن بنشینید. از نشستن روی زمین داغ خودداری کنید. بهتر است روی یک درخت بنشینید یا چیزی زیر خودتان بگذارید. با تاریک شدن هوا، می توانید شروع به پیدا کردن آب، راه و دیگران کنید.
10- باید مقداری آب برای بعداً نگه دارید
اگر احساس تشنگی می کنید باید خود را خنک کنید، در سایه بنشینید و آب بنوشید. قرار گرفتن در معرض آفتاب و سرکوب نیازتان به آب، می تواند منجر به گرمازدگی و بیهوش شدن شما شود. در حالی که هنوز آب دارید اما دیگر قادر به خوردنش نیستید.
همانطور که می دانید در حالی که هواپیماهای کلاسیک پس از گذشت ده ها سال همچنان به فعالیت خودشان ادامه می دهند برخی از هواپیماهای جدید پس از چند سال فعالیت تبدیل به اسکیت بورد یا اسقاط می شود و به قبرستان هواپیماها می روند. بنابر گفته های متخصصان صنعت هواپیمایی طول عمر مفید هواپیما به عوامل مختلفی بستگی دارد چرا که همانند تمامی وسایل نقلیه سنگین هواپیما هم با طول عمر بی نهایت ساخته نمی شود.
طول عمر مفید هواپیما همانطور که گفتیم به عوامل مختلفی بستگی دارد اما چطور برخی از ایرلاین ها به این نتیجه می رسند که دیگر هواپیما مورد نظر برای پرواز گزینه مناسبی نیست و به اصلاح پیر شده است؟ چرخه فشار! بله درست خواندید یکی از موثرترین عوامل تعیین طول عمر مفید هواپیما “چرخه فشار” (pressurization cycles) است، این موضوع مهمترین عامل در تعیین طول عمر مفید هواپیما و همچنین امنیت هواپیما مورد نظر برای پرواز به شمار می آید. عده ای می گویند که تعداد پروازهای هر هواپیما مشخص کننده ی سن هواپیماها هستند، که فاکتورهای مورد نظر برای تعریف چرخه فشار بستگی به برخاست، پرواز و فرود هواپیما دارد.
شاید برایتان این سوال پیش بیاید که چرا باید چرخه فشار بر روی طول عمر مفید هواپیماها تاثیر داشته باشد! به همین منظور باید بگوییم که دلیل اهمیت چرخه های فشار به این علت است زمانی که هواپیما در حال پرواز است در معرض فشار قرار می گیرد و این فشار بر روی بخش های مختلف این وسیله نقلیه تاثیر می گذارد نظیر بال ها، بدنه و…. محاسبه میزان فشاری که بر هواپیما وارد می شود بدون اینکه مدت زمان پرواز در نظر گرفته شود نیز صورت می گیرد.
در طول چرخه فشار هواپیما تمامی بخش های که شامل اتصال دهنده ها و پرچ ها می شود نیز تحت تاثیر قرار می گیرند و در طول زمان به دلیل فشاری که بر آن ها می آید ضریب تحمل پذیری پایینی دارند و ترک هایی در اطراف اتصالات بدنه هواپیما په داخل قطعات و چه بر روی بدنه پدید می آید. حجم این ترک ها یکی از بهترین فاکتورهای برای تشخیص طول عمر یک هواپیما محسوب می شود. البته ناگفته نماند که طول مفید یک هواپیما به شرکت سازنده ی آن هم مربوط می شود. تعداد برخاست و فرودهای هواپیما تاثیر بسزایی بر روی طول عمر مفید هواپیما دارد.
به غیر از چرخه فشار که موضوع بسیار مهمی در تشخصی طول عمر مفید هواپیما به شمار می رود، عوامل دیگر هم هستند که بر اهمیت این موضوع بیافزایند. شرکت های هواپیمایی هم با دانستن همین موارد می توانند طول عمر مفید هواپیما را تشخیص دهند و اعلام کنند که دیگر پرواز با این هواپیما امن نخواهد بود.
با تمام این تفاسیر ایمنی پرواز همیشه تنها نگرانی مورد نظر نیست، در بیشتر مواقع طول عمر هواپیما بنابر دلایل اقتصادی کوتاهتر اعلام می شود با این هدف که در هزینه های بالای مربوط به تعمیرات هواپیما تاثیر چشمگیری داشته باشد. از همین رو ایرلاین ها هواپیماهای قدیمی را زمین گیر یا بازنشسته می کنند و به جای آن یک هواپیمای جدیدتر می خرند به جای اینکه بخواهند متحمل هزینه های گزاف تعمیر هواپیماهای قدیمی بشوند.
دلیل دیگر که ایرلاین ها طول عمر مفید هواپیما را کم اعلام می کنند، درخواست مشتریان است. گاهی مسافران درخواست نوسازی ناوگان و یا پرواز با هواپیماهای جدید را دارند که همین موضوع خود دلیلی است برای آنکه ایرلاین ها برای رضایت حال مشتریان خود هواپیماهای نو و جدید خریداری می کنند.
علت دیگر اینکه ایرلاین های طول عمر هواپیماها را کم اعلام می کنند، در خواست مشتریان است. در بیشتر مواقع مسافران درخواست هایی مبنی بر نوسازی ناوگان های هوایی و یا عدم استفاده از آن هواپیماهای قدیمی را برای پرواز می دهند؛ به همین دلیل شرکت های هوایی به منظور حفظ مشتریان خود اقدام به خرید هواپیماهای جدید می کنند.
بنابر گفته ی متخصصان اداره هوانوردی فدرال در خصوص طول عمر مفید هواپیما، یکی از عوامل مهم در این خصوص فرسودگی آهن بدنه هواپیما می باشد. به طول معمول سازندگان هواپیما به گونه این وسیله را طراحی می کنند که برای مدت زمان مشخصی بدون هیچ مشکلی بتواند خدمات پروازی مورد نظر را ارائه دهد. اما به معنای آن نیست که در این مدت بدنه ی هواپیما با مشکلی روبرو نشود و دچار فرسودگی یا زنگ زدگی نشود.
برای جلوگیری به وقوع پیوستن هر گونه سانحه ی هوایی می بایست تمهیداتی در خصوص تعمیر و نگهداری هواپیما در نظر گرفته شود. زمانی که طول عمر مفید هواپیما به حد نصاب خودش می رسد، نیاز دارد که مورد بازرسیهای فنی و بدنی و همچنین جایگزینی برخی از قطعات می شوند.
در حال حاضر سیستم های منوط به بازرسی رباتیک کنترل و بررسی بخش های مختلف هواپیما نظیر بال ها و کامپوزیت های بدنه هواپیما به صورت مرحله به مرحله به منظور بررسی طول عمر مفید هواپیما در نظر گرفته شده است که البته این بررسی میلیون ها دلار هم هزینه در بر داشته است. این سیستم به طور پیشرفته در تمام بخش های هواپیما قبل از پرواز کنترل می شود تا اگر از لحاظ فنی مشکلی در سیستم های داخلی هواپیما یا بدنه آن وجود داشته باشد مشخص شود و برای رفع آن تمهیداتی در نظر گرفته شود. بیشتر تولیدکنندگان ایرلاین و ارائه دهندگان خدمات تعمیر و نگهداری هواپیماهایی از قبیل شرکت های معروف ایرباس و یا بوئینگ به منظور کنترل کیفیت تولید محصولاتشان را با استفاده از سیستم آزمایش غیر مخرب در مقیاس بالا تضمین می کنند.
شاید تصور کنید که پرداخت هزینه های بالا چندهزار میلیون دلاری برای خرید هواپیما و یا تعمیر و نگهداری آن در نگاه اول بسیار سنگین باشد اما در برابر وقوع سانحه های هواپیمایی که خسارات جانی و مالی جبران ناپذیری را به همراه دارند بسیار پایین تر می باشد و تقریبا هیچ به نظر می رسد.
در پاسخ به این سوال باید بگوییم که اتفاقا یکی عوامل موثر در طول عمر مفید هواپیما مسیرهایی است که با آن طی شده است، در برخی موارد ممکن که هواپیما مسیر کوتاهی را رفته باشد، اما فشار وارده بر آن بسیار بیشتر از یک مسیر طولانی باشد. در برخی از هواپیماها به دلیل مسیرهای سخت و پر چالشی که طی می کنند طول عمر مفیدشان بیشتر از 8 سال هم نمی شود.
در عوض هواپیماهایی هم هستند که سنشان دوبرابر این هواپیماها است اما همچنان در حال فعالیت هستند دلیلش هم این است که این هواپیماها به دلیل حرکت در مسیرهای نسبتا کم چالش فشار کمتری را متحمل شده اند. یک نمونه ی بارز از این هواپیماها که در دنیا امروز از آن ها برای سفرهای هوایی استفاده می شود، هواپیماهای «بوئینگ 747» است که اگرچه 25 تا 30 سال سن دارند اما همچنان مورد استفاده قرار می گیرند.
زمانی که هواپیماها به شرکت های هوایی تحویل داده می شوند، یک دفترچه راهنما دارند که به طور معمول اصول کار شرکت های هوایی محسوب می شود و شرکت های سازنده، هواپیماها را به گونه ای طراحی می کنند که در یک دوره زمانی مشخص هیچ گونه مشکل فنی برای این وسیله نقلیه هوایی پیش نیاید.
این دفترچه ها دستورالعمل هایی برای جلوگیری از تمامی خطرهای فاجعه باری که برای وسیله ممکن است پیش بیاید ارائه داده می شود. البته لازم به ذکر است که بگوییم این موضوع مبنی این نیست که در طول مدت این دوره هواپیما دچار هیچ گونه خستگی نمی شود. در این دفترچه ها مدت زمانی که برای تعویض یا تعمیر قطعات هواپیما نیاز است نیز در مشخص شده است.
در هنگام ساخت و همچنین در طول فعالیت هواپیما بر روی سیستم های داخلی و همچنین بدنه هواپیما بررسی هایی صورت می گیرد که به آن “ارزیابی های غیر مخرب” گفته می شود. در این ارزیابی ها کارشناسان فنی به بررسی ترک های بیش از 0٫10 سانتی متر می پردازند و در صورت وجود این ترک ها به شرکت هوایی مورد نظر گزارش می دهند.
در طول این ارزیابی، کارشناسان و مهندسان به بررسی ترک هایی که در نقاطی نظیر محل بال ها و تمام نقاط اتصال بدنه هواپیما می پردازند. لازم به ذکر است که بگوییم هزینه این بارزسی که ارزیابی غیر مخرب نامیده می شود بسیار بالا و بسیار هم زمان بر است. به همین خاطر کارشناسان در حال طراحی و توسعه روش هایی هستند که در هزینه و زمان صرفه جویی شود. در دنیای امروز از روش های جدید برای این موضوع استفاده می کنند که در آن دیگر نیازی به باز کردن بال ها به منظور بازرسی بست ها و ترک ها نیست، بلکه تمام مراحل بازرسی از روی پوسته بدنه قابل انجام است. این موضوع صرفه جویی بسیاری در زمان و هزینه بازرسی ایجاد خواهد کرد.
برای تشخیص دادن خستگی بدنه هواپیما روش های متداولی را در نظر گرفته اند تا تست های مرحله به مرحله با امواج فراصورت صورت گرفته است که در آن ها با القای امواج صوتی بالاتر از محدوده ی شنوایی انسان ها و ارتعاشات حاصل از آن می توان به عیب هایی که در داخل عناصر سازنده مواد پی برد. با استفاده از پرتوهای فراصوت متعدد در فاصل های زمانی غیر متناوب می توان به مشکلات مختلفی که در داخل نقاط و اعماق مختلف بدنه هواپیما وجود دارد نیز پی برد.
به طور معمول هزینه ای که برای بررسی رباتیک هواپیماها به صورت مرحله به مرحله صرف می شود هزینه ای بالغ بر یک میلیارد تومان دارد که این بازرسی ها عموما قبل از پرواز بر روی بال ها و بدنه کامپوزیت هواپیماهای تجاری بزرگ و همچنین نظامی انجام می شود. بیشتر شرکت های تولیدی هواپیما و همچنین شرکت های ارائه دهنده خدمات پرواز از جمله بوئینگ، ایرباس و… با این سیستم های تست غیرمخرب در مقیاس های بزرگتر نیز اقدام به تشخیص کیفیت محصولاتشان می کنند.
گاهی ممکن است که این هزینه ها در نگاه اول کمی زیادتر به نظر برسد اما کمی اگر شرکت ها آینده نگرتر باشند دریافت خواهند کرد که این هزینه در برابر هزینه های غیر قابل جبرانی که در برابر سانحه های هوایی رخ می دهد نیز تقریبا هیچ به نظر می رسد و همچنین حتی اگر سانحه ای هم رخ ندهد از هزینه های مربوط به مونتاژ، اسقاط و تولید مجدد هم جلوگیری می کند و تقریبا به صرفه است.
دکتر منیژه رازقی مدرک DEA در فیزیک هسته ای خود را در سال 1973 و یک مدرک DEA در علوم مواد را در سال 1977 کسب نموده و پس از آن سومین دوره دکترای خود را در سال 1978 کمتر از یک سال بعد از DEA کسب کرد. بعد از آن در سال 1980 دکترای افتخاری علوم فیزیک به ایشان اعطا گردید.
دکتر منیژه رازقی بین سالهای 1981 تا 1985 دانشمند محقق ارشد در پروژه ی تامسون در اِرسی فرانسه فعالیت داشته و از 1986تا 1991، ریاست لابراتوا (آزمایشگاه) مواد اکتشافی را مدیریت نموده و در آنجا نتایج غیر مساوی تا آن زمان بدست آورد. پروفسور منیژه رازقی در سال 1991، به دانشگاه نورث وسترن نزدیک شیکاگو در آمریکا ملحق شد. دانشگاهی که در این زمینه کمتر شناخته شده بود و در آن لابراتوار تحقیقات ” مرکز دستگاههای کوانتوم” را تأسیس و مدیریت نمود.
دکتر رازقی ﯾﻜﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﺩﺭ ﺭﺷﺘﻪ ی ﻋﻠﻮﻡ ﻭ ﻓﻦ ﺁﻭﺭﯼ ﻧﯿﻤﻪ چند ﺭﺳﺎﻧﺎﻫﺎ ﺍﺳﺖ، ﺍﺯ ﭘﯿﺸﮕﺎﻣﺎﻥ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻭ ﺍﺟﺮﺍﯼ تکنیکهای ﻣﺪﺭﻥ ﻭ ﻣﻬﻢ ﻫﻢ ﺳﻮ ﻣﺤﻮﺭﯼ ﺍﺯ ﻗﺒﯿﻞ MOMBE, GASMBE, MBE,VPE,MOCVD ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺷﺪ ﺩﺭﺟﻪ ی ﻛﺎﻣﻞ ﺗﺮکیبی ﻧﯿﻤﻪ ﺭﺳﺎﻧﺎﻫﺎﯼ ﺗﺮﻛﯿﺒﯽ III-V ، ﻫﺘﺮﻭﺳﺎﺧﺘﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎﯼ ﻛﻮﺍﻧﺘﻮﻣﯽ می باشد.
دکتر منیژه رازقی ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ی 5 ﻛﺘﺎﺏ ﻭ 15ﻓﺼﻞ کتاب میباشد. ﺍﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺸﮕﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ همچنین ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﯾﺎ ﺩﺳﺘﯿﺎﺭ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ 1000 ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺮﻛﺖ ﺩﺭ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ 300 ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺩﻋﻮﺕ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻣﻨﯿﮋﻩ ﺭﺍﺯﻗﯽ بیش از 50 ﺍﺧﺘﺮﺍﻉ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺛﺒﺖ ﺭﺳﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ایشان ﺍﺯ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺳﺎﻝ 1991 ﺑﻪ ﻫﯿﺄﺕ ﺍﺳﺎﺗﯿﺪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻧﻮﺭﺕ ﻭﺳﺘﺮﻥ ﻣﻠﺤﻖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
او ﻫمچنین ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺭﯾﯿﺲ ﻣﺮﻛﺰ ﺟﺪﯾﺪ ﺍﺑﺰﺍﺭ ﻛﻮﺍﻧﺘﻮﻡ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ میکند. خانم ﺭﺍﺯﻗﯽ ﺗﺎﻛﻨﻮﻥ ﺭﯾﺎﺳﺖ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻛﻨﻔﺮﺍﻧﺲ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻨﻪ ی ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﻓﯿﺰیک ﻣﺎﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﻛﺎﺭﺑﺮﺩﻫﺎﯼ ﺍﺑﺰﺍﺭ ﻧﻮﺭﯼ ﺍﻟﻜﺘﺮﻭﻧﯿﻜﯽ ﺑﺮﻋﻬﺪﻩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
الساندرو ولتا مخترع باتری و فيزيكدان بزرگ ايتاليايی و اولين كسی كه مولد جريان الكتريسيته را اختراع كرد در خانواده فقيری در 18 فوریه سال 1745 در شهر کوموایتالیا به دنیا آمد. تحت نظر دایی های خود با اعتقادات یسوعی تربیت شد. ولتا تحصیلاتش را در مدرسهٔ مذهبی بنتسی ادامه داد و در آنجا بود که با کتاب لوکریتوس آشنا شد و به شدت تحت تأثیر قرار گرفت.
خانواده الساندرو ولتا می خواستند که فرزندشان در رشته حقوق درس بخواند و به وکالت بپردازد. اما الساندرو به علم و به خصوص فیزیک علاقه داشت. ولتا زمانی در 18 سالگی آزمایشگاهی خانگی درست کرد و در آنجا به تحقیق و انجام آزمایش های مختلف در خصوص انرژی پرداخت. او تا 29 سالگی وسایل بسیاری نظیر الکتروفور، آب سنج، الکتروسکوپ و . را اختراع کرد. در سال 1779 به عنوان استاد وارد دانشگاه پاوی شد و به مدت 40 سال کرسی استادی این دانشگاه را در اختیار داشت.
او با الهام از آزمايشهايی كه گالوانی بر روی الكتريسيته ساكن كرده بود موفق به اختراع اين پيل شد. گالوانی تصور می كرد كه عضلات حيوانات مولد الكتريسيته هستند در صورتی كه ولتا با استفاده از دو ف متفاوت مس و روی و محلول اسيد سولفوريک جريان الكتريكی را توليد كرد. اولين پيلی كه ساخت قرص هايی از مس و روی بود كه بين آن ها قرص هايی از نمد آغشته به اسيد سولفوريک موجود بود. ولتا اين پيل را سلول الكتريكی ناميد.
پس از فراغت از تحصيل رسمی با شغل معلمی در يكی از مدارس كمو به تدريس پرداخت وليكن لحظه اي از تحقيق دست برنداشت تا آنكه به سال 1769 به همه اطلاعاتی كه تا آن زمان درباره الكتريسيته وجود داشت دست يافت و اولين اثر علمی خود را در اين زمينه منتشر كرد. او پس از چهار سال كه در كمو تدريس كرد به استادی فيزيک دانشگاه پاويا منصوب شد. (1779) و به سال 1819 پس از بازنشسته شدن به زادگاه خود بازگشت و سرانجام در سال 1827 در هشتاد و دو سالگی درگذشت.
تالس یا طالس فیلسوف مکتب مَلَتی بود. از او که در نیمهٔ دوم سدهٔ ششم پیش از میلاد میزیست- به عنوان آغازگر فلسفه و نخستین چهرهٔ علم یاد میشود. یونانیان او را در شمار حکمای سبعه آوردهاند. تالس میلتوسی در حدود سال 624 پیش از میلاد در شهر میلیتوس در ایونیه (غرب ترکیه امروزی) که باشکوه ترین و قدرتمندترین شهر یونانی در سواحل آسیای صغیر بود، به دنیا آمد.
پدر وی اکسامیس و مادرش کلئوبولینه نام داشتند. مشهور است که کلئوبولینه ، مادر تالس از پسرش درخواست می کرد تا ازدواج کند اما تالس علاقه ای به ازدواج نداشت و هر بار در برابر خواسته مادرش می گفت : مادر من هنوز برای ازدواج کردن جوانم . این پاسخ تالس تنها جوابی بود که همیشه به مادرش می گفت. تا این که در دوران پیری ، پس از خواهش دوباره مادرش برای ازدواج گفت : مادرم ، الان برای ازدواج خیلی دیر شده . هنگامی از او پرسیدند که چرا فرزند ندارد، در پاسخ می گفت: چون عاشق کودکانم.
تالس این نظر را مطرح کرد که همهٔ این مواد در یک عنصر نخستین، وحدت بخشید. او این عنصر نخستین جهان را آب دانست. ارسطو حدس میزند که ممکن است مشاهدهی این امر که همهی موجودات زنده و آنچه از آن تغذیه میکنند مرطوب هستند او را به این نتیجه گیری رهنمون ساخته باشد.
علت محتمل دیگر میتواند مشاهدهی این خاصیت آب باشد که به وضوح و در برابر چشمان تالس میتوانسته به صور بخار و یخ درآید و مجدداً به صورت آب ظاهر گردد که حالات سهگانهی ماده هستند هر چند که این طبقهبندی هنوز در زمان تالس شناخته شده نبود.
تالس، نخستین فیلسوفان به شمار میآید. نظر تالس مبنی بر اینکه خواستگاه همه چیز آب است، بیش از حدس و گمان نبود، و نه او و نه بسیاری که پس از او آمدند، راهی برای آزمودن نظریاتشان نداشتند؛ با این وجود وی از نخستین کسانی است که کوشیدند تا به جای تفسیر اسطوره شناختی، جهان را به روشی عقلانی توصیف کنند. همچنین او از نخستین کسانی است که مفهوم «وحدت در اختلاف» را درک کرده است.
طبق گفته های دیوگنس لائرتیوس، تالس سال را به 365 روز تقسیم کرده بود و بنا به نوشته هایش تالس در هنگام دیدن یک مسابقه ورزشی از دنیا رفت. وقتی که تماشاچیان در حال ترک کردن ورزشگاه بودند ، دریافتند که تالس در حال تماشای بازی خوابش گرفته است در عین حالی که او واقعاً مرده بود. مرگ تالس در پنجاه و هشتمین دوره بازی های المپیک و در سن 78 سالگی اتفاق افتاد .
(548 – 545 ق.م ) گفته های این دو مورخ بیشتر بنا به سنت است و گرنه هیچ نوشته ای از تالس بر جا نمانده است و منابع هم عصر وی نیز موجود نمی باشد ؛ بدین خاطر کار بر روی شخصیت وی مشکل می باشد.
آیا تا به حال برایتان پیش آمده که با احساس تلخی دهان در صبح بیدار شوید و این موضوع آزاردهنده روزتان را خراب کند؟ عوامل مختلفی میتواند دلیل این امر باشد که با تشخیص و درمان آن، میتوانید مشکل تلخی دهان در صبح را از بین ببرید و زندگی شیرینتری داشته باشید.
1. عدم رسیدگی به بهداشت دهان
عدم رعایت بهداشت دهان و دندان تاثیر زیادی در تغییر طعم دهان و تلخی دهان در صبح دارد.
2. سینوزیت
سینوزیت یکی از دلایل تلخی دهان در صبح است. بر اثر بیماری سینوزیت، سینوسهای بینی گرفته میشود و فرد بو و طعمها را احساس نمیکند. این عوامل تلخی دهان در صبح را به همراه خواهد داشت.
3. سرماخوردگی
سرماخوردگی با ایجاد گرفتگی راه بینی و گلو و ایجاد عفونت در دستگاه گوارش، میتواند علت تلخی دهان در صبح باشد.
4. حساسیت
حساسیت یا آلرژی، با ایجاد گرفتگی و اختلال در سلامت دستگاه گوارش، یکی دیگر از علتهای تلخی دهان در صبح است.
5. اختلال در سلامت دستگاه تنفسی
اختلال در سلامت دستگاه تنفسی از جمله عفونت دستگاه تنفسی به هر دلیلی، میتواند علت تلخی دهان در صبح باشد.
6. کشیدن سیگار
سیگار به دلیل داشتن مواد شیمیایی و سمی باعث آسیب به جوانههای چشایی میشود. ترک سیگار باعث میشود که مجددا جوانههای چشایی رشد کرده و بیشتر شوند و در نتیجه احساس مزه و طعم بهبود پیدا کند. البته در افرادی که برای مدت زیادی است سیگار میکشند ممکن است با ترک سیگار هم جوانههای چشایی برنگردند و همانطور بمانند.
7. استفاده از داروهای بیولوژیکی و شیمی درمانی
شیمی درمانی و استفاده از داروهای بیولوژیکی باعث میشود طعم دهان تغییر کند و طعم فی یا تلخی و شوری به خود بگیرد.
8. کاهش میزان ویتامین بدن
یکی از علتهای تلخی دهان در صبح میتواند کمبود ویتامین باشد. ویتامینها و مواد مغذی بدن برای درک درست اندامهای بدن از جمله درک بو، طعم و مزه لازم و ضروری هستند و مستقیما بر روی حس چشایی و بویایی تاثیر دارند. البته لازم به ذکر است که بیشبود ویتامینها نیز میتواند باعث تلخی دهان در صبح شود. برای مثال کمبود ویتامین ب. 12 باعث تلخی دهان در صبح و همچنین از دست دادن تشخیص طعم غذاها میشود. همچنین افزایش روی در بدن هم میتواند علت تلخی دهان در صبح باشد.
9. بارداری
نی که در مراحل اولیه بارداری باشند، تغییراتی در حس چشایی خود احساس میکنند. احتمال دارد برای آنها در این دوران غذاها طعم همیشگی را نداشته باشند و یا دهان طعم فی و تلخ به خود بگیرد.
10. رفلاکس معده
رفلاکس معده یا برگشتن اسید معده به درون مری، احساس تلخی دهان در صبح را در پی دارد. رفلاکس معده باعث میشود که سر دل احساس سوزش کند. در واقع دریچهای که بین مری و معده قرار گرفته است در حالت طبیعی باید بسته باشد تا مانع خروج اسید به درون مری شود، اما در مواقعی که این دریچه ضعیف میشود و یا به آن آسیبی وارد میشود، اسیدها از معده خارج شده و در معده و قفسه سینه ایجاد سوزش میکند.
11. انجام جراحی
جراحیهایی که مربوط به بینی، حلق و دهان باشند، احتمال دارد به عصبهای مربوط به جوانه چشایی و یا غدد بزاق صدمه بزنند و در نتیجه باعث تلخی دهان در صبح و اختلال در چشیدن غذا شوند.
12. سوء تغذیه
نداشتن تغذیه مناسب و سوء تغذیه میتواند باعث تلخی دهان در صبح شود.
13. اختلال در سلامتی
بی آبی بدن و اختلال در عملکرد غدد بزاق و یا نفس کشیدن از راه دهان، باعث خشکی دهان میشود. خشکی دهان طعم دهان را تغییر میدهد و به آن یک طعم فی میدهد. علت تلخی دهان در صبح همچنین میتواند نشانه بیماری دیابت باشد. همچنین افرادی که بیماری تیروئید، کبد یا کلیه دارند ممکن است دچار این عارضه شوند.
14. پیری
یکی از دلایل تلخی دهان در صبح ممکن است پیری باشد، اما زندگی و تغذیه سالم تا حدی میتواند عوارض پیری را کاهش دهد. پیری نیز میتواند یکی از دلائل تلخی دهان در صبح باشد.
سخن پایانی
برای درمان تلخی دهان در صبح بایستی به سلامت دستگاه گوارش خود بیشتر اهمیت دهید. برای مثال از مصرف میوه و سبزیجات تازه دریغ نکنید تا به سلامت کبد کمک کرده باشید. از مصرف الکل و کافئین خودداری کنید، زیرا باعث اختلال در عملکرد کبد شده و اجازه نمیدهند کبد پاکسازی شود. غذاهایی دارای چربی مضر یا اشباع شده باشند سطح آنزیم کبد را بالا میبرند و به سلامت کبد لطمه وارد میکنند و همه اینها احساس ناخوشایند تلخی دهان در صبح را به دنبال دارد.
فاجعهی هستهای چرنوبیل که بهتازگی با نمایش مجموعهای تلویزیونی با همین نام دوباره بر سر زبانها افتاده، در سال 1986 باعث ابتلای هزاران نفر به سرطان شد و منطقهای پرجمعیت را به شهر ارواح تبدیل کرد. متعاقب آن، منطقهی ممنوعهای به وسعت 2,600 کیلومترمربع بهوجود آمد؛ هرچند این منطقه اکنون خالی از حیات نیست و گرگها و گرازها و خرسها به جنگلهای سرسبز اطراف نیروگاه هستهای قدیمی چرنوبیل برگشتهاند.
دربارهی پوشش گیاهی هم باید گفت تقریبا آسیبپذیرترین حیات گیاهی این منطقه هیچگاه از بین نرفت و حتی بخشهای دارای بیشترین رادیواکتیو نیز در سه سال دوباره احیا شد. تشعشعاتی که به گیاهان واقع در آلودهترین بخشهای این منطقه رسیده بود، میتوانست بارهاوبارها به مرگ انسانها و سایر داران و پرندگان بینجامد؛ اما واقعا چرا حیات گیاهی اینقدر دربرابر این فاجعهی هستهای و رادیواکتیوی مقاوم بوده است؟
برای پاسخ به این پرسش، ابتدا باید بدانیم تشعشعات ناشی از رآکتورهای هستهای چطور بر سلولهای زنده تأثیر میگذارند. مواد رادیواکتیو چرنوبیل ناپایدار هستند؛ چراکه دائما امواج و ذرات فراوان انرژی را ساطع میکنند و باعث نابودی ساختارهای سلولی میشوند یا با تولید موادشیمیایی واکنشپذیر، به ساختار سلولها حمله میکنند. بخش زیادی از سلولها درصورت آسیب جایگزین میشوند؛ اما این موضوع برای DNA اتفاق نمیافتد و با افزایش میزان تشعشعات، DNA تغییر میکند و سلولها بهسرعت میمیرند. میزان کمتر تشعشعات آسیبهای عمیقی بهشکل جهش ژنتیکی وارد میکنند و عملکرد سلول را تغییر میدهند.
این موضوع اغلب در حیوانات مرگبار است؛ زیرا سلولها و سیستمهای آنها برای عملکردی خاص طراحی شدهاند و انعطافپذیر نیستند. زیستشناسی حیوانات را مثل دستگاهی پیچیده در نظر بگیرید که هریک از سلولها و اعضای بدن، جایگاه و هدف خاصی دارند و همهی بخشها باید فعالیت و با یکدیگر همکاری کنند تا حیوان زنده بماند. همین موضوع دربارهی انسان نیز صدق میکند؛ زیرا بدون مغز یا قلب یا ریه نمیتوان به حیات ادامه داد.
بااینحال، گیاهان بهشکل بسیار منعطفتر و ارگانیکتری رشد میکنند. آنها نمیتوانند حرکت کنند و درنتیجه، چارهای جز سازگارشدن با محیط اطرافشان ندارند. درواقع گیاهان در زمان رشد، ساختار خود را میسازند و مثل حیوانات از ساختار تعریفشدهای تشکیل نشدهاند. گیاهان باتوجهبه سیگنالهای شیمیایی که از سایر بخشهای گیاه ارسال میشود، شبکهی جنگلگستر، نور، دما، آب و موادمغذی، ریشههای عمیقتر یا ساقههای بلندتری پیدا میکنند. تقریبا تمام سلولهای گیاه برخلاف سلولهای حیوانات، میتوانند هرنوع سلول جدید موردنیاز گیاه را تولید کنند؛ بههمیندلیل، باغبانان با بریدن ساقه یا برگ گیاه و ریشهزدن آن میتوانند گیاهان جدیدی داشته باشند.
تمام این موارد نشان میدهند گیاهان میتوانند سلولها یا بافتهای مُرده را بسیار آسانتر از حیوانات جایگزین کنند و برایشان فرقی ندارد دراثر حملهی حیوانات آسیب دیدهاند یا تشعشعات رادیواکتیوی. با وجود آنکه این تشعشعات و سایر انواع آسیبها به DNA باعث بروز تومور در گیاهان میشوند، سلولهای جهشیافته بهطورکلی نمیتوانند مشابه سرطان، از بخشی گیاه به سایر بخشها سرایت کنند؛ چراکه دیوارهای محکم و متصل بههم اطراف سلولها مانع از این امر میشود. علاوهبراین، گیاه میتواند با وجود بافت آسیبدیده، به فعالیت خود ادامه دهد؛ ازاینرو، چنین تومورهایی در اکثر موارد به مرگ گیاه منجر نمیشوند.
جالب است بدانید درکنار مقاومت ذاتی گیاهان دربرابر تشعشعات، بهنظر میرسد برخی گیاهان در منطقهی ممنوعهی چرنوبیل از مکانیسمهای مضاعفی برای حفاظت از DNA خود استفاده میکنند و برای مقاومترشدن آن دربرابر آسیب، شیمی DNA را تغییر میدهند و درصورتی که این روش موفق نباشد، سیستمهایی را برای تعمیر آن فعال میکنند. در زمان تکامل گیاهان اولیه در گذشتههای دور، میزان تشعشعات طبیعی در سطح زمین بسیار بیشتر بود؛ درنتیجه، شاید گیاهان منطقهی ممنوعه از سازگاریهای آن زمان برای بقای خود استفاده کردهاند.
اکنون زندگی در اطراف چرنوبیل جریان دارد و جمعیت گونههای جانوری و گیاهی بسیار بیشتر از دوران قبل از فاجعه شده است. باتوجهبه کشته یا کوتاه شدن غمانگیز زندگی انسانها در ماجرای چرنوبیل، تجدید حیات گیاهان و جانوران شگفتآور است. پرتوهای رادیواکتیو بیشک تأثیرات شدیدی بر حیات گیاهی گذاشته و احتمالا عمر گیاهان و جانوران را کوتاه کردهاند؛ اما وقتی منابع پایدار حیات بهمیزان زیادی وجود داشته باشد و آسیب وارده مرگبار نباشد، زندگی دوباره جریان مییابد.
علاوهبراین، مزایای ناشی از رفتن انسانها از این منطقه، بسیار بیشتر از آسیب پرتوها بوده است. درحالحاضر، محدودهی اطراف چرنوبیل به یکی از بزرگترین ذخیرهگاههای طبیعی اروپا تبدیل شده است و ایستم آن درمقایسهبا گذشته از حیات جانوری و گیاهی بیشتری محافظت میکند، حتی اگر چرخهی زندگی هریک کوتاهتر باشد. فاجعهی چرنوبیل میزان واقعی تأثیر محیطی انسان بر کرهی زمین را نشان میدهد. حادثهی هستهای چرنوبیل اثرهای مخربی داشته؛ اما شدت آن درمقایسهبا تخریب ناشی از فعالیت انسان در این ایستم محلی، بهمراتب کمتر بوده است. با ترک این منطقه، به طبیعت اجازه دادهاند تا دوباره خود را احیا کند.
علت اینکه چرا پوست گورخرها دارای خطوط راهراه متمایز است، همیشه موضوع بحث و جدلهای علمی بوده و یکی از اصلیترین فرضیهها میگوید که آنها مکانیسمی برای کنترل دما هستند. پژوهشی سال گذشته انجام شد که خط بطلانی روی این فرضیه کشید، اما اکنون شواهد جدیدی بهدست آمده است که آن را تأیید میکند. پژوهشگران در جدیدترین مطالعهی خود و در آزمایشی که تا پیش از این انجام نشده بود، تفاوت دمایی بین خطوط سیاه و سفید دو گورخر ساکن آفریقا را در زیستگاه طبیعی آنها بررسی کردند.
آنها دریافتند که خطوط سیاه و سفید در طول گرمای روز پهن میشوند و بین آنها تفاوت دمایی وجود دارد، بهطوریکه دمای خطوط سیاه 15 درجه گرمتر از خطوط سفید است. این اختلاف دمایی بهحدی است که میتواند جریانهای همرفتی کوچکی را روی پوست گورخر ایجاد کند و او را خنک نگهدارد؛ اما رنگ این خطوط تنها عامل این فرایند نیست. بالاخص، زمانیکه پژوهشگران دمای پوست گورخر غیرزندهای را اندازه گرفتند که بهعنوان آزمایش روی رختآویز انداخته شده بود، تأثیر مشابهی را مشاهده نکردند.
درواقع این پوستهای متعلق به گورخرهای بیجان ممکن بود تا 15 درجه گرمتر از دمای پوشش جانور زنده شود. بهعبارتی بهنظر میرسد که گورخر زنده از سازوکار خنککنندگی مضاعفی فراتر از خطوط سیاه و سفید استفاده میکند و پژوهشگران فکر میکنند که علت این موضوع را میدانند؛ آنها مشاهده کردند که گورخرهای زنده طبق نیازشان، موهای خطوط سیاه را برای بهدام انداختن یا رهاکردن گرما سیخ میکنند. استفاده از حیوان زنده برای انجام پژوهش اخیر، تفاوت مهم آن با پژوهش سال گذشته است که در آن بهجای گورخر زنده، پوست حیوان را روی بشکههای آب قرار دادند.
پژوهش جدید بههمت متخصص زیستشناسی سابق و طبیعتشناس آماتور آلیسون کاب و همسرش استفان کاب، جانورشناس، انجام شده است. آلیسون کاب میگوید: در طول سالهای زیادی که در آفریقا زندگی میکنیم، همیشه از اینکه گورخرها زمان زیادی را زیر گرمای سوزان روز به چرا مشغول میشوند، متعجب میشدیم و فکر میکردیم که شاید خطوط راهراه پوستشان بهنوعی به کنترل دمای بدن آنها کمک میکند. 40 سال قبل در اولین تلاشهایم برای آزمایش این فرضیه، دمای آب در بشکههای نفت را با پوششهای نمدی در رنگهای مختلف مقایسه کردم، اما فکر کردم که این روش خوبی برای آزمایش نیست و دوست داشتم نحوهی رفتار این خطوط را روی گورخرهای زنده ببینم.
این دو نفر دیدند که در طول هفت ساعت از گرمترین ساعات روز در آفریقا، خطوط سیاه روی دو گورخر مورد مشاهده بین 12 تا 15 درجه ثابت میماند و گرمتر از خطوط سفید آنها میشود و همین موضوع جریان همرفتی کوچکی را بهوجود میآورد. تفاوت دمایی خطوط سیاه و سفید پوستی که روی رختآویز قرار داشت، مشابه بود و دمای خطوط سیاه تا 16 درجه گرمتر از خطوط سفید میشد؛ اما برخلاف پوست حیوان زنده، دمای کلی این پوشش در طول روز ثابت نمیماند. درواقع، دمای خطوط سیاه گورخر زنده تا 56 درجه بالا میرفت، اما خطوط سیاه پوشش غیرزندهی روی رختآویز به حرارت سوزان 71 درجه میرسید.
پس ظاهراً اتفاق دیگری نیز در گورخر زنده رخ میدهد که در آزمایشهای پیشین نظیر بشکههای آب یا قراردادن پوست گورخر روی رختآویز اتفاق نمیافتاد. پژوهشگران ایدههایی را برای علت این موضوع مطرح میکنند. اول، عرق کفمانندی که از گورخر (و اسبها) ترشح میشود، به جریان همرفتی روی سطح پوست کمک کرده و علاوهبر افزایش مساحت سطح این مایع روی پوست، فرایند تبخیر را تسریع میکند. دوم، پژوهشگران شاهد سیخشدن موهای خطوط سیاه بودند، این موضوع شاید به آنها کمک میکند تا در ساعات خنک صبح، هوا را در خود نگهدارند و در هنگام گرمای روز، این هوا را آزاد کرده و آبی که روی سطح بدنشان قرار دارد را سریعتر تبخیر کنند.
بااینکه تفاوت دمایی بین خطوط راهراه پوست گورخر از دههی 1970 مورد توجه پژوهشگران بوده است، اما پژوهش اخیر ارزیابیهای گستردهتر و جزئیات بیشتری را به دانستههای پیشین اضافه میکند که مشاهدهی گورخرها در زیستگاه طبیعیشان را نیز دربر میگیرد.
پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که خطوط سیاه و سفید، عرقکردن و سیخشدن موها همگی به خنکشدن گورخر در گرمای سوزان روزهای آفریقا کمک میکنند. آنها همچنین معتقدند که جریان چرخشی هوا روی پوست گورخر باعث میشود که مگسها از آنها دور شوند؛ این تأثیر در تعدادی از پژوهشهای پیشین نیز مشاهده شده بود.
درهرصورت این یافته، پایان بحث و جدلها بر سر خطوط راهراه پوست گورخر نیست و باید گورخرهای بیشتری بررسی و مشاهدات مضاعفی انجام شود. بااینحال، پژوهش اخیر دربارهی اینکه این خطوط سیاه و سفید چطور میتوانند باهمراهی فرایندهای بیولوژیکی داخلی حیوان، به تنظیم دمای بدن او کمک کنند، ایدههای جالبی را مطرح میکند.
آلیسون کاب میگوید: راهکار تعادل گرمایی گورخر، هوشمندانهتر، پیچیدهتر و زیباتر از حد تصور ما است؛ هرچند که بهمنظور جمعآوری شواهد و درک کامل اینکه چطور خطوط سیاه و سفید روی پوست گورخر به کنترل دمای بدن او کمک میکنند، باید پژوهش بسیار بیشتری انجام شود. من اکنون 85 سال دارم و درنتیجه سایرین باید این کار را ادامه دهند.
توماس آلوا ادیسون متولد 11 فوریه 1847 میلادی در شهر میلان واقع در ایالت اهایو، آمریکا است.پدر توماس ادیسون فردی بااستعداد و همه فن حریف و مادرش معلم بود. زمانی که ادیسون 4 ساله بود او و خانواده اش به ایالت میشیگان نقل مکان کردند. هنگامی که توماس ادیسون در دوره ابتدایی درس می خواند مدیر مدرسه وی اعتقاد داشت که ادیسون شاگرد کودنی است و عذر او را از مدرسه خواست و به همین دلیل توماس ادیسون در خانه مشغول آموزش شد.
توماس ادیسون در سن حساس 12 سالگی، یک فروشندهی میوه، رومه و دیگر اجناس در راهآهن گرند ترانک شد. با کمک یک ابزار چاپ کوچک، توماس ادیسون کتاب " قاصد گراند ترانک" را در یک ماشین زباله نوشت و در سال 1862 به چاپ رساند. این کتاب برای 400 نفر از کارکنان راهآهن فرستاده شد. در همان سال ادیسون به عنوان اپراتور تلگراف مشغول به کار شد. توماس ادیسون این کار را از پدر کودکی که جانش را نجات داده بود آموخت.
توماس ادیسون هنگامیکه فقط 21 سال داشت اولین اختراع خود را که یک دستگاه الکتریکی شمارش آرا بود عرضه کرد. در سال 1869 ادیسون که اداره راه آهن را ترک کرده بود، به عنوان سرپرست فنی به استخدام یک مؤسسه صرافی بزرگ در نیویورک درآمد. در این مقام توماس ادیسون توانست نخستین اختراع موفقش را که نوعی تلگراف چاپی بود، به نام خود ثبت کند. تلگراف ادیسون برخلاف انواع رایج که علائم مورس را به صورت صداهای کوتاه و کشیده به گوش اپراتور می رسانیدند، آنها را به شکل خط و نقطه بر روی نوار کاغذی چاپ می کرد.
توماس ادیسون حق امتیاز اختراعش را در مقابل 4000 دلار به مدیر صرافخانه واگذار کرد و با پول آن در نیوآرک، نیوجرسی یک کارگاه تحقیقاتی برای خود برپا نمود. در محل جدید ادیسون علاوه بر تکمیل لوازم جانبی تلگراف، یک سامانه پیشرفته نمایشگر اطلاعات بورس را طراحی کرد که سود هنگفتی از آن حاصل آمد.
توماس ادیسون در قسمت اعظم عمر خود از ناشنوایی شدیدی رنج می برد ولی این معلولیت و ناراحتی با توان بالای او در انجام کارهای سخت و زیاد جبران می شد. ادیسون دوبار ازدواج کرد (همسر اول او در جوانی از دنیا رفت) و از هر ازدواج خود سه فرزند داشت.
در 6 ژانویه 1931 ادیسون درخواستنامهٔ ثبت آخرین اختراع خود «وسیلهی نگهدارندهی اشیاء هنگام آبکاری الکتریکی» را به ادارهی ثبت اختراعات فرستاد اما پیش از دریافت پاسخ، اَجل به او مهلت نداد و این مخترع بزرگ در 18 اکتبر 1931 در سن 84 سالگی به علت بیماری دیابت چشم از جهان فروبست.
برای مهار میزان کربن منتشرشده در انمسفر نیاز به سبدی متنوع از فناوریهای انرژی سبز و پاک خواهیم داشت. یکی از این فناوریها راکتورهای شکافت هستهای هستند که با اینکه هیچگونه کربنی در فضا منتشر نمیکنند، اما وقوع چندین سانحه و فاجعهی هستهای باعث شد که این روزها در فهرست فناوریهای پرریسک جای گیرند. اما شاید این ریسک قابلکاهش باشد.
راکتورهای تجاری ما برای دههها از یک نوع سوخت استفاده میکردهاند: قرصهای کوچکی از دیاکسید اورانیوم که درون میلههای استوانهای از جنس آلیاژ زیریوم قرار میگیرند. نوترونهای تولیدشده درنتیجهی شکافت هستهای درون قرصها بهآسانی از درون میلههای زیریومی قرارگرفته زیر آب عبور میکنند و بدینترتیب انرژی حرارتی لازم برای تولید الکتریسته ازطریق یک واکنش پایدار هستهای فراهم میشود.
مشکل اینجا است که چنانچه دمای زیریوم بیش از اندازه بالا برود، میتواند منجربه واکنش آن با آب و تولید هیدروژن شود. هیدروژن گازی اشتعالپذیر با خطر ایجاد انفجار است. این همان عاملی است که گمان میرود منجربه بروز انفجار و ذوب بخشی از راکتور تری مایل آیلند (Three Mile Island) در ایالات متحده در سال 1979 و نیز انفجار راکتور و نشت مواد رادیواکتیو در فوکوشیمای ژاپن در سال 2011 شده باشد.
گفتنی است که انفجار راکتور چرنوبیل در سال 1986 برخلاف موارد یادشده، به ضعف طراحی و عملکرد معیوب راکتور نسبت داده میشود. سازندگانی نظیر وستینگهاوس الکتریک (Westinghouse Electric) و فارماتوم (Framatome) درحال توسعهی انواع جدیدی از سوختهای هستهای مقاومبه انفجار هستند که احتمال افزایش بیش از حد دما یا تولید گاز هیدروژن در آنها نزدیک به صفر است. در برخی موارد، میلههای زیریوم با لایهای از این نوع مواد پوشش داده میشود تا میزان واکنشپذیری به حداقل برسد.
در موارد دیگر نیز، زیریوم و حتی دیاکسید اورانیوم توسط مواد دیگری جایگزین میشود. این پیکربندی جدید قابلیت آن را دارد که با کمترین میزان تغییرات حتی درمورد راکتورهای فعلی پیادهسازی شود. البته رسیدن به چنین چشماندازی در دههی بعدی قابلتصور است. طی آزمایشهای واقعی این مواد درون راکتورهای در حال کار میتوان نسبتبه موفقیتآمیز بودن این روشها و رضایت اپراتورها اطمینان حاصل کرد.
همچنین این سوختهای جدید میتوانند در افزایش توجیهپذیری اقتصادی نیروگاههای هستهای مؤثر باشند. چنین موضوعی باتوجه به روند نزولی هزینههای انواع دیگر از انرژیهای پاک نظیر بادی و خورشیدی میتواند خبری مسرتبخش برای سرمایهگذاران انرژی هستهای باشد. گرچه روند توسعهی نیروگاههای هستهای در کشورهایی نظیر ایالات متحده و آلمان تقریبا متوقف شده است؛ اما کشورهایی نظیر چین و روسیه همچنان باجدیت در این صنعت فعال هستند.
چنین بازارهایی میتواند هدف مناسبی برای سازندگان این سوختهای جدید باشند. روسیه از روشهای دیگری نیز برای افزایش ایمنی تجهیزات خود بهره میبرد. شرکت دولتی «رستم» نیروگاههای تازهای در خاک این کشور و خارج از آن بهرهبرداری کرده است که به سیستمهای ایمنی پسیو جدیدتری مجهز شدهاند. این سیستمها میتوانند درصورت قطع برق سراسری یا نقص در سیستم سیرکولاسیون خنککننده، مانع از بروز هرگونه مازاد حرارتی در راکتور شوند.
وستیگهاوس و شرکتهای دیگر نیز از این سازوکارهای ایمنی انفعالی در طراحیهای تازهی خود نیز بهره بردهاند. سازندگان همچنین درحال کار با مدلهای نسل چهارمی دیگری هستند که از سدیم مایع و نمک مذاب بهجای آب استفاده میکنند. این مواد جدید درکنار قابلیت هدایت حرارتی مناسب میتوانند ریسک تولید هیدروژن را در هسته نیز به صفر برسانند. پیشتر نیز چین طی گزارشی از تصمیم خود مبنیبر وارد مدارکردن یک نیروگاه هستهای با خنککنندهی هلیومی طی سال جاری میلادی خبر داد.
نبود یک منبع زمینشناسی دائمی برای سوختهای هستهای در ایالات متحده باعث شده که رشد صنعت هستهای در این کشور با یک مانع مهم مواجه شود. اما رویکردهای ی در حال تغییر است. در بهار گذشته، 12 تن از نمایندگان پارلمان ایالات متحده تدابیر جدیدی برای صدور مجدد مجوز سایت ضایعات هستهای کوه یوکا در نوادا پیشنهاد دادند. این سایت از سال 1897 تاکنون بهعنوان انبار اصلی زبالههای هستهای کشور شناخته میشود.
در همین حال، سناتور لیزا مورکوفسکی از آلاسکا از طرح راکتورهای ماژولار و بسیار کوچکی که در آزمایشگاه ملی آیداهو در حال توسعه هستند، حمایت کرده است. همچنین گروهی از ایالتهای نواحی غربی آمریکا از توافق اولیه برای خرید چندین دستگاه از راکتورهای ماژولار شرکت NuScale Power در ایالت اورگن خبر دادهاند. با این تفاصیل، بهنظر میرسد سوختهای بهینهشده و توسعهی راکتورهای کوچک میتوانند نمایانگر چشمانداز مناسبی جهت تولد دوبارهی صنایع هستهای جهان باشند.
گاهی در طبیعت باید خود را در مقابل طوفان های شدید و باد محافظت کنید. حتی گاهی برای اینکه خستگی راه و طبیعت گردی را از خود دور کنید نیاز به مکان امنی دارید تا بتوانید با امنیت خاطر کمی دراز کشیده و بخوابید. مکانی که در طبیعت به سختی پیدا می شود و در بیشتر مواقع باید به ساخت پناهگاه در طبیعت اقدام کنید. بقا در طبیعت با داشتن پناهگاه امکان پذیر است.
ساخت پناهگاه در طبیعت باید در اولویت اول شما در اکثر مواقع اضطراری برای زنده ماندن باشد. شرایط آب و هوایی شدید در عرض چند ساعت می تواند شما را به کشتن دهد، اگر شما نوعی پناهگاه برای دفاع و محافظت از خود نداشته باشید. خوشبختانه درون طبیعت عناصر بسیاری پیدا می شود که می توانید با استفاده از آن ها برای خود پناهگاه و سایهبان بسازید.
در میان مردم بومی و افرادی که درون طبیعت زندگی می کنند یا حتی اگر به زندگی گذشتگان خود در همین سرزمین نگاهی بیندازیم می توانیم روش های مختلف ساخت پناهگاه در طبیعت را یاد بگیریم. روش هایی که نحوه ساخت پناهگاه در طبیعت را نشان می دهد بسته به فرهنگ هر منطقه و طبیعت و ابزاری که در اختیار دارید، متنوع و بسیار است. ساخت پناهگاه و کلبه ای گرد را در بسیاری از فرهنگ ها دیده اید.
بخشی از آن شبیه به چادرهای سرخپوستان آمریکایی است و گاهی شبیه به دیگر قبایل آفریقایی و چادرهای آن هاست. در معماری نیز بسیار از این سازه استقبال می شود و استحکام خوبی در مقابل باد، باران، سرما و البته نفوذ نور خورشید دارد. یکی از خوبی های این نوع پناهگاه سرخپوستی این است که به دود آتش درون چادر اجازه می دهد تا از سوراخ بالای پناهگاه به بیرون برود. در نتیجه می توان آن را بزرگ ساخت و درون آن، آتش روشن کرد.
قسمتی را هم برای ورودی و در پناهگاه مشخص نمود. روی این پناهگاه را هم می توان با انواع شاخ و برگ درختان یا خاک و گل پوشاند یا اینکه با پارچه ای روی آن را پوشاند. هر چند که تاریخ ساخت این پناهگاه به دوره های قبل از تاریخ رومی بازمی گردد اما هنوز می توانید آن را در میان بومیان و سرخپوستان آمریکایی ببینید. شاخه های خشک درختان جنگلی را به گونه ای به دور هم چیده و به یکدیگر تکیه دهید که سایهبان و پناهگاهی همچون عکس زیر به وجود آورد.
این نوع چادر هیچ تکیه گاهی در وسط به عنوان ستون ندارد. اگر سایهبان و پناهگاهی برای محافظت در مقابل تابش آفتاب شدید می خواهید، سایهبانی به نام رامادا را به شما پیشنهاد می دهیم. هر چند که این سایهبان در مقابل باران ها و طوفان های شدید کارایی ندارد اما برای آفتاب عالی است. نحوه ساخت پناهگاه در طبیعت در این مدل بسیار شبیه به خانه سازی است. شاخه های محکم و ایستاده ای را انتخاب نموده و برپا کنید.
برای سقف هم به بالای شاخه ها، پارچه ای مانند گونی ببندید. برای اینکه چهار ستون گوشه سایهبان نیفتند، شاخه ای دیگر را به صورت مثلثی به دو ستون سایهبان متصل کنید. در نحوه ساخت پناهگاه رامادا در طبیعت به طناب یا عنصری شبیه به طناب نیاز دارید. می توانید برای این سایهبان دیوارهایی نیز بسازید و باد را درون آن به جریان اندازید تا خنک شوید. اگر در مناطق برفی و بسیار سرد گیر افتادید، باید نحوه ساخت پناهگاه در طبیعت سرد را بدانید تا از خطرات سرمازدگی در امان بمانید.
می توانید پناهگاهی همانند ایگلوهای اسکیموها اما بسیار ساده تر به نام کویئنژی بسازید. نحوه ساخت کوئینژی در واقع بسیار آسان است. برای ساخت این پناهگاه از برف استفاده می کنید و برف را شکل داده و درون کپه ای برف را خالی کرده تا فضایی برای نشستن، دراز کشیدن و استراحت خود بسازید.
طبعا برای ساخت این پناهگاه که شما را بایستی در مقابل سرما و خیس شدن محافظت کند، نیاز به هر عنصری که اطرافتان است دارد و تنها کافیست که تپه برفی که می سازید، به اندازه ای برسد که اگر درونش را خالی کردید بتوانید در آن قرار بگیرید. بعضی از گردشگران و طبیعت گردهای حرفه ای به جای ساختن یه تپه و خالی کردن درون آن، از همان ابتدا برف ها را به گونه ای روی هم می چینند که گنبدی شکل شود.
اگر در مناطقی کوهستانی و پر برف قرار دارید که ارتفاع برف در آن بسیار زیاد است و می توانید تا لایه های زیرین برف را بکنید، غار برفی بسازید. ساخت پناهگاه در طبیعت برفی هر چند که به این شیوه زمان و انرژی بسیاری می برد اما به شما فضایی ایمن، گرم و راحت را برای حتی چند شبانه روز اقامت می دهد. این روش برای کوهنوردانی که درون کوه گیر افتاده و منتظر رسیدن کمک هستند، عالی است.
گوشه ای از کوه را انتخاب کنید که برف فراوان داشته و البته پشت به باد باشد. ابتدا فضای اصلی را از برف خالی کنید و برف های جدا شده را برای ساخت دیواری محافظ در برابر باد در کنار پناهگاه استفاده کنید. ورودی پناهگاه را به سمت پایین گذاشته و راهرویی پایین تر از ورودی بسازید تا از خروج گرما جلوگیری کنید. بالا و اطراف دهانه غار را با پرچم ها و عناصری رنگی نشانه گذاری کنید تا شما را به راحتی پیدا کنند.
مکان کوچکی هم برای قرار دادن اجاق یا حتی شمع درست کنید. اگر غار برفی خود را شبیه به شکل زیر بسازید تنها با یک شمع می توانید محیط درون غار را گرم نگه داشته و در طول شب استراحت کنید. برای ساخت پناهگاه در طبیعت برفی به شیوه غار برفی با خطراتی مانند کمبود اکسیژن یا ریزش برف روی خود مواجه خواهید بود. بنابراین اگر ورودی را با کوله پشتی مسدود می کنید، حتما سوراخی در برف برای ورود هوا و اکسیژن بسازید.
از یک شاخه یا تکیه گاه نیز اگر داشتید برای استحکام سقف غار برفی استفاده کنید. اگر در مناطق پرباران جنگلی یا گرمسیری هستید و می خواهید از باران سیل آسای پیش رو در امان بمانید، تنها کافیست که یک تیکه پارچه ضد آب مانند بعضی از انواع پانچوها داشته باشید. پارچه ها و زیراندازهای عایق رطوبتی که چندین کاربرد دارند، برای ساخت پناهگاه در طبیعت جنگلی و بارانی مناسب هستند. بعضی از چنین زیراندازهایی در گوشه های خود سوراخ دارند و به راحتی می توانید طناب ها را از آن عبور دهید.
میانه زیرانداز را به شاخه ای متصل کرده و بالاتر از باقی نقاط قرار دهید. چهار گوشه انتهایی زیر انداز را هم به زمین محکم کنید. تا سطحی شیب دار بسازید. این روش هم یکی از ساده ترین و آسان ترین روش های ساخت پناهگاه در طبیعت هایی مانند جنگل و اطراف دریاچه هاست. طنابی را از زیر پارچه ای که می خواهید از آن به عنوان سقف پناهگاه استفاده کنید، عبور دهید. سپس چهار طرف پارچه را به زمین محکم کنید تا یک سقف شیب داری به دو جهت همانند سقف خانه های مناطق بارانی بسازید.
سعی کنید تا ارتفاع پارچه زیاد بالا نباشد. چرا که قطرات بارانی که از روی پارچه به زمین می افتند، خود به اطراف و درون زیرانداز پرتاب شده و شما را خیس می کنند. اگر تنها آفتاب بود شما محدودیتی در ارتفاع نخواهید داشت اما برای باران بهتر است در حاشیه زیرین چادر روی زمین را آبراهه ای ایجاد کرده تا آب باران وارد منطقه نشستن و استراحت شما نشود. یکی دیگر از روش های ساخت پناهگاه در طبیعت برای جلوگیری از تابش آفتاب یا بارش باران، استفاده از زیراندازی عایق به عنوان سقفی پارچه ای است.
این روش نیازمند پوشش جنگلی در اطراف است. دو گوشه روبروی زیر انداز را به دو درخت کناری آن ها با طناب متصل کنید و یک گوشه زیرانداز را آزاد، رها کنید تا سطحی شیب دار بسازید. یادتان باشد در این روش نباید چهار گوشه را به تنه درختان متصل کنید. چرا که باعث جمع شدن آب باران روی چادر و سنگین شدن، در نهایت افتادن یا پاره شدن پارچه می شوید. سعی کنید تا سطحی شیب دار و در عین حال، پهن ایجاد نمایید.
همچنین ارتفاع چادر به گونه ای باشد که بتوانید به راحتی زیر آن بایستید. اگر فرصتی نداشته و باران شروع به باریدن نمود و دیگر نمی توانید برای ساخت پناهگاه در طبیعت اقدام کنید، بهترین روش پیچیدن زیرانداز عایقی و نایلونی به دور خود است تا باران قطع شود. به کنار درختی پناه ببرید و زیر انداز را به دور خود بپیچید. اگر هنوز فرصت دارید و هیچ درخت و شاخه ای برای نصب پناهگاه ندارید و باریدن باران هم نزدیک است، با زیرانداز عایق خود کیسه خواب درست کنید.
ساخت چنین محافظی در طبیعت شاید حدود 30 ثانیه طول بکشد اما ایراداتی هم دارد. زیرانداز و پارچه عایق رطوبت را روی زمین پهن کنید. روی آن به قطر دراز کشیده و ابتدا گوشه جهت پاها و سپس گوشه های اطراف را به روی خود بکشید. گوشه ای که سمت سر قرار می گیرد نه تنها برای تنفس لازم است بلکه هوای درون کیسه خواب را جابه جا می کند. یادتان باشد باید زیراندازی بزرگ داشته باشید تا تماما به دور بدن شما پیچیده شود.
این روش هر چند که خود باعث ایجاد رطوبت روی لباس هایتان می شود اما طبعا از محیط بارانی و خیس بیرون خشک تر خواهد بود. گرما در کویر بیداد می کند و تابش آفتاب امانتان را بریده است. زمان آن رسیده تا با ساخت پناهگاه در طبیعت کویری و خشک کمی زیر سایه استراحت کنید.
زیر انداز خود را از وسط تا کرده و چهار تکه چوب هم اندازه پیدا کنید. چهار طرف زیر انداز تا شده خود را به گونه ای به چوب هایی که درون زمین محکم کرده اید، ببندید تا رویه بالایی زیرانداز روی لایه پایینی زیرانداز سایه انداخته و کل این مجموعه روی زمین سایه تولید کند. در این روش دو سایه ایجاد شده و تفاوت دمایی ایجاد می کنید. در نتیجه باد خنکی تولید می کنید که در زیر سایهبان جریان یافته و شما را از آفتاب سوزان و گرما محافظت می کند.
ساختار زندگی روزانه (و حتی سالیانه) بسیاری از حیوانات وابسته به چرخهی شب و روز است. این چرخهی منظم و موزون در طول شبانهروز به حیوانات میگوید که چه زمانی باید بهدنبال غذا باشند، بخوابند یا اینکه مهاجرت یا تولیدمثل کنند. حیوانات با گذر تعداد ساعات روز میتوانند بفهمند که کدامیک از امور روزمرهی خود را باید انجام دهند؛ با این حال، چرخههای قمری نیز تأثیر قدرتمندی روی رفتار این موجودات دارد.
دورههای قمری چرخهای 28 روزه هستند که طی آن یک ماه کامل با گذر از مراحل مختلف هلالی دوباره بهشکل ماه کامل در میآید. این چرخه اثرات درخورتوجهی روی میدان مغناطیسی زمین، جاذبهی میان ماه و زمین و البته میزان نور دریافتی طی ساعات شب دارد. بسیاری از موجودات متوجه تغییرات این چرخه هستند و زمان جفتگیری خود را مطابق آن تنظیم میکنند.
تخمریزی بزرگ مرجانهای دریایی که طی آن میلیونها تخم این موجودات در پهنهی صخرهها پراکنده میشود، همزمان با وقوع ماه کامل روی میدهد. اما بروز برخی از وقایع غیرمعمول نظیر خورشیدگرفتگی و ماهگرفتگی چه تأثیری روی رفتار جانوران خواهد داشت؟ در میان تمامی پدیدههای کیهانی، خورشیدگرفتگی یا کسوف بیشترین تأثیر را روی رفتار حیوانات دارد.
طی کسوف، حیواناتی که مشغول امور روزمرهی خود هستند، به اقامتگاه شبانگاهی خود بازمیگردند و جالبتر آنکه حیوانات شبگرد خیال میکنند که احتمالا شب شده است و آنها خواب ماندهاند. همانطور که میدانید، خورشیدگرفتگی زمانی رخ میدهد که خورشید، ماه و زمین بهترتیب در یک راستا قرار میگیرند و بدینترتیب ماه کاملا مسیر رسیدن نور خورشید به زمین را مسدود میکند.
از آنجا که احتمالا طی این لحظات، همهی ما محو تماشای منظرهی خورشیدگرفتگی هستیم، این رفتارهای عجیب حیوانات معمولا از دیدمان پنهان میمانند. طی کسوف، برخی از گونههای عنکبوت شروع به پارهکردن تارهای خود میکنند؛ درحالی که این رفتار بهطور معمول در ساعات انتهایی روز از آنها دیده میشود. جالبتر اینکه با پایان کسوف، عنکبوت بختبرگشته دوباره شروع به تنیدن تارهای خود میکند (و احتمالا از کمبود زمان استراحت غرولند میکند!).
بهطور مشابه، ماهیها و پرندگانی که مشغول امور روزمرهی خود هستند، با بروز تاریکی ناگهانی، به پناهگاههای شبانهی خود میروند و در همین حال، خفاشهای شبگرد نیز از مخفیگاههای خود بیرون میآیند و شروع به پرسهزدن میکنند. همچنین دیده شده است که طی خورشیدگرفتگی، کرگدنها در زیمباوه از آب بیرون میآیند و بهسمت مراتع خود روی خشکی به راه میافتند. در میانهی مسیر، که خورشیدگرفتگی به پایان میرسد و دوباره روشنایی روز پدیدار میشود، کرگدنها نیز به ناچار تصمیم خود را عوض میکنند.
ماهگرفتگی یا خسوف زمانی رخ میدهد که ماه، زمین و خورشید بهترتیب در یک امتداد واقع شده و قرار گرفتن زمین میان این دو، مانع از رسیدن نور خورشید به ماه میشود. این پدیده معمولا موجب میشود ماه یک درخشش سرخفام از دید ساکنان سطح زمین داشته باشد. این نوع ماه خونین تنها زمانی رخ میدهد که ماه در وضعیت قرص کامل خود باشد. بنابراین بسیار دشوار است که اثرات یک ماهگرفتگی را از یک ماه کامل معمولی تشخیص دهیم.
طی مطالعهای که در سال 2010 روی میمونهای شب آزارا در آرژانتین انجام شد، پژوهشگران مشاهده کردند اینگونه از حیوانات که معمولا طی ساعات شب فعال هستند، در مواجهه با تاریکی عمیقتر شب طی لحظات خسوف، دست از جستوجو برای غذا میکشند. تصور میشود این رفتار میمونها بهخاطر ضعف بینایی یا وحشت از جستوخیز میان شاخههای درختان باشد.
«اَبَرماه» پدیدهی دیگری است که معمولا سه بار در سال رخ میدهد و طی آن، یک ماه کامل در نزدیکترین فاصلهی خود نسبتبه زمین قرار میگیرد. طی بازههای زمانی 28 روزهی چرخهی قمری، فاصلهی ماه از زمین نیز مرتب تغییر میکند. علت این تغییر فاصله آن است که مدار گردش ماه بهدور زمین یک دایرهی کامل نیست و بیشتر به بیضی شباهت دارد.
به نقاط با بیشترین فاصلهی ماه از زمین، «اوج» و به نقاط با کمترین فاصله، «حضیض» گفته میشود. در دورهی رسیدن ماه از وضعیت اوج تا حضیض، فاصلهی آن تا زمین حدود 46 هزار کیلومتر تغییر میکند. هنگام وقوع یک ابرماه، میزان نور دریافتی از ماه حدود 30 درصد بیشتر از هر زمان دیگری است و ماه نیز در آسمان شب بزرگتر از هر وقت دیگری بهنظر میرسد.
طی یک مطالعه مشخص شد که غازهای سفیدچهرهی وحشی که زمستان را در جنوبغربی اسکاتلند سپری میکنند، نسبتبه بروز این ابرماهها واکنش نشان میدهند. پژوهشگران طی این مطالعه، تجهیزات کوچکی را با این پرندگان متصل کردند تا رفتار آنها را تحت نظر قرار دهند. آنها دریافتند که ضربان قلب و دمای بدن غازها طی شبهایی که ابرماه رخ میدهد، افزایش مییابد؛ درحالی که در شرایط عادی مقادیر آنها بسیار کمتر بود.
همچنین پژوهشگران دریافتند که وقتی ابرماه در شبهای بسیار تاریک و پشت لایههای ضخیم ابر رخ میدهد، هیچگونه افزایشی در نرخ ضربان قلب و دمای بدن این حیوانات مشاهده نمیشود. بنابراین بهنظر میرسد غازها نیز مانند انسانها در مواجهه با نور درخشان ابرماه برانگیخته شده و این رخداد باعث افزایش ضربان قلب و دمای بدن حیوانات میشود. برای قرنها، موضوع ارتباط میان رفتار انسانها و چرخههای قمری مورد توجه بشر بوده است.
بسیاری از داستانها و افسانهها با تعاملات میان ما و چرخههای قمری در ارتباط هستند که شاید معروفترین مثال آن افسانههای مربوطبه گرگینهها یا انسانهای گرگنما باشد. این ارتباط بهحدی قوی است که از گذشتههای دور، در فرهنگ لاتین برای افرادی با مشکلات روانی یا رفتار پیشبینیناپذیر، اصطلاح «lunatic» بهمعنای «ماهزده» بهکار برده میشد. این روال تا دههی 1930 ادامه داشت تا اینکه واژههای مناسبتر و دقیقتری برای توصیف این حالات روانی ابداع شد.
زمانی این باور وجود داشت که چرخههای قمری موجب ایجاد تغییرات عجیبی در روان فرد و در ابعاد بزرگتر، رفتارهای جامعه میشود. حوزهی این تغییرات بازهی گستردهای از نرخ زادوولد و باروری گرفته تا حملات عصبی و قوهی استدلال را پوشش میداد. هنوز هم برخی بر این باور هستند که وقوع جرائم خشن و ناهنجاریهای عمومی طی دورههای زمانی ماه کامل شدت بیشتری به خود میگیرد.
با این حال، مجموعهای از مطالعات که در اواخر دههی 80 میلادی منتشر شد، وجود هرگونه شواهدی مبنی بر وجود ارتباط میان چرخههای قمری و رفتارهای انسانی را رد کرد. صرفنظر از ریشهی حقیقی چنین افسانههایی، شاید موضوع تأثیرات ماه روی رفتار بشر واقعا قصهای بیش نباشد، با این حال، نمیتوان ارتباط رفتار حاکی از سردرگمی حیوانات حیات وحش را با این پدیدههای آسمانی بهسادگی نادیده گرفت.
از این پس میتوانید با استفاده از بیت کوین به خرید فالور اینستاگرام بپردازید!
شما میتوانید به راحتی اقدام به خرید فالور اینستا نموده و هزینه آن را به وسیله پول مجازی پراخت کنید،آن هم به قیمت روز.
به دلیل این که قیمت ها مدام درحال تغییر هستند، تنها راه برای اطلاع از قیمت در آن لحضه، ارتباط با ما توسط تلگرام است.توجه داشته باشید ارزش ریالی هر هزار فالور کمتر از ۲۰۰۰۰ ریال است،یعنی یک پنجم قیمت بازار.
تمامی فالور ها با برنامه "فالور بگیر اینستاگرام" به حساب شما افزوده میشوند و هیچ نگرانی ای درباره مسدود شدن حساب شما وجود ندارد.
پس در صورت تمایل به خرید فالور اینستاگرام با آیدی iranlarkp@ در تماس باشید.
تاثیر کارما بر کارما
کارما در تاثیر خود بر شخصیت بزرگترین قدرتی است که انسان به اجبار با آن سر و کار دارد. بشر مرکز الثقل است و تمام نیروهای جهان پیرامونش را جذب خودش میکند و در این مرکز همهی آنها را در هم میآمیزد و سپس همه را دوباره در یک جریان بزرگ دفع میکند. این مرکز، انسان واقعی به معنای متعالی و آگاه است و او تمام خیر و شر و خوشبختی و بدبختی جهان را که در پیرامون او جریان دارد به خود جذب میکند و شخصیت و ویژگی خود را با آنها تشکیل میدهد. او به همان انداه که قدرت جذب آنها را دارد به همان میزان نیز میتواند از خود دور سازد.
کارما و اعمال انسانی
تمام اعمالی که ما در جهان میبینیم، تمام حرکاتی که در جامعهی بشری وجود دارد، تمام کارهایی که در پیرامون ما است، صرفا نمایشی از تفکرات و بروز ارادهی بشری است. ماشینها یا ابزار آلات یا شهرها، کشتیها، مردان جنگ همه و همه صرفا بروز ارادهی بشر است و این اراده را شخصیت انسانی تشکیل داده و این شخصیت به موجب کارما بوجود آمده است. بنابراین کارما بروز اراده است. انسانهای با ارادهای که جهان شاهد آنها بوده کارگرانی بزرگ با روح بزرگ و ارادهی بزرگ بودهاند که توانستهاند در جهان دگرگونی به وجود بیاورند. آنها با کار مستمر بر مشکلات فائق آمدهاند.
انسان چیزی را به دست میآورد که برای آن تلاش میکند. این یک قانون ابدی است. شاید اعتقادی بر این نداشته باشیم، اما در دراز مدت به آن باور خواهیم داشت. انسانی در تمام زندگیاش تلاش میکند که ثروتمند شود و ممکن است برای رسیدن به این کار دست به فریبکاریهای زیادی زده باشد اما در نهایت خودش به این نتیجه خواهد رسید که مستحق این ثروت نبوده است و زندگیاش دچار مشکل میگردد. ما چیزی را که برای آن تلاش میکنیم و بدست میآوریم احساس شادی میکنیم. یک احمق شاید همهی کتابهای جهان را بخرد و در کتابخانهی شخصی خود بگذارد، اما در صورتیکه بتواند آنها را بخواند مستحق داشتن آنهاست و این استحقاق را کارما بوجود میآورد. این کارمای ما است که نشان میدهد ما مستحق چه چیزی هستیم و میتوانیم خود را با آن وفق دهیم. ما مسئول اعمال خودمان هستیم و مسئول آنچه هستیم و یا میخواهیم باشیم بسا که ما قدرت بزرگی برای خودسازی داریم. اگر ما اکنون حاصل تلاشهای اعمال گذشتهمان هستیم قطعا آیندهی ما نیز حاصل تلاشهای فعلی ما است، بنابراین باید بدانیم که چطور عمل کنیم. کارما یوگا یعنی انجام کار اما باید دانست اینکه چه کاری پیامدهای رضایتبخشی خواهد داشت. در درون هر انسانی قدرت و معرفتی نهفته است و اعمال متفاوت مستم مشقتهای فراوان برای بیدار سازی این دانش و قدرت نهفته در درون است.
انسان به خاطر انگیزههای متفات کار میکند. هیچ کاری بدون انگیزه نیست. برخی میخواهند مشهور شوند و به خاطر شهرت کار میکنند. عدهای میخواهند پول در بیاورند و برای پول کار میکنند. تعداد دیگری میخواهند قدرت کسب کنند و برای قدرت کار میکنند. برخی برای خدا کار میکنند. عدهای دیگر نیکوکار هستند و میخواهند برای بعد از مرگ خود نامی بر جای بگذارند.
ادامه دارد.
عدم فعالیت باید به هر وسیلهای جلوگیری شود. فعالیت همیشه به معنای مقاومت است. ایستادگی در برابر تمام زیان آورهای ذهنی و فیزیکی. و وقتی در ایستادگی موفق شدی آرامش به وجود خواهد آمد. خیلی ساده است که بگویی از هیچ کس متنفر نیستی. ولی ما میدانیم که چنین چیزی عموما در تمرین معنا پیدا میکند.
وقتی چشمان جامعه به دنبال ماست ممکن است عدم مقاومت نشان دهیم. اما تمام مدت در قلبهای ما مورد غضب است. ما خواست مطلق آرامش از عدم مقاومت را احساس میکنیم ما احساس میکنیم مقاومت کردن برای ما بهتر است. اگر شما آرزوی ثروت دارید و میدانید که در همان زمانی که تمام جهان به کسی که به عنوان یه مرد تبهکار به ثروت رسیده است توجه دارد شاید جرات نکنید به درون کشمکش ثروت شیرجه بزنید در عین حال مغز شما روزها و شبها در پی پول میگردد. این نفاق و دورنگی به درد هیچ هدفی نمی خورد. شیرجه زدن درون جهان و سپس بعد از گذشت زمان وقتی از تمام چیزهای درون آن زخمی شده و لذت بردهاید چشمپوشی خواهد شد. و سپس آرامش از راه میرسد. بنابراین آرزوی قدرت و هر چیز دیگر شما برآورده میشود و بعد از اینکه آرزوهایتان را برآورده کردهاید زمان آن خواهد رسید که بدانید آن ها همگی چیزهای خیلی کوچکی هستند. ولی تا زمانی که این آرزوهارا برآورده کنید و تا زمانی که آن فعالیت را ببینید برایتان غیر ممکن است که به حالت آرامش وقار وتسلیم نفس برسید.این معانی از وقار و چشم پوشی برای هزاران سال گفته شدهاند. هر کسی این چیزها را از دوران کودکی شنیده است و هنوز ما خیلی کم در جهان کسی را میبینیم که واقعا به آن مرحله رسیده است.
هر کسی باید ایده خودش را ادامه دهد و برای انجام دادن آن تلاش کند. آن راه مطمئنی از پیشرفت نسبت به ادامه دادن ایده ی افراد دیگر است که هرگز امیدی به انجام دادنش ندارد. برای مثال ما یک بچه را میگیریم و در ابتدا به او وظیفه ی پیاده روی بیست مایلی را میدهیم. این یکی بمیرد یا یک در هزار بیست مایل را برای رسیدن به پایان خسته و نیمه جان بخزد. آن یکی شبیه چیزی است که ما عموما سعی میکنیم با جهان انجام دهیم. تمام مردان و ن جهان در هر جامعهای یک ذهن و ظرفیت یا قدرت یکسان برای انجام کارها ندارند. آنها باید آرزوهای متفاوتی داشته باشند و ما حق نداریم هیچ آرزویی را به تمسخر بگیریم. هر کسی بهترین کاری را که میتواند برای یافتن آرزوهای خودش انجام دهد.
درخت سیب نباید با استانداردهای بلوط قضاوت شود و بلوط هم نباید با استانداردهای سیب قضاوت شود.
ادامه دارد.
مفهوم و هدف کارما
کلمه کارما از لغت سانسکریت Kri به معنی "انجام دادن" گرفته شده. هر عملی که انجام میشود کارما است. درواقع معنی این کلمه «تاثیر/ نتیجه رفتار» است. در بحث متافیزیک، بعضی اوقات این کلمه به معنی تاثیرات یا بازخوردهایی است که نتیجهی رفتارهای گذشتهی ما است. اما در کارمایوگا ما فقط با معنی خود کلمه کارما کار داریم.
هدف انسان دانستن و آگاهی است. این ایدهآلی است که توسط فلسفه شرق در مقابل ما قرار داده شده. هدف انسان لذت نیست، بلکه دانش است. شادی و لذت پایانپذیر هستند. تصور لذت به عنوان هدف اشتباه است.
دلیل تمام بدبختیهای موجود در دنیا این است که انسانها در تفکرات اشتباه خود، لذت را هدف قرار دادهاند. پس از مدتی انسان درمییابد که این لذت نیست که او به دنبالش میرود، بلکه دانستن است، و اینکه سختی و لذت هر دو معلمان خوبی هستند، و او میتواند از بد و خوب، هر دو به یک اندازه درس و عبرت بگیرد. همینطور که سختی و لذت از مقابل او گذر میکنند، تصاویر متفاوتی برای او به وجود میآورند، و نتیجه این ادراک و تاثیرات ترکیبی چیزی است که به آن "شخصیت" انسان میگویند.
شخصیت هر انسان چیزی نیست به جز مجموعهای از تمایلات، انبوهی از پیچ و خمهای ذهن او، اگر شخصیت را مورد بررسی قرار دهید متوجه خواهید شد که سختی و لذت هر دو به یک اندازه در شکلگیری آن نقش دارند. سختی و شادی جایگاه یکسانی در تشکیل شخصیت دارند، در برخی موارد رنج و سختی نقش موثرتری نسبت به لذت دارد. به جرات میتوان بگویم در مطالعه و بررسی شخصیتهای بزرگ دنیا دیده شده که در اغلب موارد، رنج و درد معلم بهتری بوده است، فقر درس بزرگتری داده، ضربات و سختیها بوده که آتش درونی آنها را برافروخته، نه تعریف و تمجید.
حال این دانش نیز در ذات انسان است. هیچ دانشی از بیرون منتقل نمیشود، همه چیز درونی است. زمانی که میگوییم انسان چیزی را میداند، به زبان روانشناسی مطلق یعنی چیزی که "کشف میکند" یا "پرده از آن برمیدارد"، چیزی که یک انسان یاد میگیرد، درواقع چیزی است که آن را با برداشتن پرده از روح خود کشف میکند، که یک دنیای بیانتهاست.
ادامه دارد.
ما همگي دردنیای آرزوی های کوچک و پیش و پا افتاده خود زندگي ميكنيم. وقتي تلاش براي بيرون آمدن از دنياي كوچكمان مي كنيم با موقعيتهايي كه برايمان ناشناخته است روبرو مي شويم كه با اعتقادات و باورها و با تجربه هاي گذشته هيچگونه همنوايي ندارد. اين تجربه ی کاملأ تازه ونو مي باشد و اين دنیای تازه ما را نامطمئن و نا ايمن مي كند به دليل اينكه ما هيچ كنترلي روي آن شرايط نداريم، به همین خاطر به دنیای عقاید و باورهای خود باز می گردیم و در اين صورت است که كارما يوگا شكست ميخورد.
اگر چه اين راه و طريق، ساده به نظر می رسد، زماني كه تمرين كارما يوگا شروع به تغيير شخصيت انسان مي كند وقتي شخصيت با محدوديت هايش روبرو مي شود پروسه سخت و دشوارآن شروع مي شود. فرد قادر به اجراي كامل هاتا يوگا در مدت زمان بسيار كوتاه مي باشد و حتي فرد مي تواند راجا يوگا و كريا را درمدت زمان خيلي كوتاه فرا بگيرد، اما كارما يوگا در طول زندگي به كمال مي رسد. این تفاوتی در بُعد و جنبه های مختلف شخصيت بشراست . يكباره كارما يوگا در جايي به كمال و يكپارچگي مي رسد كه در آنجا چيزي براي شناختن وجود نداشته باشد. بنابراين بياد داشته باشيد كارما يوگا پروسه ايست كه ميتوان از طریق آن، رهايي را در نوسانات ذهن و تاثیرات منیت گسترش داده، مركزيت خود را پيدا كرد و به تعادل رسيد.
ادامه دارد.
کمک به دیگران از نظر فیزیکی و یا به گونهای که باری از دوششان برداریم کار بزرگی است.
اما این کمک زمانی بزرگتر است که آن بار نیز بزرگتر باشد و مجبور باشیم که در این کمک کردن از جان و دل مایه بگذاریم. اگر خواستهی یک انسان را به مدت یک ساعت برآورد کنیم در قیاس با کمکی که نیاز وی را یک سال و یا برای همیشه برآورد میکند بسیار ناچیز است. معرفت معنوی تنها چیزی است که میتواند انسان را از زوال نجات دهد. سایر علوم نیاز انسان را به صورت دورهای برآورد میکند. اگر ماهیت انسان تغییر یابد آنوقت تمام خواستههایش برای همیشه از بین خواهد رفت. تنها با معرفت معنوی است که آن قوهی خواسته برای همیشه فناناپذیر باقی میماند. بنابراین کمک به انسان از بعد معنوی عالیترین کمکی است که میتوان به او بخشید.
آن کس که دانش معنوی خود را به دیگران میبخشد خیر بزرگی میکند و همینطور ما همیشه فهمیدهایم که نیرومندترین انسانها کسانی هستند که در برآورد نیازهای معنوی به دیگران کمک کردهاند چون این نوع کمک مبنای تمام کارها در زندگی است.
انسان پاک و منزه و در جنبههای دیگر زندگی هم قوی است. به طوری که با وجود استوار بودن معنویات وی نیاز به برآورد بسیاری از نیازهای فیزیکی نیست. بعد از کمک فیزیکی از نوع معنوی کمک فکری یک موهبتی از معرفت است. چون زندگی واقعی بشر از معرفت تشکیل شده است و جهل برابر است با مرگ و معرفت مساوی است با زندگی. اگر زندگی انسان در جهل و نادانی سپری شود زندگی او هیچگونه ارزشی ندارد.
ادامه دارد.
90) خداوند شما را برای اینکه بی درنگ در راستای رسالت الهی زندگیتان وارد عمل شوید، فرا میخواند. شما آماده اید! از امروز آغاز کنید و روحتان را اعتلا ببخشید.
91) در راه رسالت الهی زندگیتان مثبت اندیش و خوش بین باشید. شما و رسالت شما در این جهان بسیار اهمیت دارد.
92) چنانچه بر ایمان خود پابرجا باشید، همه چیز در رابطه با رسالت الهی زندگیتان کاملا آشکار خواهد شد. نگاه شما شفاف تر شده و از گامهایی که باید به سمت بهترینها بردارید، آگاه میشوید.
93) اساتید مقرب شما را راهنمایی و محافظت میکنند زیرا شما به رهنمودهای آنان گوش میدهید (حتی به صورت ناخودآگاه) و هم اکنون برای به ثمر نشستن رؤیاها و رسالت الهیتان در مسیر درست قرار دارید.
94) فعالیتهای شما توسط فرشتگان الهی هدایت و حمایت شدهاند. آنها اشاره میکنند به اعمال خیرتان ادامه دهید.
95) تغییراتی که ایجاد کردهاید یا در نظر دارید در زندگیتان اعمال نمایید، در مسیری صحیح و درست قرار دارند.
80) خداوند، در تمام زمینه ها از جمله مسائل مالی شما را حمایت میکند. با قدم های زمینی به پیش روید و گشوده باشید تا حضرت حق شما را یاری کند.
81) هرچه درباره ثروت مثبت اندیش تر باشید، جریانی عظیم تر از دارایی های مالی به سوی شما سرازیر خواهد شد.
82) ایمان داشته باشید که در امور مالی مورد توجه قرار گرفته اید. تمام نگرانیها را به فرشته ها بسپارید.
83) فرشتگان مقرب نیایش و درخواستهای شما را درباره نیازهای مالی تان شنیده اند و به آنها پاسخ گفته اند.
84) فرشتگان به شما کمک میکنند تا جریان مالی زندگی تان را افزایش دهید تا جایی که به امنیت مالی و فراوانی دست یابید.
85) بسیار عالی است. شما در حال تجربه تحولات مثبت و روشنی در رابطه با امور مادی زندگی هستید.
86) نگرش خود را درباره ثروت بر پایه های روحی و معنوی قرار دهید و با قدم های زمینی در امور مالی پیش بروید. افکار متعالی شما، بهترین جریان های مالی را به سوی شما جاری میسازد.
87) شما در مسیر صحیحی در رابطه با شرایط شغلی و مالی قرار دارید. به راهتان ادامه دهید.
88) این عدد نشانه ای مبارک و رضایت بخش درخصوص امور مالی شماست. اعمال، نیایش، تصورات و تاکیدات شما تأثیر گذار بوده و در فراوانی و وفوری عظیم به ثمر می نشیند. برای دریافت آنها آماده باشید.
89) رسالت الهی زندگی شما همچون کلیدی است که دروازههای فراوانی را به سوی شما میگشاید. هر روز بر انجام اعمالی که مطابق با علاقه و اشتیاقتان هست، پافشاری کنید.
70) این عدد حاوی پیامی است از حضرت حق که مسیر انتخابی شما را تأیید گفته و شما را به انجام کارهای خیر تشویق میکنند.
71) این عدد نشان میدهد شما ظهور رؤیاها و تصوراتتان را دنبال مینماید. در این راه کافی است که مثبت و خوش بین باشید.
72) ایمان داشته باشید که گامهای درستی در جهت دستیابی به آرزوهای خود برمیدارید.
73) خداوند و اساتید مقرب یاری رسان شما هستند و شما با تمام وجود به آنها گوش فرا میدهید. در این راه از برکات و عطایای روشن و درخشان الهی بهره مند خواهید شد.
74) فرشتگان شما را احاطه کرده و در هر گامی که برمیدارید در کنار شما هستند. شما در سریع ترین مسیر به سوی تخقق رؤیاهایتان قرار دارید بنابراین ایده ها و اعمالی که در حال حاضر مورد علاقه تان است را دنبال کنید.
75) تغییراتی که خلق نموده اید و یا در نظرتان است که انجام دهید، دقیقاً برای شما مناسب و صحیح هستند.
76) شما در مسیر حق و حقیقت قرار گرفته اید و نیازهای مادی شما کاملاً تحت انتخابها و اعمالی که انجام میدهید، حمایت میشود.
77) اعمال خیر و نیکتان را ادامه دهید. هر آنچه در این لحظه در حال انجام آن هستید با برکت همراه است. به هرچه دست بزنید، طلا خواهد شد.
78) اعمال و افکاری که هم اکنون بر آن متمرکز شده اید، جریانی از فراوانی جهان هستی را به سوی شما جاری میکند. برنامه های فعلی خود را دنبال کنید زیرا دقیقاً در راه دستیابی به ثروت هستید.
79) شما در مسیری روشن و صحیح در جهت رسالت الهی زندگی تان هستید.
60) شما درباره انتخاب و متمرکز شدن میان دنیای مادی و عوالم تردید دارید. این توالی شما را فرا میخواند تا به تمرکزتان تعادل و ثبات ببخشید و همواره به یاد داشته باشید که روح، سرچشمه وجودتان و نیروی پنهان در پشت هر چیز درزندگی شماست.
61) افکارتان را درباره زندگی مادی خود مانند خانه، شغل، دارایی و . بسیار مثبت و روشن حفظ کنید، افکار شما بر زندگیتان تأثیر گذار بوده بنابراین فقط به آرزوهایتان بیاندیشید بدون ترس.
62) باور داشته باشید که حتی جزئیات زندگی شما تدبیرهایی در جهت راه های معجزه آسا هستند، ایمان شما دروازههای معجزه را میگشاید.
63) پیامبران و فرشتگان مقرب در تمام وجوه زندگی که هر روز تجربه میکنید به شما توجه و یاری میکنند. شما ذهنتان را به روی کمکهای آنان در قالب ایده های جدید، رهنمودها، نشانه ها و برکات غیرمنتظره بگشایید.
64) شما در کل زندگیتان کاملا مورد حمایت فرشتگان الهی قرار گرفته اید. ترس ها و نگرانیهای خود را به آنها بسپارید و از آنها برای هر گونه کمکی که اکنون نیاز دارید، درخواست بنمایید.
65) تبریک به جهت تحولات مثبتی که در این لحظه در زندگیتان خلق کردهاید. هم اکنون زمان مناسبی و بسیار عالی برای ایجاد تغییرات در امور خانه، کار یا روابطتان است. از الهامات درونی خود پیروی کنید.
66) هنگامی که متحمل بار سنگین، استرس یا ترس هستید، شنیدن صدای فرشته ها که عاشقانه شما را یاری میکنند، بسیار مشکل میشود. این عدد پیامی برای شماست مبنی بر این که زمانی را صرف انجام مراقبه و نیایش کنید. درخواست کمک های معنوی کنید و برای دریافت کمکهایی که همواره در پی نیایش میرسند، گشوده و آماده باشید.
67) شما در مسیر روشن حقیقت در رابطه با امور زندگی و کارتان قرار گرفته اید. به راهتان ادامه دهید. فرشته ها شما را تحسین میکنند.
68) به یاد داشته باشید که روح سرچشمه آفرینش شماست. نگرانی در رابطه با امور مالی هیچ کمکی نمیکند. اما نیایش و مراقبه در همه ابعاد زندگی شما کارساز است.
69) مادامی که زمانی را به انجام فعالیتهای مورد علاقه و اشتیاق روحی خود اختصاص دهید، خود به خود همه امور بر وفق مرادتان خواهد شد.
50) خداوند برای متحول ساختن زندگی تان در راه های جدید شما را یاری میکند.
51) در رابطه با تحولاتی که آرزو دارید یا در حال تجربه آن در زندگیتان هستید، مثبت بیاندیشد.
52) ایمان داشته باشید تغییراتی که ایجاد آن مد نظرتان است، در جهت بهبود و پیشرفت شما میباشند. فرشته ها شما را در حین این تغییرات تنها نخواهند گذاشت.
53) پیامبران و فرشتگان مقرب شما را یاری میکنند تا مسیر زندگیتان را به سوی راه های جدید پیش ببرید. از آنها درخواست کنید تا ایده های جدید را بر ذهن شما متجلی نمایند.
54) شما مورد حمایت فرشتگان الهی هستید تا در تصمیماتی که برای بهبود زندگیتان گرفتهاید، موفقیت حاصل نمایید.
55) اکنون زمان حذف و بیرون ریختن کهنه هاست چه افکار و چه اشیا، شما با یاری فرشته ها به استقبال از تازگی و نو شدن میروید. به این تغییرات خوشامد بگویید چرا که خیر و برکت فراوانی با خود به همراه دارند.
56) چنانچه از میان تحولاتی در رابطه با زندگی خانوادگی، ار یا روابطتان گذر میکنید، بر رهنمودهای روحی وجودتان متمرکز شوید، و حکمت و خیر درون هر تغییری را که تجربه میکنید، دریابید.
57) تحولاتی که در حال تجربه آنها هستید در جهت بهترین ها رخ میدهند. اطمینان داشته باشید که این تغییرات شما را بر هر آنچه که مد نظرتان است، رهنماست.
58) سرمایهگذاری های شما در حال پیشرفت هستند و تحول مثبتی در رابطه با جریان مالی شما به وجود خواهند آورد. این امر میتواند خود را به صورت ترفیع شغلی یا تغییر سمت با افزایشی در درآمد نشان دهد.
59) تحولاتی که در حال گذر از آنها هستید در جهت نزدیک تر ساختن شما به رسالت الهی زندگیتان پیش میروند. شما با صرف زمان برای انجام فعالیت های مرتبط با علایق روحی خود، میتوانید نگرانیهایتان را فرو بنشانید.
40) پروردگار و فرشتگان مقرب با عشق و حمایت الهی شما را احاطه کرده اند.
41) فرشتگان از شما درخواست میکنند که افکار بسیار نیک و مثبت خود را دنبال کنید، در این صورت هر آنچه بگویید یا فکر کنید با سرعت محقق میشود.
42) فرشتگان شما را ترغیب میکنند تا در هر شرایطی ایمان و باور خود را حفظ کنید.
43) فرشتگان و پیامبران در این لحظه یاریگر شما هستند، زمانی را برای ارتباط با آنها در سکوت مراقبه نمایید و از حضور اطمینان بخش آنها که به شما میگویند همه چیز به خوبی پیش میرود، آگاه باشید.
44) فرشتگان در این لحظه آسایش، عشق و حمایت بسیار زیادی را به شما ارزانی میدارند، از آنها در تمام زمینه ها درخواست یاری کنید و به رهنمودهای ایشان در میان دریافت های درونی تان گوش فرا دهید.
45) تغییرات مثبتی پیش رو دارید، فرشتگان در این مسیر شما را تنها نمیگذارند و یاری تان میکنند.
46) فرشتگان به شما میگویند که افکارتان را بر ابعاد معنوی و سرچشمههای ملکوتی هر چیز متمرکز کنید و نگرانیهای مادی خود را به آنان بسپارید.
47) فرشتگان به شما میگویند که در مسیر صحیح و روشنی قرار گرفته اید. به اعمال نیک خود ادامه دهید.
48) نیایش و درخواست های شما در رابطه با ثروت و دارایی شنیده شده است و بزودی اجابت میشود.
49) فرشتگان شما را ترغیب میکنند تا در ارتباط با اهداف اصلی و مقاصد زندگی تان بی درنگ وارد عمل شوید. آنها بر شما ایده و انگیزه جاری خواهند کرد
30) شما کاملاً تحت حمایت پروردگار و فرشته ها هستید. مطمئن و بی پروا در مسیر دستیابی به آرزوهایتان گام بردارید.
31) اساتید مقرب از شما دعوت میکنند که تمام خیالات زمینی و مادی را کنار گذاشته و به کمال الهی که درون شماست بنگرید. هنگامی که این تمامیت الهی را در ذهن خود مشاهده نمودید، این امر در روابط کاری، سلامتی و تمام جنبه های زندگی شما ظهور خواهد کرد.
32) خداوند به شما میگوید که با ایمان همه چیز امکان پذیر است. از هم اکنون ایمان خود را قوی بدارید.
33) شما دارای ارتباط قوی و شفاف با اساتید مقرب و پیامبران الهی بوده و آنها به درخواستهای شما پاسخ میدهند.
34) نیایش های شما توسط فرشتگان الهی شنیده و پاسخ داده شده است. آنها در هر شرایطی پشتیبان شما هستند.
35) با کمک فرشتگان الهی تغییرات مثبتی درباره شما رخ خواهد داد.
36) از هم اکنون افکارتان را بر ابعاد معنوی و عرفانی زندگی معطوف کنید و هر گونه نگرانی مادی را به فرشته ها بسپارید.
37) شما در مسیری صحیح قرار دارید و فرشته ها ناظر شما در این مسیر هستند.
38) شرایط مالی شما با درخواست از فرشتگان ثروت، رو به بهبود میرود.
39) شما هم اکنون مورد یاری فرشته ها قرار دارید و آنها عمیقاً شما را در راستای رسالت زندگی تان یاری میکنند.
20) شما از ارتباط محکم و شفافی با خالق هستی بر خوردارید، این خواست پروردگار است که شما قلب و ذهن خود را با ایمان پر نمایید. از ملکوت و آسمان در خواست کنید تا شما را برای انجام دادن آنچه در آرزوی آن هستید یاری نمایند. ایمان قلبی شما هم اکنون پاداش داده خواهد شد.
21) خود بینی شما قطعا تضمین شده است، فرشتگان در تمام لحظات و در پشت تمام صحنه های زندگی به نمایندگی از شما صادقانه عمل می نمایند. شما میتوانید با گفتن جملات تاکیدی مثبت و ایمان داشتن به اینکه رویایتان هم اکنون محقق شده اند، آن ها را یاری نمایید.
22) فرشتگان میتوانند به ثمر نشستن نیایش های شما را نظاره کنند، و از شما می خواهند هنگامی که جزئی ترین مرحله پایانی در ملکوت در شرف اتمام است، صبر پیشه کنید و خوش بین بمانید، این فرا خوانی ضروری از طرف فرشتگان است: ایمان قوی دار.
23) شما صمیمانه با یک یا دو تن از اساتید مقرب و یا دیگر ملکوتیان همکاری می نمایید، این توالی رهنمودی از طرف استاد مقرب شماست که میتواند نتیجه گرفتن نیایش هایتان را ببیند. ایشان شما را ترغیب می نماید که خوش بین باشید، مطمئنا بهترین نتایج ممکن را جذب می کنید.
24) هم اکنون فرشتگان بیشتری شما را احاطه نموده اند و یاریتان می کنند تا بدون توجه به آنچه در اطراف شما می گذرد خوش بین باشید. فرشتگان از نیروی معجزه گر ایمان و یقین آگاهند، ایشان برای اینکه مسیری روشن و شفاف در جهت تحقق آرزوهایتان نشان دهند شما را از هر گونه فکر و احساس منفی رها می سازند.
25) در حالی که از میان مهمترین تغییرات زندگی خود عبور میکنید، در انتظار بهترینها باشید و خوش بینی شما پاداش داده میشود.
26) تصورات مثبت به شما کمک میکند تا شرایط به سرعت بهبود یابد. فرشته ها شما را ترغیب میکنند تا فقط درباره ارزوهایتان تفکر کنید و ترس و نگرانی از خود بروز ندهید. چرا که فقط خیالاتی باطل هستند.
27) خوش بینی و مثبت نگری شما، موقعیتها و روابط بسیار شگفت انگیزی را جذب میکند. مثبت اندیش باش زیرا به نفع شماست.
28) ثروت به سمت شما سرازیر میشود اگر یقین داشته باشید که شما و اهداف زیبای زندگیتان کاملاً توسط خداوند و فرشتگان الهی حمایت میشود.
29) به رسالت زندگیتان مثبت بنگرید و کاملاً بر خدمت نمودن و به کارگیری استعدادهای طبیعی، احساس و علاقه خود تمرکز کنید. دروازه ها در حال گشوده شدن به سوی شما هستند. فقط کافی است در این راه ایمان قوی دارید.
این روزها بهترین سایت برای کسب بیت کوین رایگان فری بیت کوین است که شما میتوانید هر ساعت از آن بیت کوین کسب کنید.
جهت ورود به سایت فری بیت کوین کلیک کنید
برای کسب بیت کوین ابتدا در این سایت ثبت نام کنید.
بعد از ورود به سایت تصویر امنیتی را در جعبه وارد کنید یا captcha را کامل کنید و دکمه roll رو بزنید.
سپس در بالای آن عددی ظاهر میشود که با توجه به جدول جوایز،مبلغی که شما برنده شده اید،مشخص میشود.شما هر یک ساعت میتوانید از این سایت بیت کوین کسب کنید.
توجه داشته باشید این سایت هر هفته یک بار یک جایزه 200 دلاری به یکی از شرکت کننده ها میدهد.
برای دریافت بیت کوین های کسب شده و واریز آن ها به حساب بیت کوین خود،روی قسمت DETAILS کلیک کنید و سپس تیک withdraw disabled کلیک کنید تا به حالت enable در آید.این سایت وقتی موجودی شما به حد کافی که در بالای صفحه ذکر شده رسید،موجودی شما را به حساب شما واریز میکند.همچنین توجه داشته باشید واریز ها هفته ای یک بار انجام میشد( معمولا یکشنبه ها)پس زمانی که موجودی شما به حد کافی رسید اندکی صبر کنید تا زمان واریز برسد.
10) این خواست پروردگار است که در موقعیت کنونی مثبت اندیشی خود را حفظ نمایید تا همه چیز در بالاترین سطح خیر و نیکی برای شما تدبیر شود، از حضرت حق درخواست نمایید تا خوش بین باقی بمانید، چرا که طرز فکر شما عاملی تاثیر گذار بر نتایج حاصله است.
11) مثبت بنگرید، افکار شما در به سرعت در حال تحقق هستند، بنا بر این چنانچه میخواهید از نتایج مثبت آن ها اطمینان حاصل کنید، فقط بر خیر و نیکی که در درون خودتان، دیگران و موقعیت فعلی وجود دارد تمرکز کنید.
12) درباره آینده مثبت نگر باشید، هر آنچه که در باره آن می اندیشید، برا آینده شما تاثیر گذار است، این توالی پیامی برای تقویت امید و ایمان در درون شماست، زیرا این دو عواملی قدرتمند و تعیین کننده در شرایط فعلی هستند.
13) اساتید مقرب، در کنار شما هستند و در جهت آگاهی از بصیرتی روشن یاریتان می نمایند، عدد 13 نشانگر اساتید و ملکوتیان مونث برای حفظ مثبت نگری شما را یاری می نمایند.
14) با تمام وجود بر فرشتگان تکیه کنید تا شما را برای بر خورداری از بینشی مثبت یاری نمایند، این عمل سلوک درونیات را درخشان و تابنده خواهد نمود.
15) در حالیکه از میان تحولاتی در زندگی خود گذر میکنید ، مثبت نگر باشید. افکار خوش بینانه شما به ظهور بهترین نتایج در این تغییرات کمک میکند.
16) کلمات شما همچون آهن ربایی است که تمام آنچه از آن صحبت میکنید و بدان فکر میکنید به سوی شما جذب می نماید، به همین دلیل است که فرشتگان به شما یاد آوری می نمایند از کلمات و افکارتان آگاه باشید.
17) فرشتگان شما را برای اینکه مثبت نگر و خوش بین هستید، تحسین می نمایند. ایشان بیان می دارند که خوش بینی شما تضمین شده است، چرا که افکار صادقانه شما محقق میشوند، بر انجام دادن اعمال خیر و نیک خود پا برجا باشید، زیرا در مسیر حق و حقیقت قرار گرفته اید.
18) افکار شما مانند دروازه ای است که برای بستن و گشودن مسیر جریان مالی که به سوی شما آید چنانچه مثبت بیاندیشید تمام منابع مورد نیازتان به آسانی تامین میشود، نگرانی میتواند این را روند را متوقف کند، بنابراین از فرشتگانتان در خواست یاری نمایید تا خوش بین باشید، خصوصا زمانی که نگران مسائل مالی خود هستید.
19) این پیامی برای شما است تا خودتان و رسالت زندگیتان را باور کنید. فرشتگان می خواهند از اینکه شایستگی و آمادگی دنبال کردن رویایتان را دارید آگاه شوید. مثبت نگر باشید و بی درنگ عمل نمایید.
0) پروردگار با شما سخن میگوید، هنگامی که عدد صفر را می بینید، این عدد برای شما نشان از حلقه ی بینهایت در بیکرانه عالم دارد، حلقه ای که آغاز و انتهایی برای آن نیست. با این عدد حضرت حق توجه شما را به خبر و پیامی دلگرم کننده و اطمینان بخش و یا رهنمودی ملکوتی جلب میکند.
1) مثبت بمانید، هر آنچه را که در این لحظه درباره آن می اندیشید در حال تحقق است، پس مطمئن شوید که فقط درباره آنچه آرزو دارید می اندیشید. تمامی هراس ها و نگرانی ها را به پروردگار و فرشتگان بسپارید.
2) همه چیز خیر و نیک است و همینگونه که پیش خواهد رفت. ایمان قوی دارید، خصوصا مواقعی که احساس امیدوارانه در درون، شما را به دستیابی به بهترین نتایج راهنمایی میکند. هر گاه از فرشتگان در خواست یاری نمایید، ایشان میتوانند باور و ایمان شما را راهنما باشند.
3) اساتید مقرب شما را یاری می رسانند. گاها استاد مقربی که شما با وی احساسی صمیمانه تر دارید مد نظر است.
4) فرشتگان در کنار شما هستند، آنها عدد ۴ را برایتان فرستاده اند تا به شما قوت قلب و اطمینان دهند که نجواهای شما را به گوش دل شنیده اند و شما را یاری می رسانند.
5) تحولات قابل توجهی در جهت بهبود شرایط در حال رخداد است، فرا خواندن ملکوت آسمان ها برای کمک گرفتن در رابطه با تغییرات زندگی ایده ای بسیار عالی است.
6) در باره مسائل مادی از جمله ثروت و دارایی، نگران و آزرده نباشید، نگرانی ها تحت تاثیر نجواهای قلبی شما کاهش می یابند، خوش بختانه اگر از فرشتگان در خواست نمایید، می توانند پاسخگوی نجواهایش شما باشند.
7) شما در مسیر روشن حقیقت قرار دارید و فراتر از حد انتظار خود نیز نتیجه خواهید گرفت! عدد 7 نشان از معجزه ای ملکوتی دارد که حمایتگر شماست و دروازه های شانس و اقبال را به رویتان می گشاید.
8) عدد 8 نشانه ی فراوانی و کامیابی است ، پایانی برای حلقه هایی که در این عدد هست وجود ندارد و این مطلب بیانگر جاری شدن ثروت، فرصت، ایده و یا هر آنچه که بدان نیاز دارید به سوی شماست. خصوصا در ارتباط با رسالت شما در زندگی.
9) درست همین لحظه، همانند کسی که همگام با نور و روشنایی وارد عمل میشود، دست به کار شوید. عدد 9 بدین معنی است که شما تمام پیش نیازهای لازم برای دستیابی به هدف زندگیتان را تکمیل نموده اید. تاخیر نکنید، اکنون زمان مناسب برای برداشتن گامهای آغازین حرکت است، به طوریکه حتی کوچکترین گام ها نیز مفید واقع می شوند.
فرشته ها پیامهای خود را به زبان خاصی منتقل میکنند. گاه متوجه شده اید که اعداد خاصی همیشه جلوی چشم شما ظاهر میشوند مثل وقتی به ساعت نگاه میکنید، یا پلاک ماشین جلویی در اتوبان را نگاه میکنید، شماره روی کارت و بسیاری موقعیتهای مشابه دیگر.
این اعداد پیامی از سوی فرشته ها هستند.از هفته بعد(جمعه ها ساعت 18) میتوانید این اعداد با معانی آن ها را در این وبلاگ بخوانید.
معانی برخی از این اعداد برگرفته از کتاب «فرشته ها» از دکتر ویرچو هست.
در دهکده ی محل زندگی شیوانا مردی زندگی می کرد که ثروت زیادی داشت، اما با وجود ثروت زیادش همیشه بر سر خرید کالا با فروشندگان مشکل داشت و اظهار می کرد که پول کافی ندارد. روزی در بازار به خاطر همراه نداشتن پول کافی به مشکل خورده بود و تا شیوانا را در بازار دید از او درخواست کرد پول مورد نیازش را به او قرض دهد.
شیوانا قبول کرد پول را به او بدهد تنها به شرطی که تا پایان همان روز پول را برگرداند.
مرد ثروتمند از این شرط شیوانا خیلی ناراحت شد و پس از اینکه به منزلش رسید سریع پول را برداشت و با حالتی عصبانی به مدرسه شیوانا رفت و پول را جلوی شیوانا گذاشت. و گفت: همه مردم دهکده از ثروت بی نهایت من خبر دارند، به طوری که می توانم این مدرسه را براحتی بخرم. تو چرا اینقدر در گرفتن پولت عجله داشتی؟
شیوانا نگاهی معنی دار به مرد ثروتمند کرد و گفت: یک اهریمن ولخرج در وجود تو وجود دارد و تو از ترس اینکه این اهریمن تو را برای خرید در بازار وسوسه نکند با خودت هیچ وقت پول کافی نداری. این نشان می دهد تو در برابر این اهریمن ولخرج عاجزی و به همین خاطر با برداشتن پول کم سعی می کنی او را شکست دهی. وقتی تو خودت نمی توانی به این اهریمن اعتماد کنی، چگونه انتظار داری من به تو اعتماد کنم و از هدر رفتن پولم نترسم؟!!
مردی جوان نزد شيوانا آمد و به او گفت كه از همسرش به خاطر شيطنت هايش راضی نيست! و می خواهد از او جدا شود و همسر دیگری اختيار كند! چرا كه او افسر گارد امپراتور است و بايد همسر و فرزندانش وقار خاصی داشته باشند، اما همسر جوانش بی پروا و جسور است و در مقابل خانواده های افسران ديگر، سبك رفتار میکند.
شيوانا تبسمی كرد و گفت:آيا او قبلا هم چنين بوده است!؟
مرد جوان پاسخ داد :نه به اين اندازه، شدت شيطنتش در منزل من بيشتر شده است!
شيوانا گفت: بی فايده است تو با هر زن ديگر هم كه ازدواج کنی مدتی بعد رفتار و حركات و سكنات همين زن اول تو به همسر بعدی ات سرايت میکند! چرا كه اين تو هستی كه رگ شيطنت را در رفتار همسرت تقويت میکنی
مرد جوان با تعجب پرسيد: یعنی می گوئيد نفر بعد هم چنين خواهد شد!؟
شيوانا سری تكان داد و گفت: آری! در وجود همه انسان ها رگه های شیطنت و پاکدامنی و وقار و سبك مغزی وجود دارد، اين همراهان هستند كه تعيين میکنند كدام رگه تحريك و فعال شود.تو هر همسری اختيار کنی همين رگه را در او فعال خواهی كرد، چرا كه تو چنين می پسندی !تو ارزش ها و خواسته های خود را تغيير بده همسرت نيز چنان خواهد شد.
آنگاه شيوانا تبسمی كرد و از افسر جوان پرسيد:و مگر نه اينكه تو همسرت را قبل از ازدواج به خاطر همين جسارت و بی پروایی اش پسندیدی و شيفته اش شدی!؟
افسر جوان با تبسمی كمرنگ سرش را از شرم به زير انداخت و ديگر هيچ نگفت.
پسري جوان از شهری دور به دهكده شيوانا آمد و به محض ورود به دهكده بلافاصله سراغ مدرسه شيوانا را گرفت و نزد او رفت و مقابلش روی زمين مودبانه نشست و گفت: از راهی دور به دنبال يافتن جوابی چندين ماه است كه راه می روم و همه گفته اند كه جواب من نزد شماست! تو كه در اين ديار استاد بزرگی هستی برايم بگو چگونه می توانم تغییری بزرگ در سرنوشتم ايجاد كنم كه فقر و نداری و سرنوشت تلخ والدينم نصيبم نشود؟
شيوانا نگاهی به تن خسته و رنجور جوان انداخت و با تبسم گفت:جوابت را زمانی خواهم داد كه آرام بگیری و گرد و خاك جاده را از تن خود پاك کنی برو استراحت كن و فردا صبح زود نزد من آی.
روز بعد شيوانا پسر جوان را از خواب بيدار كرد و همراه چند تن از شاگردانش به سوی رودخانه اي بزرگ در چند فرسنگی دهكده به راه افتاد.
نزديك رودخانه كه رسيدند شيوانا خطاب به پسر جوان و شاگردانش گفت: تكليف امروز شما اين است! از اين رودخانه عبور كنيد و از آن سوی رودخانه تكه ای كوچك از سنگ های سياه كنار صخره برايم بیاوريد. حركت كنيد!
پسر جوان مات و مبهوت به شاگردان شيوانا خيره ماند و ديد كه هر كدام از آنها برای رفتن به آن سوی رودخانه يك روش را انتخاب كردند. بعضی خود را بی پروا به آب زدند و شنا كنان و به سختی خود را به آن سوی رودخانه رساندند، بعضی با همکاری يكديگر با چوب های درختان اطراف رودخانه كلك کوچکی درست كردند و خود را به جريان آب رودخانه سپردند تا از آن سوی رودخانه سر در آورند، بعضی از گروه جدا شدند تا در بالادست در محلی كه عرض رودخانه كمتر بود از آن عبور كنند.
پسر جوان به سوی شيوانا برگشت و گفت: اين ديگر چه تكليف مسخره ای است؟ اگر واقعا لازم است بچه ها آن سمت رودخانه بروند،خوب براي اين كار پلی بسازيد و به بچه ها بگوييد از آن پل عبور كنند و بروند آن سمت برايتان سنگ بياورند؟
شيوانا تبسمي كرد و گفت: نكته همين جاست! خودت بايد پل خودت را بسازی! روي اين رودخانه دهها پل است .اين جا كه ما ايستاده ايم پلی نيست! اما تكليف امروز برای اين است كه ياد بگیری در زندگی بايد براي عبور از رودخانه های خروشان سر راهت بيشتر مواقع مجبور می شوی خودت پل خودت را بسازی و روی آن قدم بزنی! تو اين همه راه آمدی تا جواب سوالی را پيدا کنی و من اكنون می گويم كه جواب تو همين يك جمله است: اگر می خواهی چون بقيه گرفتار جريان خروشان رودخانه های سر راهت نشوی دچار فقر و فلاكت نشوی و زندگی سعادتمند پيدا کنی، بايد يك بار برای هميشه به خودت بگویی كه از اين به بعد پل های زندگی خودم را خودم خواهم ساخت و بلافاصله از جا برخیزی و به طور دايم و مستمر و در هر لحظه در حال ساختن پلي برای قدم گذاشتن روی آن و عبور از رودخانه باشی، منتظر ديگران ماندن دردی از تو دوا نمي كند. پل من به درد تو نمی خورد! پل خودت را بايد خودت بسازی!
مردي در دهکده ی شیوانا زندگی میکرد که علاقه ی شدیدی به پریدن داشت او هر روز از ارتفاع پنج متری روی زمين مي پريد و هيچ اتفاقی برای او نمی افتاد.
او هرگاه مي خواست از ارتفاع به سمت پايين بپرد نگاهش را به سوی آسمان می كرد و از كائنات مي خواست تا او را سالم به زمين برساند و از هر نوع آسيب و صدمه حفظ كند.
اتفاقا هم هميشه چنين می شد و هيچ بلايي بر سر او نمي آمد، روزی اين مرد به ارتفاع پنج و نيم متری رفت و سرش را به سوي آسمان بالا برد و از كائنات خواست تا مثل هميشه او را سالم به زمين برساند. اما اين بار محكم زمين خورد و پايش شكست.
او آرزده خاطر نزد شيوانا رفت و از او پرسيد: كائنات هيچ وقت جواب رد به خواسته من نمی داد. من سال ها بود كه از ارتفاع پنج متری می پريدم و هيچ اتفاقی برايم نمی افتاد.
چرا اين بار فقط به خاطر نيم متر اضافه ارتفاع پايم شكست؟ چرا كائنات مرا حفظ نكرد؟
شيوانا تبسمي كرد و گفت: اتفاقا اين دفعه هم كائنات به نفع تو عمل كرد، كائنات چون می دانست كه تو بعد از پنج و نيم، عدد شش و هفت را انتخاب می کنی، قبل از اين كه خودت با اين زياده خواهی بی معنا گردنت را بشکنی، پای تو را شكست تا دست از اين بازی برداری و روی زمين قرار گیری.
روزی شیوانا تابلویی بزرگ و سفید روی دیوار کلاس گذاشت و از شاگردان خواست بهترین جمله کوتاهی را که با آن زندگی انسان می تواند همیشه در مسیر درست قرار گیرد، روی آن بنویسند. شاگردان هفته ها فکر کردند و هر کدام جمله زیبایی را گفتند. اما شیوانا هیچ کدام را نپسندید.
روزی مردی ژنده پوش با چهره ای زخمی و خسته وارد دهکده شد، به خاطر سر و وضع به هم ریخته اش هیچکس در دهکده به او غذا و جا نداد. مرد زخمی پرسان پرسان خودش را به مدرسه شیوانا رساند و سراغ معلم مدرسه را گرفت. شاگردان او را نزد شیوانا بردند.
یکی از شاگردان گفت: استاد به گمانم این مرد فراری است. حتماً خطایی انجام داده و به همین خاطر می گریزد و اکنون که نزد ما آمده شاید سربازان امپراتور دنبالش باشند و اگر او را اینجا پیدا کنند حتماً برای ما صورت خوشی نخواهد داشت
شاگرد دیگر گفت: سر و صورت زخمی او نشان می دهد که اهل جنگ و درگیری است، لابد یکی از راهن است که با فریب به دهکده آمده است تا چیزی برای سرقت پیدا کند.
شاگرد بعدی گفت:به گمانم او بیماری خطرناکی دارد که هیچکس جرات نکرده به او کمک کند. شاید دیر یا زود بیماری او به بقیه افراد مدرسه سرایت کند و ما نیز مریض شویم!
اما شیوانا وقتی مرد غریب را درآن وضع دید بی اعتنا به حرف های شاگردانش بلافاصله از آنها خواست تا به تازه وارد آب و غذا و محلی برای اسکان دهند و لباسی مناسب بر تنش بپوشانند و بگذارند خوب استراحت کند. آن مرد چند هفته به راحتی در مدرسه ساکن بود. یک روز مرد تازه وارد که حسابی استراحت کرده بود وارد کلاس شیوانا شد و گوشه ای نشست و به حرف های او گوش داد. شیوانا در پایان کلاس از مرد خواست تا اگر دلش میخواهد برای بقیه چیزی تعریف کند.
مرد گفت تاجری بسیار ثروتمند در شهری بسیار دور است که برای ملاقات با دوست خود چندین هفته سفر کرده و در نزدیکی دهکده شیوانا از اسب به داخل رودخانه افتاده و به زحمت خودش را به ساحل کشانده و زخمی و خسته موفق شده تا خودش را به مدرسه شیوانا برساند. او گفت که خانواده اش را از وضعیت خود مطلع ساخته و به زودی سواران و خدمه اش به دهکده می رسند تا او را به خانه اش بازگرداند. مرد غریب گفت اکنون از لطف و مهربانی اعضای مدرسه بسیار سپاسگزار است و به پاس نجات او از آن وضع قصد دارد تا مبلغ زیادی به مدرسه کمک کند تا وضع مدرسه و دهکده بهتر شود. همه شاگردان یک صدا فریاد شادی کشیدند و از این که فرد سخاوتمندی قبول کرده در کارهای انسان دوستانه مدرسه مشارکت مالی کند بسیار خوشحال شدند.
وقتی کلاس درس تمام شد، مرد تازه وارد به تابلوی سفید روی دیوار اشاره کرد و گفت به نظر من می توانید با نوشتن یک جمله روی این تابلو آن را بسیار زیبا و معنادار کنید. طوری که هر انسانی با اندیشیدن در مورد این جمله بلافاصله در مسیر درست قرار گیرد. شاگردان هاج و واج به سخنان مرد تازه وارد گوش کردند و از او خواستند اگر جمله ای به نظرش می رسد بگوید.
تازه وارد گفت من پیشنهاد میکنم روی تابلو بنویسید: گاهی اوقات نگاهت را نگاه کن. چرا که ما آدم ها معمولا فقط به اتفاقات اطراف خودمان نگاه می کنیم و با قالب های ذهنی خودمان نگاه مان را روی چیزهائی متمرکز می کنیم که ممکن است درست و مناسب نباشد، اما اگر انسان یاد بگیرید که گاهی نیم نگاهی به نگاه خودش بیاندازد و بی پروا چشمانش را به هر چیزی خیره نکند، آنگاه از روی کنترل مسیر نگاه می توان از خیلی قضاوت های عجولانه و نادرست در مورد اشخاص دوری جست و صاحب نگاهی پاک و پسندیده شد.
شیوانا بلافاصله این جمله تازه وارد را پسندید و گفت که روی تابلو بنویسید: گاهی نگاهت را نگاه کن!
روزی یکی از خانه های دهكده شیوانا آتش گرفته بود. زن جواني همراه شوهر و دو فرزندش در آتش گرفتار شده بودند. شيوانا و بقيه اهالی برای كمك و خاموش كردن آتش به سوی خانه شتافتند. وقتی به كلبه در حال سوختن رسيدند و جمعيت برای خاموش كردن آتش به جستجوی آب و خاك برخاستند، شيوانا متوجه جواني شد كه بی تفاوت مقابل كلبه نشسته است و با لبخند به شعله های آتش نگاه می كند.
شيوانا با تعجب به سمت جوان رفت و از او پرسيد: چرا بيكار نشسته ای و به كمك ساكنين كلبه نرفته ای؟
جوان لبخندی زد و گفت: من اولين خواستگار اين زنی هستم كه در آتش گير افتاده است، او و خانواده اش مرا به خاطر اينكه فقير بودم نپذيرفتند و عشق پاك و صادقم را قبول نكردند. در تمام اين سالها آرزو می كردم كه كائنات تقاص آتش دلم را از اين خانواده و از اين زن بگيرد و اكنون آن زمان فرا رسيده است.
شيوانا پوزخندی زد و گفت: عشق تو عشق پاك و صادق نبوده است عشق پاك هميشه پاك می ماند! حتي اگر معشوق چهره عاشق را به لجن بمالد و هزاران بی مهری در حق او روا سازد. عشق واقعی یعنی همين تلاشی كه شاگردان مدرسه من برای خاموش كردن آتش منزل يك غريبه به خرج مي دهند. آنها ساكنين منزل را نمی شناسند اما با وجود اين در اثبات و پایمردی عشق نسبت به تو فرسنگ ها جلوترند.برخيز و يا به آنها كمك كن و يا دست از اين ادعای عشق دروغين ات بردار و از اين منطقه دور شو!
اشك از چشمان جوان سرازير شداز جا برخاست، لباس های خود را خيس كرد و شجاعانه خود را به داخل كلبه سوزان انداخت، به دنبال او بقيه شاگردان شيوانا نيز جرات يافتند و خود را خيس كردند و به داخل آتش پريدند و ساكنين كلبه را نجات دادند. در جريان نجات بخشی از بازوی دست راست جوان سوخت و آسيب ديد اما هيچكس از بين نرفت.
روز بعد جوان به درب مدرسه شيوانا آمد و از شيوانا خواست تا او را به شاگردی بپذيرد و به او بصيرت و معرفت درس دهد.
شيوانا نگاهی به دست آسيب ديده جوان انداخت و تبسمی كرد و خطاب به بقيه شاگردان گفت: نام اين شاگرد جديد معنای دوم عشق است. حرمت او را حفظ كنيد كه از اين به بعد بركت اين مدرسه اوست!
روزی بین شاگردان شیوانا در مورد معنای مثبت نگری و خوش بینی و منفی نگری و بدبینی اختلاف افتاد.
یکی از شاگردان خود را به شدت مثبت اندیش و مثبت نگر می دانست و معتقد بود که هر اتفاقی در عالم به خیر اوست و دیگری معتقد بود که مثبت اندیشی بیش از حد نوعی ساده لوحی است که باعث می شود فرد مثبت نگر جنبه های منفی و خطرناک زندگی را نبیند. و بهتر است انسان همیشه جانب احتیاط را رعایت کند و بنا را بر این بگذارد که در هر اتفاقی که قرار است رخ دهد شاید خطری نهفته باشد.
دو شاگرد به شدت روی نظریه خود پافشاری می کردند و هیچ یک از موضع خود پایین نمی آمدند. ناگهان شیوانا با اشاره به شاگردان به ایشان فهماند که در چند قدمی آنها زیر سنگی بزرگ مار سمی خطرناکی خوابیده است. همه شاگردان بخصوص دو شاگرد مدعی مثبت اندیشی و منفی نگری با سرو صدا از جا پریدند، شاگرد مثبت اندیش از جمع خواست تا از سنگ فاصله بگیرند و در جایی دیگر بنشینند، اما فرد منفی نگر می گفت که بهتر است مار را بکشیم تا به ایشان و افراد دیگر صدمه نرساند.
جمعی از شاگردان به همراه شیوانا و فرد مثبت اندیش از مار فاصله گرفتند و در جایی دیگر نشستند. شاگرد منفی نگر به همراه عده ای دیگر به سراغ مار رفتند و با زحمت زیاد او را کشتند.
وقتی مار کشته شد و شاگرد منفی نگر به جمع پیوست خطاب به شیوانا گفت: استاد آیا حق با من نبود؟ الآن دیگر ماری برای ترسیدن وجود ندارد پس می توانیم آسوده و آرام به سر جای خود برگردیم و آنجا اطراق کنیم اگر خوشبینانه برخورد می کردیم و حضور مار را نشانه مثبت و اتفاق خیر می گرفتیم الآن دیگر آن استراحت گاه راحت را در اختیار نداشتیم!
شیوانا لبخندی زد و هیچ نگفت اما در عین حال به سر جای اول بازنگشت و به همراه شاگرد مثبت اندیش و تعدادی دیگر از شاگردان در محل جدید چادر زد و در آنجا مستقر شد. شب که فرا رسید باران شدیدی گرفت و سیل به راه افتاد، بر حسب اتفاق سیل از همان مسیری عبور کرد که شاگرد منفی نگر مار را کشته بود. چون شب و تاریک بود کسی نتوانست به آنها کمک کند و در نتیجه سیل ایشان را با خود برد،صبح که طوفان و سیل خوابید.
شاگرد مثبت اندیش به شیوانا گفت: آیا مار انتقام خود را از ایشان گرفت؟ یا اینکه شاگرد منفی نگر در دام منفی اندیشی خود افتاد ؟
شیوانا سری تکان داد و گفت: مار اگر زرنگ بود از دست شکارچیان در می رفت و اجازه نمی داد آنها او را بکشند. شاگرد منفی نگر هم اگر زیاد خود را در دام مثبت و منفی نمی انداخت،می توانست بفهمد که در مسیل چادر زده است و امکان خطر وجود دارد. امتیاز ما نسبت به آنها که غرق شدند فقط این بود که ما به طبیعت احترام گذاشتیم و نشانه های سر راه خود را جدی گرفتیم و به محل سالم نقل مکان کردیم. مثبت و منفی وجود ندارند هرچه هست فقط نشانه است و علامت.
روزی شيوانا به همراه مريدانش درجاده ای خارج شهر راه می سپردند. ناگهان شيوانا متوقف شد و از شاگردان عذر خواست و به كنار جاده دوید. سپس شاخه محكم و قطوری را از روی زمين برداشت و آن را پوست كند و با آن عصای محکمی ساخت. سپس به جمع مريدان بازگشت و به راه رفتن خود ادامه داد.
ساعتی بعد آنها به دخترکی معلول رسيدند كه عصایی نداشت و خودش را با زحمت روی زمين می كشيد. شيوانا عصای دست ساخته اش را به دخترک معلول داد و دختر توانست به كمك عصا راحت تر گام بردارد. مريدان وقتي اين صحنه را ديدند با توجه به سابقه ای كه از شيوانا داشتند در مقابل او خودشان را روی زمين انداختند و از اين حركت شيوانا به عنوان كرامت ياد كردند و از او به عنوان يك آينده بين و پيشگو درخواست بركت كردند.
شيوانا با خشم بر سرشان فرياد زد: برخيزيد! ساده انديشان! اگر شما هم چشم سرتان را باز می كرديد و به جای ولگردی در عالم هپروت به سطح جاده خيره می شديد می توانستنيد رد پای لنگ یک معلول را درسطح خاکی جاده ببينيد. تفاوت من با شما اين است كه من فقط حواسم را جمع دنیای طبیعی مي كنم و از آن درس می گيرم . اما شما غافل از عظمت و شكوه و واقعيت طبيعت به ماوراءالطبيعه توجه داريد و از ديدن بدیهی ترين پيام ها در سطح جاده زندگی خود را محروم ساخته ايد.
شیوانا با چند تن از شاگردانش همراه کاروانی راه می سپردند. در این کاروان یک زوج جوان بودند و یک زوج پیر و میانسال. زوج جوان تازه ازدواج کرده بودند و زوج پیر سال ها از ازدواجشان گذشته و گرد سفید پیری بر سر و چهره شان پاشیده شده بود. در یکی از استراحتگاه ها زن جوان به همراه بانوی پیر به همراه ن دیگری از کاروان برای چیدن علف های گیاهی از کاروان فاصله گرفتند و شوهران آنها کنار شیوانا و شاگردانش در سایه نشستند و از دور مواظب آنها بودند. در این هنگام زن جوان و زن پیر روی زمین نشستند و با ناراحتی به پاهای خود چسبیدند.
یکی از شاگردان شیوانا به آن دو اشاره کرد و گفت: آنجایی که آنها ایستاده اند پر از خارهای گزنده است و اگر این خارها در پای انسان فرو روند درد زیادی را به همراه دارند.به گمانم این خارها در پای آنها فرو رفته است.
مرد جوان بیخیال با خنده گفت: بگذار عذاب بکشند تا دیگر هوس علف چینی به سرشان نزند. مرد پیر در حالی که چهره اش بسیار درهم شده بود و انگاری داشت درد می کشید از جا پرید و به سمت همسرش دوید و به کمک او رفت. مرد جوان هم با خنده دنبال او رفت تا به همسرش کمک کند.
شب هنگام موقع استراحت شیوانا با شاگردانش کنار آتش نشسته بودند و راجع به وقایع روزانه صحبت می کردند. شیوانا در حین صحبت گفت: متوجه شدید مرد پیر چقدر همسرش را دوست دارد؟ حتی بیشتر از مرد جوان!
یکی از شاگردان با تعجب گفت: از کجا فهمیدید که عشق مرد پیر بیشتر از جوان بود؟ هر دو برای کمک نزد همسرانشان شتافتند؟
شیوانا تبسمی کرد و گفت: از روی چهره شان! مرد پیر وقتی متوجه شد به پای همسرش خار گزنده فرو رفته همان لحظه درد تمام وجودش را فراگرفت و چهره اش در هم رفت و چنان از جا پرید انگار همزمان او هم به پایش خار فرو رفته است و همپای همسرش داشت زجر می کشید. اما مرد جوان با وجودی که زن جوانش داشت عذاب می کشید با او هم احساس نبود و درد او را درک نمی کرد و می خندید و جملاتی می گفت تا خودش را توجیه کند و همسرش را سزاوار ناراحتی بداند، عشق واقعی یعنی ناراحت شدن از درد محبوب و شاد شدن از شادی او.
جوانی نزد شیوانا آمد و به او گفت: در مدرسه ای که درس می خوانم پسر ثروتمندی است که خود را خیلی زرنگ می داند و به واسطه ثروت پدرش مسولین مدرسه هم از او حمایت می کنند البته انکار نمی کنم که او فردی واقعا باهوش است اما از این هوش خود برای بی آبرو کردن و خراب کردن بقیه بچه ها استفاده می کند. ما هم از او خیلی می ترسیم و مقابل او جرات حرف زدن نداریم،چون می دانیم هر چه بگويیم علیه ما روزی استفاده خواهد شد. او قلدر مدرسه شده است و همه به او باج می دهند تا کاری به کارشان نداشته باشد، درست مثل یک شکارچی شده که بقیه بچه ها طعمه او هستند و او هر روز در کمین است تا نقطه ضعفی در ما مشاهده کند و از آن علیه ما استفاده كند. تحمل این اوضاع برای ما خیلی سخت شده و به همین خاطر نزد شما آمدم تا مرا راهنمایی کنید با او چه کنیم؟
شیوانا با لبخند گفت: نقطه ضعف شکارچی احساس شکارچی بودن اوست، به زبان ساده نقطه ضعف هر انسانی همان نقطه قوت اوست که اگر مواظب نباشد می تواند باعث شکستش شود.
پسر جوان با تعجب گفت: چگونه از نقطه قوت فردی علیه خودش استفاده می شود؟ شیوانا گفت: با تقویت آن نقطه قوت تا حدی که جلوی عقل او را بگیرد. اگر کسی خود را فوق العاده باهوش و نابغه می داند و از این مسیر به دیگران لطمه می زند،هر نوع مقابله ای با او باعث قوی تر شدن او می شود،چون سعی می کند خود را مجهزتر و قویتر کند تا بتواند با رقبای جدید مقابله کند، اما اگر مخاطب او خودش را به ابلهی بزند و به گونه ای رفتار کند که او احساس کند زرنگی اش کفایت می کند، ضمن اینکه دیگر به فکر تقویت نقطه قوت خود نمی افتد ضرورتی به تغییر روش خود نیز نمی بیند و با همان روش و شیوه تکراری و قدیمی عمل می کند و در نتیجه قابل پیش بینی و کنترل می شود.
پسر جوان با لبخند گفت: فکر کنم فهمیدم منظورتان چیست. روزی گنجشک مادری را دیدم که برای دور کردن ماری از لانه اش خود را جلوی مار به مریضی زد و لنگان لنگان مار را آنقدر دنبال خودش کشاند تا به نزدیک مرد مزرعه داری رسید و مزرعه دار مار مهاجم را از بین برد.
شیوانا با لبخند گفت: اما فراموش نکنید که این قاعده در مورد همه آدم ها از جمله خود شما هم صدق می کند، مواظب باشید این نقطه قوت جدیدی که یافتید به نقطه ضعفتان تبدیل نشود.
شیوانا در بازار کنار مغازه دوست سبزی فروشش نشسته بود و به اطراف نگاه می کرد، صاحب مغازه کناری که جوانی تازه کار بود به شیوانا گفت: به نظر من این دوست شما دارد ضرر می کند. من کارگاه سفالگری دارم و یک کارگر دارم که برایم هر روز کوزه، لیوان و ظرف سفالی درست می کند، ده نفر را هم اجیر کرده ام تا در دهکده های اطراف برای کوزه ها و ظروف سفالی من مشتری جمع کنند خلاصه هر هفته صد سکه به دست می آورم.
اما این دوست سبزی فروش ما فقط هفته ای ده سکه گیرش می آید، به نظر شما تجارت من پرسودتر نیست؟
شیوانا گفت: گمان نکنم وضع زندگی تو با این سبزی فروش تفاوت زیادی داشته باشد، تو از این صد سکه چقدر به عنوان دستمزد و مواد اولیه خرج می کنی و آخرش چقدر برایت می ماند؟
سفال فروش جوان مکثی کرد و گفت: خوب راستش را بخواهید وقتی تمام هزینه ها را کسر کنم هفته ی پنج سکه بیشتر برای خودم باقی نمی ماند.
شیوانا گفت: در تجارت اصل این است که همیشه بنگری آخر کار بعد از کسر همه هزینه ها و مخارج چقدر برایت می ماند و این مقدار درآمد به ازای چه میزان زحمت و کار ودردسر نصیبت شده است. درست است که سبزی فروش مغازه اش اول صبح پر است و آخر شب کاملا خالی اما او با همین مغازه و سبزی هایی که دارد هفته ای ده سکه یعنی دو برابر تو درآمد دارد. البته کار تو زیبا و ستودنی است، اما از لحاظ سودآوری من سبزی فروش را برنده تر می دانم.
یک عده رزمی کار از دیاری دور به دهکده شیوانا آمدند و رییس گروه از شیوانا خواست تا امکان برگزاری یک مسابقه رزمی بین گروه او و شاگردان رزمی کار مدرسه شیوانا را فراهم سازد تا قدرت رزمی کارها با یکدیگر سنجیده شود.
وقتی زمان مبارزه فرا رسید شاگردان متوجه شدند که رزمی کاران غریبه به صورت خود نقاب زده و بدن خود را به رنگ های ترسناکی درآورده اند، از دیدن این چهره ها ترس و دلهره در دل شاگردان مدرسه افتاد و آنها نزد شیوانا آمدند و راه چاره طلبیدند.
شیوانا نگاهی به بدن نقاشی شده و نقاب های ترسناک رزمی کاران غریبه انداخت و با خنده گفت: چقدر ساده اید! آنها اگر چیزی در چنته داشتند و ماهر بودند دیگر نیازی به لباس و پوشش اضافی و نقاب برای پنهان شدن نداشتند، برعکس با افتخار چهره واقعی خود را نشان می دادند و بدون هیچ پوشش اضافی با لباس معمولی ظاهر می شدند تا همه قیافه آنها را به خاطر بسپارند. وقتی می بینید یک شخص نقاب می زند و چهره واقعی خود را زیر آرایش و رنگ پنهان می کند، بدانید که از چیزی می ترسد و می خواهد زیر نقاب آن چیز را مخفی کند تا شما این ترس را نبینید.با شجاعت و اقتدار مبارزه کنید و حریفان را بر اساس حرکات و روش مبارزه و نه قیافه و شکل ظاهر ارزیابی کنید.
مبارزه شروع شد و شاگردان شیوانا در همان دور اول تمام رزمی کاران غریبه را وادار به قبول شکست کردند. مبارزه که به پایان رسید، رییس رزمی کاران غریبه نزد شیوانا آمد و با شرمندگی گفت: این اولین جایی است که مردم اینگونه با ما برخورد می کردند، بد نیست بدانید که در تمام شهرها و روستاهایی که سر راهمان بود رزمی کاران محلی به محض اینکه ما را در قیافه و آرایش ترسناک مان می دیدند ، میدان را واگذار می کردند و تسلیم می شدند، اما اینجا همه خوب جنگیدند و ما را به راحتی شکست دادند. دلیلش چه بود؟ شیوانا تبسمی کرد و گفت: آنها خیلی ساده توانستند چهره واقعی پشت نقاب شما را ببینند، برای همین دیگر ترسناک نبودید! به همین سادگی!
شیوانا در مدرسه نشسته بود که با دیدن صحنه ای عجیب جا خورد. زن و دختر جوانی پیرمردی را کشان کشان نزد او آوردند، در حالی که با نفرت به پیرمرد خیره شده بودند از شیوانا خواستند تا سوالی را از جانب آن ها از پیرمرد بپرسد. شیوانا در حالی که سعی می کرد خشم و ناراحتی خود را از رفتار زشت دختر و زن با پیرمرد پنهان کند، از زن قضیه را پرسید.
زن گفت:این مرد همسر من و پدر این دختر است. او بسیار زحمت کش است و برای تامین معاش ما به هر کاری دست می زند. از بس شب و روز کار می کند دستانی پینه بسته و سر و صورتی زخمی و پشتی خمیده و قیافه ای نه چندان دلپسند پیدا کرده است. وقتی در بازار همراه ما راه می رود ما در هیکل و هیبت او هیچ چیزی برای افتخار کردن پیدا نمی کنیم و سعی می کنیم با فاصله از او حرکت کنیم. ای استاد بزرگ از طرف ما از این پیرمرد بپرسید ما به چه چیز او به عنوان پدر و همسر افتخار کنیم و چرا باید او را تحمل کنیم !
شیوانا نفسی عمیق کشید و دوباره از زن و دختر پرسید: این مرد اگر شکل و شمایلش چگونه بود شما به او افتخار می کردید !؟
دخترک گفت: من دوست دارم پدرم قوی هیکل و خوش تیپ و خوش لباس باشد و سر و صورتی تمیز و جذاب داشته باشد و با بهترین لباس و زیباترین اسب و درشکه مرا در بازار همراهی کند.
زن نیز گفت: من هم دوست داشتم همسرم جوان و سالم و تندرست و ثروتمند و با نفوذ باشد و هر چه از اموال دنیا بخواهم را در اختیار من قرار دهد. نه مثل این پیرمرد فرتوت و از کار افتاده فقط به اندازه بخور و نمیر برای ما درآمد بیاورد !؟ به راستی این مرد کدام از این شرایط را دارد تا مایه افتخار ما شود؟ ای استاد از او بپرسید ما به چه چیز او افتخار کنیم !؟
شیوانا آهی کشید و به سوی پیرمرد رفت و دستی به شانه اش زد و به او گفت: آهای پیرمرد خسته و افسرده! اگر من جای تو بودم به این دختر بی ادب و مادر گستاخش می گفتم که اگر مردی جوان و قوی هیکل و خوش هیبت و توانگر بودم، دیگر سراغ شما آدم های بی ادب و زشت طینت نمی آمدم و همنشین اشخاصی می شدم که در شان و مرتبه آن موقعیت من بودند !؟
پیرمرد نگاه سنگینش را از روی زمین بلند کرد و در چشمان شفاف شیوانا خیره شد و با صدایی آکنده از بغض گفت: اگر این حرف را بزنم دلشان می شکند و ناراحت می شوند، مرا از گفتن این جواب معاف دار و بگذار با سکوت خودم زخم زبان ها را به جان بخرم و شاهد ناراحتی آنها نباشم! پیرمرد این را گفت و از شیوانا و زن و دخترش جدا شد و به سمت منزل حرکت کرد.
شیوانا آهی کشید و رو به زن و دختر کرد و گفت:آنچه باید به آن افتخار کنید همین مهر و محبت این مرد است که با وجود همه زخم زبان ها و دشنام ها لب به سکوت بسته تا مبادا غبار غم و اندوه بر چهره شما بنشیند.
به شاگردان مدرسه شیوانا به جز معرفت و علم هنرهای رزمی نیز آموزش داده می شد، شیوانا همیشه اظهار می کرد که در طول عمر حتی اگر مهارت رزمی یک بار برای کمک شخص یا خانواده اش یا انسان های نیازمند به کار گرفته شود پس ارزشی همسنگ جان یک یا چند انسان پیدا می کند، و به همین دلیل باید تا حد استادی به آن مسلط شد. ولی از سوی دیگر اگر این مهارت عامل غرور و خودپسندی شود می تواند فرد را به تباهی بکشاند و به همین دلیل از این مرحله به بعد دیگر لازم نیست شاگرد آن را ادامه دهد. به همین دلیل هر کدام از شاگردان علاوه بر مهارت های متداول رزم و دفاع در یک هنر رزمی نیز تا حد استادی ماهر و چیره دست بودند، یکی از شاگردان شیوانا پسر آشپز مدرسه بود که در هنر تیراندازی با کمان بسیار ماهر بود و می توانست با چشمان بسته از فاصله دور تیر را درست وسط هدف بزند، آوازه مهارت تیراندازی او در تمام دهکده های اطراف پیچیده بود و همه جوانان آرزو داشتند روزی مثل او تیرانداز ماهری شوند.
روزی پسر آشپز نزد شیوانا آمد و به او گفت که تعدادی رزمی کار بی ادب و غریبه از دیاری دور وارد دهکده شده اند و همه چیز را به هم ریخته اند و او چون به مهارت تیراندازی خود مطمئن بوده و به آن می بالیده است عمدا با آنها درگیر شده و نهایتا با وساطت مردم قرار شد فردا در مقابل جمع آنها با هم مسابقه تیراندازی داشته باشند. به این شرط که هر کدام پیروز شدند حق داشته باشد یک سطل رنگ روی سر نفر شکست خورده بپاشد.
پسر آشپز با غرور و تکبر گفت: من در کل این سرزمین بی نظیرم و حتما در این مسابقه برنده خواهم شد، چون در تیراندازی بهترینم و می توانم به راحتی با پاشیدن رنگ این بی ادب ها را مقابل جمع بی آبرو کنم و آنها را وادار سازم که مقابل من کرنش کنند و بعد از این دیار بروند.
شیوانا با ناراحتی پاسخ داد: مواظب غرورت باش که تو را همسطح این جماعت یاغی نکند! این افراد بی ادب حتما خبردار شده اند که تو در تیراندازی بی رقیب هستی، آنها عمدا مسابقه تیراندازی را پیشنهاد کردند تا سمت نگاه تو را با خودشان یکی نشان دهند و خود را نزد اهالی دهکده همشان و هم ردیف تو نشان دهند، اگر در این مسابقه شرکت کنی خود را تا حد آنها پایین آورده ای و اگر بر ایشان پیروز شوی و سطل رنگ را بر سرشان بپاشی به خاطر این رفتار زشت نزد مردم حتی از آنها هم خوارتر و ذلیل تر می شوی. برای بیرون کردن این یاغی ها از همان ابتدا تو به تنهایی نباید وارد گود میشدی اگر با همین غرور و تکبر بخواهی ادامه دهی دیگر در مدرسه جایی برای تو نیست، پسر آشپز از شرم سرش را پایین انداخت و هیچ نگفت.
روز بعد همه در میدان دهکده جمع شدند تا شاهد مسابقه تیراندازی باشند، پسر آشپز وارد میدان شد، بی مقدمه چند تیر به سمت هدف پرت کرد و همه آنها را درست وسط هدف زد. سپس به سمت مردم برگشت و تیروکمانش را مقابل آنها شکست و گفت من با وجودی که تیرهایم به هدف نشستند اما خود را تیرانداز ماهری نمی دانم، چون این مهارت باعث غرور و خودخواهی من شده است سپس بی آنکه به رزمی کاران یاغی نگاهی کند میدان را خالی کرد و به جمع اهالی پیوست.
بعد از او شیوانا به همراه شاگردانش به سمت تازه واردان رفت و تیروکمان شکسته را از روی زمین برداشت و آن را به سرکرده یاغی ها داد و گفت: در این دهکده هیچ سطل رنگی قرار نیست بر سر کسی پاشیده شود اگر می خواهید با این درگیری های نمایشی اهالی دهکده را وادار کنید که چیزی را ببینند که شما می خواهید باید به شما بگویم که دیدنی های شما هرگز برای ما اهالی این دهکده جذاب و تماشایی نیستند و نخواهند بود. این تیروکمان شکسته را به یادگاری از ما بگیرید و تا آفتاب غروب نکرده از از این دیار دور شوید.
میگویند یاغی ها که شاگردان ورزیده مدرسه را مقابل خود دیدند، همان روز بدون هیچ جدال و درگیری دهکده را ترک کردند و دیگر برنگشتند. از آن روز به بعد پسر آشپز مدرسه دیگر سراغ تیروکمان خود نرفت او مشغول یادگیری و استادی در یک مهارت رزمی دیگر شد.
یک روز سحر شیوانا از مقابل مغازه نانوایی عبور می کرد، ناگهان دید نانوا عمدا مقداری آرد جو را با آرد گندم مخلوط می کند، تا در طول روز به مردم به اسم نان مرغوب گندم بفروشد و سود بیشتری به دست آورد.
شیوانا از مرد نانوا پرسید: آیا دوست داری با آن بخش از وجودت که به تو دستور این کار را داد و الآن مشغول انجام این کار است تمام عمر همنشین باشی.
مرد نانوا پاسخ داد: من فقط برای مدتی اینکار را انجام خواهم داد و بعد که وضع مالی ام بهتر شد اینکار را ترک می کنم و مثل بقیه نانواها آدم درست و صادقی می شوم.
شیوانا سری تکان داد و گفت: متاسفم هر انسانی که کاری انجام می دهد بخشی از وجود او می فهمد که قادربه این کار هست، این بخش همه عمر با انسان می آید، در نگاه و چهره و رفتار و گفتار و صدای آدم خودش را نشان می دهد، کم کم انسان های اطرافت هم می فهمند که چیزی در وجود تو قادر به این جور کارهای خلاف است و به خاطر آن از توفاصله می گیرند. تو کم کم تنها می شوی و این بخش که تو دیگر دوستش نخواهی داشت همچنان با تو همراه خواهد شد و نهایتا وقتی همه را از دست دادی، فقط این بخش از وجودت یعنی بخشی که قادر به فریب است و در کلک زدن مهارت دارد با تو می ماند و تو مجبوری تمام عمر با تکه ای که دوست نداری زندگی کنی و حتی در آن دنیا با همان تکه همراه شوی. اگر آنها که محض تفنن و امتحان به کار خلافی دست می زنند و گمان می کنند بعد از این تجربه قادر به بازگشت به حالت پاکی و عصمت اولیه نیستند و بخشی از وجود آنها نسبت به توانایی خود در خطاکاری آگاه و بیدار می شود و همیشه همراهشان می آید شاید از همان ابتدا هرگز به سمت کار خلاف حتی برای امتحان هم نمی رفتند.
روزی آهنگری جوان وارد دهکده شیوانا شد، او در کار خود بسیار ماهر بود و میتوانست وسایل مختلف را با کیفیت خوب و قیمت مناسب بسازد و به مردم عرضه کند. در ابتدا فروش خوبی هم داشت اما به تدریج میل و رغبت مردم به خرید از او کاهش یافت و چند هفته که گذشت دیگر هیچکس سراغ او نرفت. دلیل این عدم استقبال مردم از او، بدگویی آهنگر جوان از آهنگر پیر قبلی دهکده بود که با وجود سن زیاد به کسی کاری نداشت و اصلا هم از ورود آهنگر جوان به دهکده گله مند نبود. اما برعکس او آهنگر جوان حتی یک لحظه از بدگویی و تهمت و افترا علیه آهنگر پیر دریغ نمی کرد، سرانجام مدتی که از بیکاری آهنگر جوان گذشت او نزد شیوانا آمد و به او گفت: استاد میبینید چه بلایی سرم افتاد.این آهنگر پیر و مکار با مظلوم نمایی و سکوت خودش کاری کرد که مردم دهکده از من گریزان و به سمت او متمایل شوند دیگر کاری از من ساخته نیست و به ناچار باید هر چه زحمت کشیده ا را زیر قیمت بفروشم و از این دهکده بروم، بگذار مردم دهکده مجبور شوند از جنسهای نامرغوب همین آهنگر پیر و قدیمی و ناوارد استفاده کنند تا قدر مرا بدانند.
شیوانا با لبخند گفت: تو خودت به تنهایی به قدر کافی مهارت و شایستگی داری که مورد تحسین اهالی قرار بگیری، اگر کاری به کسی نداشتی و با هنر و مهارتی که داشتی توانمندی و برتری خود را اثبات میکردی سال ها بین مردم خوش می درخشیدی و کسی با تو دشمن نمی شد. اما چون همه چیز را برای خودت می خواستی و حرص چشمانت را کور کرده بود، با وجودی که این همه امکان و استعداد برای جذب اهالی داشتی با حسادت بی مورد و دشنام و اهانت به کسی که سکوت می کرد و چیزی نمی گفت خودت با دست خودت نزد مردم حرمت خودت را از بین بردی. برای محبوب شدن نیازی به بدگویی و تهمت و دشمنی نبود، تو همین طوری محبوب دل ها بودی خودت باعث تنهایی و کنار گذاشتن خودت شدی کافی است خرابکاری های گذشته را طوری ترمیم کنی و دست از سر آهنگر قدیمی دهکده برداری و به کارخودت بپردازی، خواهی دید که چند سال دیگر هنر و مهارتت دوباره تو را محبوب خواهد ساخت. البته به شرطی که دست از حرص و حسادت برداری.
آهنگر جوان لبخند تلخی زد و گفت:در این دهکده آنقدر خرابکاری کرده ام که گمان نکنم به سادگی از خاطر اهالی برود به دهی دیگر می روم و آنجا این گونه که گفتید زندگی میکنم.
روز بعد آهنگر جوان اسباب و وسایلش را جمع کرد و به دهکده مجاور رفت.و آنجا برای خود از نو کارگاهی ساخت و به کار مشغول شد. اما این بار به هیچکس کاری نداشت و سرش به کار خود مشغول بود. یکسال بعد شیوانا از آن دهکده می گذشت، اهالی دهکده خود را دید که اطراف مغازه آهنگر جوان جمع شده اند و به او سفارش کار می دهند. شیوانا نزدیک او رفت و جویای حالش شد.
آهنگر جوان با خنده گفت: می بینید استاد نه تنها اهالی این دهکده جدید از کار من استقبال کردند، بلکه اهالی دهکده شما هم از راه دور می آیند و به من سفارش می دهند و حسابی سرم شلوغ است. همان آهنگر پیر دهکده شما هم وقتی سرش شلوغ می شود، کارهای اضافی اش را به من ارجاع می دهد انگار حق با شما بود برای محبوب شدن نیازی به دشمنی و حسادت و کینه ورزی و تهمت به دیگران نیست. هر انسانی اگر با تکیه بر استعداد و توانایی خودش خوش بدرخشد، مورد تحسین و استقبال بقیه قرار می گیرد و در حد لیاقت خود محبوب جمع می شود، فقط باید کاری به کار دیگران نداشت و خوش درخشید.
در روزی از روزهای سر و سوک زمستان شیوانا از جاده خارج دهکده به سمت روستا در حرکت بود. در کنار جاده تجمعی دید و وقتی نزدیک شد، دید مردی زخمی روی زمین است و دیگران فقط نظاره می کنند و به او کمک نمی کنند.
شیوانا به جمعیت نزدیک شد و پرسید: چرا به این مرد زخمی و درمانده کمک نمی کنید؟ جمعیت گفتند: طبق دستور امپراتور هرکس یک فرد زخمی را به درمانگاه ببرد مورد بازپرسی و آزار قرار می گیرد. چرا این دردسر را به جان بخریم. بگذار یک نفر دیگر این کار را انجام دهد. چرا ما آن یک نفر باشیم؟
شیوانا هیچ نگفت و بلافاصله لباسش را کند و دور مرد زخمی پیچید و او را به دوش خود افکند و پای پیاده به سرعت او را به درمانگاه رساند. اما مرد زخمی جان سالم به در نبرد و ساعتی بعد جان داد. شیوانا غمگین و افسرده کنار درمانگاه نشسته بود که مامورین امپراتور سررسیدند و او را به جرم قتل مرد زخمی به زندان بردند.
شیوانا حدود یک ماه در زندان بود تا اینکه مشخص شد بیگناه است و به دستور امپراتور از زندان آزاد شد. روز بعد از آزادی مجددا شیوانا در جاده یک زخمی دیگر را دید. بلافاصله بدون اینکه لحظه ای درنگ کند دوباره لباس خود را کند و دور مرد زخمی انداخت و او را کول کرد تا به درمانگاه ببرد. جمعیتی از تماشاچیان به دنبال او به راه افتادند و هرکدام زخم زبانی نثار او کردند.
یکی از شاگردان شیوانا از او پرسید: چرا با وجودی که هنوز دیروز از زندان زخمی قبل خلاص شده اید دوباره جان خود را به خطر می اندازید؟
شیوان تبسمی کرد و پاسخ داد: خیلی ساده است! چون احساس می کنم اینکار درست است! و یک نفر باید چنین کاری را انجام دهد. چرا من آن یک نفر نباشم؟
روزی شیوانا متوجه شد که باغبان مدرسه خیلی غمگین است. نزد او رفت و علت ناراحتی اش را جویا شد.
باغبان گفت: راستش بعد از ظهرها که کارم اینجا تمام می شود ساعتی نیز در آهنگری پای کوه کار می کنم، وقتی غروب می خواهم به منزل برگردم هنگام عبور از باریکه ای مشرف به دره جوانی قلدر سرراهم سبز می شود و مرا تهدید می کند که یا پولم را به او بدهم و یا اینکه مرا از دره به پائین پرتاب می کند. من هم که از بلندی می ترسم بلافاصله دسترنجم را به او می دهم و دست خالی به منزل می روم. امروز هم می ترسم باز او سر راهم سبز شود و باز تهدیدم کند که مرا به پائین دره هل دهد.
شیوانا با تعجب گفت: اما تو هم که هیکل و اندامت بد نیست و به اندازه کافی زور بازو برای دفاع از خودت داری. پس تنها امتیاز آن جوان قلدر تهدید تو به هل دادن ته دره است. امروز اگر سراغت آمد به او بچسب و رهایش نکن.به او بگو که حاضری ته دره بروی به شرطی که او را هم همراه خودت به ته دره ببری! مطمئن باش همه چیز حل می شود.
روز بعد شیوانا باغبان را دید که خوشحال و شاد مشغول کار است شیوانا نتیجه را پرسید. مرد باغبان با خنده گفت: آنچه گفتید را انجام دادم. به محض اینکه به جوان قلدر چسبیدم و به او گفتم که می خواهم او را همراه خودم به ته دره ببرم، آنچنان به گریه و زاری افتاد که اصلا باورم نمی شد. آن لحظه بود که فهمیدم او خودش از دره افتادن بیشتر از من می ترسد، به محض اینکه رهایش کردم مثل باد از من دور شد و حتی پشت سرش را هم نگاه نکرد.
شیوانا با لبخند گفت: همه آنهایی که انسان ها را تهدید میکنند از ابزارهای تهدیدی استفاده می کنند که خودشان بیشتر از آن ابزارها وحشت دارند. هرکس تو را به چیزی تهدید می کند به زبان بی زبانی می گوید که نقطه ضعف خودش همان است. پس از این به بعد هر گاه در معرض تهدیدی قرار گرفتی عین همان تهدید را علیه مهاجم به کار بگیر، می بینی همه چیز خود به خود حل می شود!
شیوانا با تعدادی از شاگردان از راهی می گذشت، نزدیک دروازه یک شهر با ردیفی از فروشندگان دوره گرد روبه رو شد که کنار جاده بساط خود را پهن کرده بودند و به رهگذران غذا و لباس و میوه می فروختند. شیوانا متوجه شد که یکی از فروشندگان پیرزنی است که میوه های خود را در سبد مقابل خود چیده و به خاطر قیمت مناسب و کیفیت میوه ها مردم بیشتری را به دور خود جمع کرده است. چند قدم بالاتر چند جوان میوه فروش بودند که کسی از آنها خرید نمی کرد ناگهان آن چند جوان طاقتشان تمام شد و با عصبانیت سراغ پیرزن رفتند و با لگد سبد میوه های او را به گوشه ای پرت کردند و مانع از کسب و کار او شدند پیرزن هم که قدرت مقابله با آنها را نداشت مدام با صدای بلند می گفت به زودی پسر رشیدش خواهد آمد و آنها را ادب خواهد کرد.
شیوانا به شاگردان گفت که کناری بایستند و به سرعت نزد پیرزن رفت و با صدای بلند او را مادر خود خطاب کرد سپس شروع کرد به جمع کردن میوه ها، میوه فروش های جوان تا این صحنه را دیدند با ترس و لرز وسایل خود را برداشتند و از آنجا دور شدند.
بعد از مدتی که دوباره مشتری ها دور پیرزن جمع شدند، شیوانا نزد شاگردانش بازگشت و از آنها خواست تا به راه خود ادامه دهند. در طول راه شاگردی از شیوانا پرسید: آیا آن پیرزن واقعا مادر شما بود؟ شیوانا لبخندی زد و گفت: می توانست باشد! آن جوانها هم میتوانستند پسران او باشند! اما حرص و طمع و خودخواهی باعث شده بود که آنها از یاد ببرند همه انسان ها اجزای یک پیکر هستند. پیرزن در آن لحظه نیاز به یکی از پسرانش داشت خوب من هم می توانستم آن یک پسر باشم. برای همین کنارش نشستم و مانند یکی از پسرانش به او کمک کردم، به آن دو جوان هم کاری نداشتم خودشان گریختند.در حقیقت آنها از یکی از پسران پیرزن ترسیدند و چون می دانستند خطاکارند فرار کردند.
فراموش نکنید که برای حمایت از کسانیکه نیازمند کمک ما هستند حتما لازم نیست با آنها فامیل باشیم.
پسری جوان که یکی از مریدان شیفته شیوانا بود، چندین سال نزد استاد درس معرفت و عشق می آموخت. شیوانا نام او را “ابر نیمه تمام” گذاشته بود و به احترام استاد بقیه شاگردان نیز او را به همین اسم صدا می زدند.
روزی پسر نزد شیوانا آمد و گفت دلباخته دختر آشپز مدرسه شده است و نمی داند چگونه عشقش را ابراز کند!؟
شیوانا از “ابر نیمه تمام” پرسید:چطور فهمیدی که عاشق شده ای؟!
پسر گفت:هرجا می روم به یاد او هستم. وقتی می بینمش نفسم می گیرد و ضربان قلبم تند می شود. در مجموع احساس خوبی نسبت به او دارم و بر این باورم که می توانم بقیه عمرم را در کنار او زندگی کنم!
شیوانا گفت:اما پدر او آشپز مدرسه است و دخترک نیز مجبور است به پدرش در کار آشپزی کمک کند. آیا تصور می کنی می توانی با کسی ازدواج کنی که برای بقیـه همکلاسی هایت غذا می پزد و ظرف های غذای آنها را تمیز می کند.
ابرنیمه تمام کمی در خود فرو رفت و بعد گفت:به این موضوع فکر نکرده بودم. خوب این نقطه ضعف مهمی است که باید در نظر می گرفتم.” شیوانا تبسمی کرد و گفت:” پس بدان که عشق و احساس تو به این دختر هوسی زودگذر و التهابی گذرا بیش نیست و بی جهت خودت و او را بی حیثیت مکن!
دو هفته بعد ابر نیمه تمام نزد شیوانا آمد و گفت که نمی تواند فکر دختر آشپز را از سر بیرون کند. هر جا می رود او را می بیند و به هر چه فکر می کند اول و آخر فکرش به او ختم می شود.
شیوانا تبسمی کرد و گفت:اما دخترک نصف صورتش زخم دارد و دستانش به خاطر کار، ضخیم و کلفت شده است. به راستی بد نیست که همسر تو فردی چنین زشت و خشن باشد. آیا به زیبایی نه چندان زیاد او فکر کرده ای! شاید علت این که تا الان تردید کرده ای و قدم پیش نگذاشته ای همین کم بودن زیبایی او باشد؟!
پسر کمی در خود فرو رفت و گفت:حق با شماست استاد! این دخترک کمی هم پیر است و چند سال دیگر شکسته می شود. آن وقت من باید با یک مادربزرگ تا آخر عمر سر کنم!
شیوانا تبسمی کرد و گفت:پس بدان که عشق و احساس تو به این دختر هوسی زودگذر است و التهابی گذرا بیش نیست پس بی جهت خودت و او را بی حیثیت مکن!
پسرک راهش را کشید و رفت. یکی از شاگردان خطاب به شیوانا گفت که چرا بین عشق دو جوان شک و تردید می اندازید و مانع از جفت شدن آنها می شوید. شیوانا تبسمی کرد و پاسخ داد: هوس لازمه جفت شدن دو نفر نیست. عشق لازم است و ابر نیمه تمام هنوز چیزهای دیگر را بیشتر از دختر آشپز دوست دارد.
یک ماه بعد خبر رسید که ابر نیمه تمام بی اعتنا به شیوانا و اندرزهای او درس و مشق را رها کرده است و نزد دختر آشپز رفته و او را به همسری خود انتخاب کرده است و چون شغلی نداشته است در کنار پدر همسر خود به عنوان کمک آشپز استخدام شده است.
یکی از شاگردان نزد شیوانا آمد و در مقابل جمع به بدگویی ابر نیمه تمام پرداخت و گفت: این پسر حرمت استاد و مدرسه را زیر پا گذاشته است و به جای آموختن عشق و معرفت در حضور شما به سراغ آشپزی رفته است. جا دارد او را به خاطر این بی حرمتی به مرام عشق و معرفت از مدرسه بیرون کنید؟!
شیوانا تبسمی کرد و گفت:دیگر کسی حق ندارد به کمک آشپز جدید مدرسه ابر نیمه تمام بگوید. از این پس نام او تمام آسمان است. اگر من از این به بعد در مدرسه نبودم سوالات خود در مورد عشق و معرفت را از تمام آسمان بپرسید. همه این درس و معرفت برای این است که به مرحله و درک تمام آسمان برسید. او اکنون معنای عملی و واقعی عشق را در رفتار و کردار خود نشان داده است.
روزی برای شیوانا خبر آوردند که در معبدی در ده مجاور فردی ادعا می کند که استاد شیواناست و درس معرفت را او به شیوانا آموخته است شیوانا تبسمی کرد و گفت : «گرچه این استاد را ندیده ام اما به او سلام برسانید و بگویید خوشحالم به همسایگی ما آمده است همچنین به استاد بگویید تعدادی از شاگردان جدیدم را برایش می فرستم تا در محضر او کسب فیض کنند و درس معرفت را مستقیما از استاد بزرگ بگیرند.»
سپس شیوانا چند تن از شاگردان جدید را به محضر استاد تقلبی فرستاد . استاد تقلبی چندین ماه هر روز عین حرفهایی که شیوانا به بقیه می گفت به شاگردانش منتقل می کرد و روز به روز نیز شاگردان ورزیده تر می شدند. سرانجام بعد از هفت ماه نوبت به درس عملی راه رفتن روی آب رسید. این درس جزو یکی از مراحل پیشرفته ی درسهای معرفت شیوانا بود. در روز امتحان استاد تقلبی و شاگردانش و شیوانا و مریدانش به لب رودخانه آمدند. شیوانا بدون اینکه کلامی بگوید به استاد تقلبی تعظیمی کرد و به سوی رودخانه رفت و همراه مریدانش از روی آب گذشت و آن سوی رود در کرانه ایستاد. شاگردان استاد تقلبی نیز یکی یکی از استاد رخصت گرفتند و به دنبال مریدان شیوانا روی آب راه رفتند و به آن سوی رودخانه رسیدند و نوبت استاد تقلبی رسید. او هم پس از آخرین شاگرد وارد رودخانه شد اما بلافاصله در آب فرو رفت و جریان رودخانه او را با خود برد و شاگردان هر چه تلاش کردند نتوانستند استاد تقلبی را نجات دهند.
یکی از مریدان از شیوانا پرسید : اگر او تقلبی بود پس چرا درس ها به درستی منتقل شده بود و شاگردانش توانستند از آب رد شوند ؟!
شیوانا پاسخ داد : اصول معرفت مستقل از عارف کار می کند و این عارف است که باید سعی کند تا خودش را به معرفت برساند و دل به معرفت بسپارد. استاد تقلبی گمان می کرد جذابیت درس های شیوانا در خود شیواناست و همین باعث شکستش شد. حال آنکه به خاطر جذابیت مباحث معرفتی است که شیوانا دلنشین شده است.
استادی که تفاوت این دو را نمی فهمد تقلبی است.
شیوانا با دوتن از شاگردانش همراه کاروانی به شهری دور می رفتند. با توجه به مسافت طولانی راه و دوری مقصد، طبیعی بود که بسیاری از مردان کاروان بدون همسرانشان و تنها سفر می کردند و وقتی به استراحتگاهی می رسیدند بعضی از مردان پی خوشگذرانی می رفتند.
همسفران نزدیک شیوانا و شاگردانش دو مرد تاجر بودند که هر دو اهل دهکده شیوانا بودند. یکی از مردان همیشه برای عیش و خوشگذرانی از بقیه جدا می شد. اما آن دیگری همراه شیوانا و شاگردانش و بسیاری دیگر از کاروانیان از گروه جدا نمی شد. یک روز در حین پیاده روی یکی از شاگردان شیوانا از او سوالی در مورد معنای واقعی عشق پرسید. همسفر خوشگذران این سوال را شنید و خود را علاقه مند نشان داد و گفت: «عشق یعنی برخورد من با زندگی! تجربه های شیرین زندگی را برخودم حرام نمی کنم. همسرم که در دهکده از کارهای من خبر ندارد. تازه اگر هم توسط شما یا بقیه خبردار شد با خرید هدیه ای او را راضی به چشم پوشی می کنم. به هر صورت وقتی که به دهکده برگردم او چاره ای جز بخشیدن من ندارد. بنابراین من از هیچ تجربه لذت بخشی خودم را محروم نکردم و هم با خرید هدایای فراوان عشق همسرم را حفظ کردم. این می شود معنای واقعی عشق! »
شیوانا رو به شاگرد کرد و گفت: «این دوست ما از یک لحاظ حق دارد. عشق یعنی انجام کارهایی که محبوب را خوشحال می کند. اما این همه عشق نیست. بلکه چیزی مهم تر از آن هست که این رفیق دوم ما که در طول سفر به همسر خود وفادار است و حتی در غیبت او خیانت هم نمی کند، دارد به آن عمل می کند. بیائید از او بپرسیم چرا همچون همکارش پی عیاشی و عشرت نمی رود؟»
مرد دوم که سربه زیر و پایبند اخلاقیات بود تبسمی کرد و گفت: «به نظر من عشق فقط این نیست که کارهایی که محبوب را خوشایند است انجام دهیم. بلکه معنای آن این است که از کارهایی که موجب ناراحتی و آزردگی خاطر محبوب می شود دوری جوئیم. من چون می دانم که انجام حرکتی زشت از سوی من، حتی اگر همسرم هم خبردار نشود، می تواند روزی روزگاری موجب آزردگی خاطر او شود و چه بسا این روزی روزگار در آن دنیا و پس از مرگ باشد، بازهم دلم نمی آید خاطر او را مکدر سازم و به همین خاطر به عنوان نگهبان امانت او به شدت اصول اخلاقی را در مورد خودم اجرا می کنم و نسبت به آن سخت گیر هستم.»
شیوانا سرش را به علامت تائید تکان داد و گفت: «دقیقا این معنای عشق است. مهم نیست که برای ربودن دل محبوب چقدر از خودت مایه می گذاری و چقدر زحمت می کشی و چه کارهای متنوعی را انجام می دهی تا خود را برای او دلپذیر سازی و سمت نگاهش را به سوی خود بگردانی. بلکه عشق یعنی مواظب رفتار و حرکات خود باشی و عملی مرتکب نشوی که محبوب ناراحت شود. این معنای واقعی دوست داشتن است.»
عشق یعنی انجام ندادن آنچه موجب آزار دیگران شود!
شیوانا جعبه ای بزرگ پر از مواد غذایی و سکه و طلا را به خانه زنی با چندین بچه قد ونیم قد برد.
زن خانه وقتی بسته های غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویی از همسرش و گفت: ای کاش همه مثل شما اهل معرفت و جوانمردی بودند. شوهر من آهنگری بود، که از روی بی عقلی دست راست و نصف صورتش را در یک حادثه در کارگاه آهنگری از دست داد و مدتی بعد از سوختگی علیل و از کار افتاده گوشه خانه افتاد تا درمان شود. وقتی هنوز مریض و بی حال بود چندین بار در مورد برگشت سر کارش با او صحبت کردم ولی به جای اینکه دوباره سر کار آهنگری برود می گفت که دیگر با این بدنش چنین کاری از او ساخته نیست و تصمیم دارد سراغ کار دیگر برود. من هم که دیدم او دیگر به درد ما نمی خورد، برادرانم را صدا زدم و با کمک آنها او از خانه و دهکده بیرون انداختیم تا لااقل خرج اضافی او را تحمل نکنیم. با رفتن او، بقیه هم وقتی فهمیدن وضع ما خراب شده از ما فاصله گرفتن و امروز که شما این بسته های غذا و پول را برایمان آوردید ما به شدت به آنها نیاز داشتیم. ای کاش همه انسانها مثل شما جوانمرد و اهل معرفت بودند!
شیوانا تبسمی کرد و گفت : حقیقتش من این بسته ها را نفرستادم. یک فروشنده دوره گرد امروز صبح به مدرسه ما آمد و از من خواست تا اینها را به شما بدهم و ببینم حالتان خوب هست یا نه !!؟ همین! شیوانا این را گفت و از زن خداحافظی کرد تا برود در آخرین لحظات ناگهان برگشت و ادامه داد: راستی یادم رفت بگویم که دست راست و نصف صورت این فروشنده دوره گردهم سوخته بود.
ایکاش قدر یکدیگر بدانیم.
در یکی از روزها شیوانا پیر معرفت از روستایی می گذشت که به دو کشاورز بر خورد می کند. هر یک از او می خواهند که دعایی برایشان داشته باشد.
شیوانا رو به کشاورز اول می کند و می گوید : تو خواستار چه هستی ؟
کشاورز می گوید : می گوید من مال و منال می خواهم که فقر کمرم را خم کرده است.
شیوانا می فرماید برو که هستی شنواست و اگر همین خواسته را از درونت بخواهی به آن می رسی و نیازی به دعای چون منی نداری.
رو به دهقان دوم می کند که تو چه ؟
او می گوید من خواهان تمام لذت دنیایم !
شیوانا می گوید : هستی صدای تو را هم شنید .
سال ها می گذرد روزی شیوانا با پیروانش از شهری می گذشت که خان آن شهر به استقبال می آید که ای شیوانای بزرگ دعای تو کارساز بود چرا که من امروز خان این دیارم و خدم و حشمی دارم چنین و چنان.
شیوانا گفت : هستی پیام تو را شنید که هستی شنوا و بیناست.
خان می گوید: اما آن یکی دهقان چه او در خرابه ای نزدیک قبرستان مست و لایعقل به زندگی در حالت دایم الخمری گرفتار است.
شیوانا گفت: او تمام لذت های دنیا را می خواست و اکنون صاحب تمام لذت های بی ارزش این دنیاست.
هستی صدای ما را میشنود. دعاهایمان خیر باشد.
شیوانا همراه کاروانی از راهی می گذشت. در این سفر با مردی تاجر هم سفر بود که به قصد تجارت با تنها پسرش سفر می کرد.
مرد تاجر بسیار دقیق و پرکار بود و به هر آبادی که می رسیدند بخشی از اجناس خود را به تناسب وضعیت مالی اهالی به آنها عرضه می کرد و از آنها جنس هایی که مناسب می دانست می خرید و به راه خود ادامه می داد. اما برعکس مرد تاجر، پسر او بسیار خوش گذران و تنبل بود و در هر استراحت گاهی به دنبال عیش و عشرت خود می رفت و موقع حرکت بخش زیادی از وقت مرد تاجر به یافتن پسرش و سروسامان دادن به شکل و ظاهر او تلف می شد.
یک شب شیوانا و مرد تاجر و پسرش با جمعی دیگر گرد آتش نشسته بودند و استراحت می کردند. مرد تاجر با گله مندی به شیوانا گفت:شما که تجربه دارید به این پسر من نصیحت کنید که تجربه و مهارت تجارت در عمل به دست می آید و این سفر بهترین تمرین برای یادگیری شگردهای ریز تجارت است. او متاسفانه وقتش را به بازیگوشی تلف می کند و اصلا گوشش به حرف های من بدهکار نیست!؟
شیوانا نگاهی به پسر انداخت و گفت:او را همین الان با حداقل توشه و پول، تنهایی به شهر خودت برگردان و بقیه راه را تنها سفر کن!” چشمان پسر تاجر از ترس گرد شد و مرد تاجر هاج و واج به شیوانا نگاه کرد و در حالی که سعی می کرد پسر ترسیده و هراسان خود را آرام کند گفت:چه می گويید!؟ این چه نصیحتی است؟! می گويید او را دست خالی بفرستم و هیچ کاری برای او انجام ندهم؟ او دچار زحمت زیادی خواهد شد و چه بسا هرگز سالم به مقصد نرسد؟
شیوانا با تبسم گفت:مگر این همه شب و روز که نازش را کشیدی و تر و خشکش کردی در رفتار او تاثیری گذاشته است. مادامی که کسی خودش طالب خوشبخت شدن نباشد، اگر همه آدمهای اطراف او هم تلاش کنند باز او خوشبخت نخواهد شد و همان مسیر بدبختی و فلاکت خودش را ادامه خواهد داد.
او تا به خودش نیاید هیچ کاری از دست تو ساخته نیست. هرگز برای کسی بیشتر از خودش نگران نباش که فایده ای ندارد و تلاش و زحمتت بی جهت هدر می رود. باز هم می گویم تنها راهی که این پسر به خود می آید و نتیجه کار زشت خود را می فهمد این است که تو جلوی ضربه ها و عوارض رفتار ناپسند او را نگیری و بگذاری خودش به طور مستقیم عواقب کارهای نازیبای خودش را ببیند. این تنها نصیحتی است که از من ساخته است.
مرد تاجر دیگر چیزی نگفت. روز بعد پسر تاجر اولین کسی بود که برای کمک به پدرش و عرضه محصولات به آبادی سر راه پیشقدم شده بود. او با جدیت کار می کرد و اصلا آن جوان عیاش و خوشگذران روز قبل نبود. مرد تاجر در یک فرصت نزد شیوانا آمد و گفت:نمیدانم صحبت های دیشب شما چه تاثیر عجیبی داشت که از امروز صبح این پسر طور دیگری شده است و از من هم بهتر کار می کند.
شیوانا تبسمی کرد و گفت:حالا قضیه فرق می کند. اکنون مقابل تو پسری است که خودش می خواهد خوشبخت شود و برای این کار تلاش می کند. پس وظیفه توست که به او کمک کنی تا به خواسته اش برسد. اکنون او بیشتر از تو طالب خوشبختی و سعادت خودش هست و به همین دلیل زحمات و از خودگذشتگی های تو اکنون دیگر بیهوده نیست. اما به خاطر بسپار که هرگز برای کسی بیشتر از خودش نگران نباشی!
نگران تر از خودش نباش!
از این پس در سایت هر جمعه ساعت 18 یکی از داستان های شیوانا را مطالعه کنید.
این داستانها بسیار دلنشین و پیام آور هستند. شیوانا شخصیتی خیالی است که بر اساس داستان هایش، مردی عالم و در عین حال کشاورزی ماهر و صاحب باغ سیبی بزرگ بوده که درآمد حاصل از آن را صرف مخارج شاگردان و مردم فقیر می کرده است. شیوانا برگرفته از دو کلمه شیوا و داناست که توسط مهندس فرامرز کوثری (نویسنده داستان های شیوانا) متولد شده است.
زبان زرگری یک زبان فراساخته است که بین اصناف بازار رایج بوده است. اساس ساختن آن همان زبانی است که مردم یک آبادی یا یک شهر با آن صحبت میکنند ولی کلمات را طوری دستکاری میکنند که غیر از خود آن گروه،آن را نمیفهمند این نوع زبان ها بین اصناف و پیشه وران و گاهی اقلیتهای ایران مانند یهودیان یا گروه های کوچکی مثل کولی ها رواج دارد.قدمت زبان های ساختگی در ایران حداقل به نخستین سند موجود که در سال 372 قمری نوشته شده است بر میگردد.
در این زبان پس از هر یک از حروف کلامات،حرف (ز) می آورند چنانکه جمله«من می آیم» را چنین میگوین:مزن میزی آزایزم.این زبان در دروز و احساء و دمشق نیز رواج دارد و زقزقه و لسان العصافیر نامیده میشود.زبانی است غیر معمول که دو کس با هم قرار دهند و چون با یکدیگر سخن گویند دیگران نفهمند. در این زبان عادت بر آن است که حرفی مخصوص را در همه کلمات تبدیل به حرف دیگر(مخصوصا ز) کنند.
زبان زرگری در حقیقت زبان نیست بلکه کدگذاری روی آواهای واژگان است.با این تفسیر بسیاری زبان ها را میتوان بصورت زرگری بیان کرد اگرچه این قاعده تاکنون تنها روی زبان فارسی انجام شده است.برای بیان یک واژه در زبان زرگری واژه به سیلاب های تشکیل دهنده آن تقسیم میشود.هر سیلاب به همان صورت تلفظ میشود.
به مثال های زیر توجه کنید:
پل=پُزُل
بابا=بازابازا
تو=تُزو
من=مَزن(در این مثال حرف ن جزء سیلاب اول است و ز نمیگیرد.)
او=اوزو
خر=خزر
شما=شزمازا
چرا=چزرازا
بیا=بیزی یازا
مثال=میزی توزو نیزی
کتاب=کزتازاب(در این مثال ب جزء سیلاب دوم است و ز نمیگیرد)
وکی پدیا=ویزی کیزی پِزِ دیزی یازا
مبایل=موزوبازایل
مبل=موزبل
بازار=بازا زازار
زمانی پای زبان های ساختگی به آغل هم باز شده بود و مردمانی در این خطه به زبان مرغی صحبت میکردند که پس از زبان زرگری معروف ترین زبان ساختگی است.در این زبان «ر »و«غ»در میان حروف کلمات اضافه میگردد.
در زبان مرغی حروف مذکور نقش مهمی دارند،این دو حرف پشت سر هم آمده و حرف «ر» ساکن میشود و همیشه بعد از یک حرف صدا دار،حرف ر و غ را میاوریم. اولی ساکن است و دومی حرکت حرف اول کلمه اصلی را دارد.اگر هجا تمام نشود حرف بعد به صورت «س» و گاهی «د» میاورند.گاهی دوحرف ساکن هم بعد از آن در تکمیل هجا آورده میشود.
مانند:
من:مرغن
تو:ترغو
در زبان سوسکی اولین حرف هر کلمه هر چی هست (غیر از س،ث،ص)را بر میداریم و به جای آن \س\ قرار میدهیم و سپس برای این که فرد متقابل متوجه منظورمون بشه به حرفی که حذف شده /اِیدی/ اضافه میکنیم و به آخر کلمه میچسبانیم
برای مثال:
کتاب:ستاب به کِیدی (setab be keydi)
شاهین:ساهین به شیدی (sahin be sheydi)
برای تبدیل کلماتی که اولین حرف آنها س،ث و ص میباشد باید \س\ را برداریم و /ز/ بگزاریم و به انتهای کلمه /سیدی/ اضافه میکنیم
برای مثال:
سالاد:زالاد به سیدی
به زودی
سایت ایران لارک نو میشود
اکنون که به تولد یک سالگی سایت نزدیک میشویم تصمیمی جدید برای سایت به ثبت رسیده است.
در طول این چند وقت که سایت راه اندازی شده،با مشکلات زیادی از جمله باز نشدن مطالب در مرورگر های ساده،برای بعضی ها فونت با ظاهر بد،پاک شدن فایل ها از هاست و. رو به رو بوده ایم.دلیل تمام مشکل ها پیدا شده و قبل از تولد یک سالگی سایت درست میشوند.
همچنین در این مدت قالب سایت به طور کامل عوض میشود،بدون این که از امکانات کم شود(و شاید هم زیاد شوند)
و در آخر باید اعلام کنم برنامه ی سایت که برای آزمایش،مدتی به اشتراک در آمده بود،مراحل پایانی آزمایش را به سر میبرد و به زودی در تمامی مارکت ها به اشتراک گذاشته میشود و آماده است با امکانات بیشتر نسبت به نصخه قبل شما را غافلگیر کند.
کد مورس روشی برای انتقال پیام و اطلاعات است که در آن از یک رشته نشانه های بلند و کوتاه استاندارد به نام خط«-» و نقطه«.» استفاده میشود.
کد مورس در میانه سال 1839 توسط سموئل مورس ابداع شد و در آغاز سال 1890 از آن بطور گسترده برای مخابرات رادیویی استفاده شد.امروز با گسترش روش های ارتباطی پیشرفته تر دیگر از کد مورس استفاده ای نمیشود مگر در برخی مواقع ضروری یا موارد تخصصی همچون ایستگاه های ناوبری یا پیام های رادیویی آماتور.
در زیر تمامی حروف کد مورس و حروف الفبای فارسی قرار داده شده است.برای ترجمه ی متن فارسی به کد مورس باید تمام حروف را از آخر به اول ترجمه کنیم.در انتهای این صفحه با مثال و به طور کامل به این موضوع میپردازیم.
حروف الفبا
آ -.
ب .-
پ .--.
ت -
ث .-.-
ج ---.
چ .---
ح
خ --
د -
ذ -.
ر .-.
ز --
ژ .--
س .
ش
ص -.-.
ض -
ط -
ظ --.-
ع ---
غ --
ف .-
ق ---.
ک -.-
گ -.--
ل -.
م --
ن .-
و --.
ه .
ی
اعداد
1 ----.
2 ---
3 --.
4 -
5 .
6 .-
7 .--
8 ---
9 .----
0 -----
اعلام
نقطه -.-.-.
علامت سوال --
برای خواندن متون کد مورس باید از اخرین خط پایین شروع کنیم و از راست به چپ بخوانیم.
برای مثال:
-. .- ---. -. .-. - -. .-. -. .- -. -. .-. -.- -. .-
. -. -. --
به معنی:
سلام
اینجا سایت ایران لارک است
همچنین نکات دیگری برای ترجمه نیاز است
همانطور که در مثال دیدید از فاصله (space) استفاده شده است.بین هر حرف و حرف بعد یک فاصله،و بین هر کلمه و کلمه ی بعدی دو فاصله احتیاج است.به عبارت دیگر بعد هر حرف،یک فاصله میگذاریم و بعد هر کلمه،دو فاصله.
همانطور که برای خواندن کد مورس از آخرین خط و سمت راست شروع میکنیم برای تبدیل متن فارسی به کد مورس باید متن را از اخرین حرف به اولین حرف ترجمه شود.برای مسال برای ترجمه ی کلمه (سلام) در ابتدا حرف (م --) ترجمه میشود و در سمت چپ خط اول نوشته میشود،یک فاصله گذاشته میشود،سپس حرف (ا -.) ترجمه میشود و در ادامه ی حرف قبل نوشته میشود الی آخر که در نهایت کلمه ما به شکل زیر میشود
. -. -. --
امیدوارم از این آموزش خوشتون اومده باشه.درصورت وجود هرگونه مشکل میتونید با ما در ارتباط باشید.به تمامی سوالات شما پاسخ داده خواهد شد.
برای ایجاد یک حساب بیت کوین چندین راه وجود دارد به طوری که هر سیستم کامپیوتری و مبایل شخصی میتواند به صورت یک بانک مستقل بیت کوینی عمل کند اما بهترین و ساده ترین راه ایجاد آن از طریق سایت سایت زیر میباشد که سایت اصلی مربوط یه بیت کوین است.
بعد از وارد شدن به صفحه مورد نظر بر روی Create My Free Wallet کلیک کنید.با وارد کردن مشخصات و تایید کردن ایمیل خود،حساب شما فعال خواهد شد.
بعد از طی مراحل از قسمت Login Now میتوانید به حساب بیت کویت خود دسترسی داشته باشید.
توجه کنید که شماره حساب شما شامل اعداد و ارقام میباشد مثل شماره حساب زیر:
توجه کنید رمز خود را در جای امن یادداشت کنید چون در صورت فراموشی،هیچ راهی برای عوض کردن آن نیست.
بیت کوین (bitcoin) یک واحد پول مجازی است که تماما در اینترنت قرار دارد و از سیستم رمز نویسی خاصی استفاده میکند که باعث میشود بدون نیاز به نهاد مرکزی (مانند بانک مرکزی) و کاملا مستقل فعالیت کند.
سیستم بیت کوین بسیار جالب است،بگزارید توضیح بدهم.
یک اتاق شیشه ای بزرگ را در نظر بگیرید. داخل اتاق یک سری صندوق های شیشه وجود دارد که میتوان داخل آن ها را دید.این صندوق های شیشه ای حساب بیت کوین افراد مختلف است.هر صندوق یک عدد منحصر به فرد دارد که بتوان با استفاده از آن به هر کس که مایل باشید آدرس صندوق خاصی را در اتاق بدهید.هر صندوق علاوه بر این عدد منحصر به فرد،یک قفل و یک شکاف برای واریز پول دارد (میتوان از شکاف به داخل صندوق پول ریخت ولی نمیتوان بدون داشتن کلید از صندوق پول برداشت کرد).از آنجایی که صندوق ها شیشه ای هستند میتوان موجودی داخل هر صندوقی را دید . فرض کنید که یک نفر میخواهد مبلغی را از یک صندوق به صندوق دیگری واریز کند.ابتدا باید وارد اتاق شود و با کلیدی که دارد صندوق خودش را باز کند،مبلغ را بر دارد و به صندوق دیگر بریزد.از آنجایی که ابتدا گفتیم کل اتاق شیشه ای است پس همه ی افراد میتوانند شاهد این ماجرا باشند.به همین خاطر است که تمام تراکنش های مالی بیت کوین قابل رویت هستند.این مسئله باعث شده که هیچ گونه ی در واریز و یا انتقال وجه نتواند شکل بگیرد.
در سیستم بیت کوین مبلغ هر حساب یا همان صندوق و همچنین هر تراکنش که انجام میشود برای همه قابل رویت است.تنها نکته ای که پنهان است آن است که هر صندوق مربوط به چه کسی است.چون بر خلاف سیستم بانکداری متداول که حساب ها به نام اشخاص ثبت میشوند در اینجا فقط کسی که کد مربوط به برداشت از صندوق (یا در مثال ما همان کلید) را دارد صاحب حساب است.
کسب بیت کوین در ایران هم امکان پذیر است که میتوانید بعد از کسب بیت کوین،آن را بفروشید و پول زیادی دریافت کنید(همچنین خرید و استفاده از امکانات ویژه این سایت به وسیله آن امکان پذیر است) اما برای افراد تازه وارد بسیار سخت و وقت گیر میباشد اما پس از گذشت حدود دو ماه شما یاد میگیرید که چگونه با سرعت بسیار بالا مبلغ زیادی کسب کنید.توجه کنید که ابتدای کار به حوصله زیادی نیاز دارد.
روش های زیادی برای کسب بیت کوین وجود دارد که به زودی در سایت معرفی میشوند. همچنین آموزش باز کردن حساب(یا همان دریافت صندوق)در پست بعدی به شما آموزش داده میشود.
ساخت پوشه جدید در سیستم عامل ویندوز به روش های متعددی امکان پذیر است اما یکی از روش هایی که بسیاری از کاربران استفاده میکنند،فشار دادن کلیک راست ماوس،مراجعه به منوی New و در ادامه کلیک روی گزینه Folder است.
انجام این عملیات گاهی زمانبر بوده,گاهی هم دشوار است.دوست دارید با یک میانبر پوشه جدید ایجاد کنید؟ما دو روش جدید به شما معرفی میکنیم.
روش اول:کافی است کلید های ترکیبی ctrl+shift+N را به طور همزمان فشار دهید.
روش دوم:شما میتوانید همچون گذشته کلیک راست ماوس را فشار دهید و بدون انتخاب گزینه های موجود یا حرکت در منو به نمایش در آمده،کلید W را فشار دهید تا نشانگر ماوس شما به منوی New و گزینه Folder انتقال پیدا کند.اکنون نیز با فشردن کلید اینتر، پوشه جدید شما ایجاد میشود.(به طور خلاصه Right click + W +Enter)
همچنین اگر راه های دیگری بلد هستید که اینجا نیست به ما بگویید که به اسم خودتان در اینجا به نمایش دربیاید.
از این به بعد برای خاموش کردن خودکار رایانه نیازی به نصب برنامه های جانبی نیست،بلکه میتوانید با یک ترفند ساده،در زمان مورد نظر رایانه را خاموش کنید.
از منویStart وارد Run شده و عبارت زیر را وارد نمایید.
Shutdown -s -t TIME
دقت کنید به جای عبارت TIME زمان دلخواهی که میخواهید سیستم پس از آن خاموش شود را برحسب ثانیه وارد نمایید.
به عنوان مثال قصد داریم تا کامپیوتر یک ساعت دیگر به شکل اتوماتیک خاموش شود.برای این کار کافی است عبارت
Shutdown -s -t 3600
را در Run وارد نموده و نهایتاً Enter را بزنیم.
پس از این کار خواهید دید پنجره ای باز خواهد شد که تایمر آن تا زمان به صفر رسیدن و خاموش کردن سیستم کار خواهد کرد.
برای متوقف کردن تایمر هم میتوانید دستور
Shutdown -a
را در Run وارد کنید.
_تاحالا شده که بخوای یه مطلبی رو توی اینترنت بزاری ولی ندونی کجا میتونی این کار رو بکنی؟
_شده تا حالا یه چیز رو به چند نفر بگی ولی وقت نداشته باشی که برای همشون تایپ کنی؟
_شده تا حالا یه چیزی رو بلد باشی و هر چند روز یه بار یه نفر ازت درباره اون چیز بپرسه و حوصله نداشته باشی دوباره توضیح بدی؟
_شده بخوای یه متن قشنگ رو یه جای امن یادداشت کنی که یادت نره اما ندونستی کجا؟
_شده تا حالا خیلی اتفاق های دیگه شبیه اینا برات بیفته؟
از امروز نگران این مشکلات نباشید.
_اما چجوری؟
ما بهتون میگیم. فقط کافیه از منوی سمت چپ و قسمت عضویت در وب،در سایت ثبت نام کنید و از قسمت ورود کاربران،به پروفایل خود وارد شوید.بعدش از قسمت پنل کاربری گزینه ارسال پست جدید رو انتخاب کنید و شروع به نوشتن کنید.توجه داشته باشید مطالب قبل از نمایش در سایت،توسط مدیر برسی میشن تا مشکلی توش نباشه پس میتونی هر نکته ای رو که میخوای به مدیر بگی،توی همون متن بنویسی تا مدیر انجامش بده.همچنین مطالبی که مینویسی به اسم خودت نمایش داده میشه که اینم میتونی به مدیر بگی که چه اسمی رو برات بزاره(اگه در این باره چیزی نگی نام کاربریت رو میزاره جاش)
فقط یه چیز میمونه اونم اونه که چک کردن مطالب از ۱۰ دقیقه تا ۲۴ ساعت زمان میبره. بعد از این که مطلب در سایت به نمایش در اومد،مدیر برات یه ایمیل میفرسته و لینک مطلبت رو بهت میده و تو میتونی ازش استفاده کنی
امیدوارم تا اینجا خوشتون اومده باشه.همچنین خوشحال میشیم نظراتتون رو بخونیم.
تا خبر خوب دیگر به درود.
با استفاده برنامه بریج میتوانید میزان زیادی شارژ رایگان برای سیمکارت خود بگیرید.
برخلاف دیگر برنامه ها،در این برنامه نیاز نیست کار های زیادی انجام دهید.
جهت دانلود این برنامه و آموزش کار کردن با آن به ادامه مطلب مراجعه کنید.
با استفاده از سایت اوپیزو و کوتاه کردن لینک های خود و اشتراک آن با دیگران میتوانید برای خود درآمد کوچکی ایجاد کنید.
این سایت در ازای هر نفر که از لینک کوتاه شده وارد لینک شما بشود،مبلغی به شما پرداخت میکند.
در ادامه مطلب با ما همراه باشید.
برای تغییر فرمت عکس ها راه های زیادی وجود دارد که یکی از آسان ترین آنها،تغییر فرمت به وسیله تغییر اسم آنها است.
یکی از بهترین برنامه ها برای این کار،برنامه ES file است.
جهت دانلود و آموزش تغییر فرمت به ادامه مطلب مراجعه کنید.
با استفاده از این برنامه میتوانید سایز و پیکسل عکس های خود را تغییر دهید.
تغییر اندازه عکس در دنیای مجازی یکی از واجب ترین گزینه ها میباشد چون هر سایت،سایز خاصی برای تصاویر در نظر گرفته است.همچنین حجم کم این برنامه از خصوصیات خوب آن است.
جهت دانلود و آموزش استفاده از این برنامه به ادامه مطلب مراجعه کنید.
تبلیغات متنی شما در وبلاگ ایران لارک بسیار ارزان تر از وبلاگ های مشابه(تغریبا بیست برابر ارزان تر) و همچنین دارا بودن مکان مناسب برای تبلیغات شما یکی از بهترین گزینه ها برای تبلیغات شما میباشد.
هزینه تبلیغ در این وبسایت فقط سه هزار تومان بر سال است.
شما میتوانید این هزینه را با موارد زیر پرداخت کنید:
1.پرداخت آنلاین
2.ارسال بیتکوین به حساب بلک چاین وبسایت
لطفا قبل از هر اقدامی با مدیران وبسایت تماس گرفته و با اعلام درخواست خود و ارسال متن و ادرس تبلیغاتی خود،ابتدا تبلیغ را در وبسایت به نمایش بگزارید و سپس به پرداخت اقدام کنید.
راه های ارتباطی برای درخواست تبلیغ
1.ارسال پیامک به شماره 09394774767 (توجه کنید فقط پیامک قابل پاسخ از طریق این شماره میباشد)
2.ارسال پیام به تلگرام با شماره مذکور
3.ارسال ایمیل به reza.goli790@gmail.com
Repeat Touch Pro v1.5.0 نرم افزاری است که می تواند لمس های انسان بر روی صفحه نمایش موبایل را ضبط و اجرا کند.
این برنامه نیاز به روت بودن دستگاه و اندروید 3 به بالا دارد.
آموزش ساخت پک استیکر در تلگرام
برای ساخت پک استیکر (بسته ی استیکر )فقط به یک رباط احتیاج دارید که به آسانی میتوانید به آن دسترسی داشته باشید.
لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید.
چوپان دروغگو نام داستانی است از ازوپ که در افسانههای ازوپ (یونان باستان) آمدهاست. این داستان، ماجرای چوپان جوانی است که برای خوشگذرانی گاهی به دروغ فریاد «گرگ! گرگ!» سر میدهد.از قضاروزی گرگ به گلهاش میزند و مردم گمان میکنند بازدروغ میگوید.
روزی روزگاری پسرک چوپانی در روستایی زندگی میکرد.او هر روز صبح گوسفندان مردم روستا را از روستا به تپه های سبز و خرم نزدیک روستا میبرد تا گوسفند ها علف های تازه بخورند،او تقریبا تمام روز را تنها بود.
یک روز حوصله او خیلی سر رفت،روز جمعه بود و او مجبور بود بازهم در کنار گوسفندان باشد.
از بالای تپه،چشمش به مردم روستا افتاد که در کنار هم در وسط روستا جمع شده بودند.یک دفعه فکری به ذهنش رسید و تصمیم گرفت کاری جالب بکند تا کمی تفریح کرده باشد.
او فریاد کشید:گرگ،گرگ،گرگ آمد.
مردم روستا،صدای پسرک را شنیدند.آنها برای کمک به پسرک و گوسفندان به طرف تپه دویدند ولی با نگرانی و دلهره به بالای تپه رسیدند،پسرک را خندان دیدند،او می خندید و می گفت:من سر به سر شما گذاشتم.
مردم از این کار او ناراحت شدند و با عصبانیت به روستا برگشتند.
از آن ماجرا مدت مدتها گذشت،یک روز پسرک نشسته بود و به گذشته فکر می کرد به یاد آن خاطره خنده دار افتاد و تصمیم گرفت دوباره سر به سر مردم بگذارد.
اوبلند فریاد کشید:گرگ آمد،گرگ آمد،کمک
مردم هراسان از خانه ها و مزرعه هایشان به سمت تپه دویدند ولی بازهم وقتی به تپه رسیدند پسرک را در حال خندیدن دیدند.
مردم از کار او خیلی ناراحت بودند و او را دعوا کردند.هرکسی چیزی می گفت و از این که چوپان به آنها دروغ گفته بود خیلی عصبانی بودند.آن ها از تپه پایین آمدند و به مزرعه هایشان برگشتند.
از آن روز چند ماهی گذشت.یکی از روزها گرگ خطرناکی به نزدیکی آن روستا آمد و وقتی پسرک و گوسفندهایش را تنها دید.به طرف گله آمد و گوسفندان را باخودش برد.
پسرک هرچه فریاد می زد:گرگ،گرگ آمد،کمک کنید.
ولی کسی برای کمک نیامد. مردم فکر کردند که دوباره پسرک چوپان دروغ می گوید و می خواهد آن ها را اذیت کند.
اگر موقعیت هتل برای اقامت در طول سفر استانبول برای شما مهم بوده و به دنبال هتلی هستید که نه تنها موقعیتی عالی داشته باشد بلکه دسترسی به جاذبه های شهر را آسان نماید، هتل پورت بسفروس استانبول برای شما مناسب است.
رستوران هتل به زیبایی طراحی شده و نمایی عالی از شهر را ارائه می دهد. همچنین کارکنان مهربان و خوش برخورد هتل تمام سفارش های شما را به خوبی انجام می دهند و زبان انگلیسی می دانند. هتل پورت بسفروس استانبول Port Bosphorus Hotel به مهمانان و گردشگران کمک نموده تا بهتر با شهر استانبول آشنا شوند و حتی با کمی پیاده روی خود را به جاذبه هایی مانند برج گالاتا یا خیابان استقلال برسانند.
هر آنچه اینجا خواهید داشت، از امکانات رفاهی و خدماتی گرفته تا امکانات تفریحی را خواهید خواند. با تمام امکاناتی که میز پذیرش ارائه می دهد، آشنا خواهید شد. تصاویر رستوران هتل را خواهید دید و با منوی آن آشنا خواهید شد. تعداد، انواع و امکانات رفاهی و بهداشتی درون اتاق ها را خواهید خواند. همچنین از امکانات نظافتی درون اتاق ها مطلع خواهید شد. چگونگی دسترسی به جاذبه های استانبول را از این هتل 4 ستاره می خوانید.
با موقعیت و آدرس هتل هم در انتهای مطلب معرفی هتل پورت بسفروس استانبول آشنا خواهید شد. اقامت کودکان زیر 6 سال در این هتل رایگان خواهد بود. نوزادان زیر 2 سال فضای خواب مانند گهواره رایگان خواهند گرفت. کودکان زیر 12 سال نیز از تخفیف برخوردار خواهند شد. اگر حیوان خانگی دارید، نمی توانید با خود به اینجا بیاورید. حداقل سن ورود به هتل بدون بزرگسال، 18 سال تمام است. اگر به تخت اضافه درون اتاق ها نیاز دارید، حتما به میز پذیرش اطلاع دهید.
اینجا هتل تراس هایی دارد که با گلدان ها و گیاهان زیبا تزئین شده و نمایی از شهر استانبول و دریا را به شما ارائه می دهد. اگر به دنبال تورهای پیاده روی و آشنایی با محیط اطراف هستید، می توانید با پرداخت مبلغی از میز تور هتل بخواهید. تقریبا تمام مواد غذایی مانند نوشیدنی ها و میوه ها یا کیک ها و شیرینی ها باید خریداری شوند و تنها بطری های آب معدنی درون اتاق ها رایگان خواهد بود.
در این ساختمان 11 طبقه کافی نت خواهید داشت. همچنین رستوران و تراس هایی که با باغ و گلدان های زیبا طراحی شده، برای خدمات رسانی به تمام مهمانان آماده هستند. دسترسی به حمام عمومی ترکی دارید و اگر سونا و جکوزی بخواهید با پرداخت هزینه اش، استفاده خواهید نمود. هتل پورت بسفروس استانبول تورهای پیاده روی نیز دارد. رستوران هتل انواع غذاهای ترکی را برای ناهار و شام آماده و سرو می کند.
برای صبحانه هم تمام مهمانان می توانند هر روز صبح، از ساعت 7 صبح تا ساعت 10 به سالن رستوران و بوفه صبحانه را آماده می نماید. فضای کافه ای نیز درون هتل طراحی شده که جدا از رستوران بوده و مهمانان به راحتی می توانند از این فضا استفاده کنند. شبانه روزی سفارش خود را مطرح کنید و میوه و شیرینی های ترکی هم خریداری کنید. از آنجایی که هتل پورت بسفروس استانبول در محله مدرن استانبول قرار گرفته است، تنها با 300 متر پیاده روی می توانید از استانبول جدید دیدن کنید.
دانشگاه های این شهر به همراه موزه ها و خیابان هایی همانند خیابان فرانسوی تا را با 5 دقیقه پیاده روی در مسیر خود خواهید دید. همچنین بیمارستان ها و مراکز درمانی آلمانی و حمام ترکی گالاتاسارای هم تنها 600 متر تا هتل فاصله دارند. برای خرید به مرکز خرید دمیرورن بروید که در 800 متری شما قرار گرفته است. نزدیک ترین ایستگاه مترو به این هتل 4 ستاره هم در 80 قدمی هتل قرار گرفته است.
گوگل در پستی وبلاگی خصوصیات حالت تاریک در چهار اپلیکیشن تقویم، عکس، اخبار و اندروید اتو را تشریح کرده و نحوهی فعالسازی این حالت را در هر کدام آموزش داده است. حالت تاریک در محیطهای کمنور یا در ساعات شب، رنگ پسزمینهی سفید و نوشتههای سیاه صفحهنمایش گوشیهای هوشمند را باهم عوض میکند؛ یعنی نوشتهها سفید میشوند و رنگ پسزمینه سیاه. این کار باعث میشود نور سفید پسزمینه از بین برود که در محیط تاریک یا کمنور باعث آسیب و خستگی چشم کاربر میشود.
حالت تاریک بهجز کمک به سلامت چشم کاربر، به افزایش زمان کارکرد باتری هم کمک زیادی میکند. برخلاف پنلهای LCD، در پنلهای AMOLED رنگ سیاه با خاموشکردن پیکسهای پنل ایجاد میشود؛ بدینترتیب اگر پسزمینهی صفحهی نمایش تاریک باشد، درواقع، پیکسلهای بیشتری درمقایسهبا حالت سفید یا رنگی خاموش هستند؛ پیکسلهایی که انرژی مصرف نمیکنند.
هرکدام از نرمافزارهایی که گوگل دربارهی آنها توضیح داده، با روش متفاوتی به حالت تاریک مجهز شدهاند. برای مثال، تیم فنی بخش گوگل فوتوز باید این مسئله را در نظر میگرفت که نرمافزار آنها میزبان خاطرات شخصی کاربر است. این تیم برای حفظ کیفیت عکسهای کاربران از رابط شخصی استفاده کرده که برمبنای کاهش کنتراست عمل میکند. اپلیکیشن عکس برای افزایش کیفیت نمایش عکسها در حالت تاریک، بهجای رنگ سیاه در پسزمینه، از رنگ خاکستری تاریک استفاده میکند.
گوگل میگوید این اپلیکیشن در حالت تاریک، به عکسها حالت نمایش اسلایدی میدهد؛ حالتی که شبیه تماشای فیلم در اتاقی تاریک بهوسیلهی پرژکتور است. بهدلیل اینکه در اپلیکیشن تقویم گوگل کاربر میتواند بهکمک تعداد بیشمار رنگهای موجود، همهچیز را شخصیسازی کند، گوگل برای ایجاد حالت تاریک به تطبیق گسترهی وسیعی از رنگها با رنگ سیاه مجبور بوده است. همچنین، گوگل برای انتخاب از بین گسترهی وسیعی از رنگها، رنگهای خنثی هم دراختیار کاربران قرار میدهد.
برای فعالکردن حالت شب در اپلیکیشن تقویم گوگل، روی منو تعبیهشده در گوشهی بالا سمت چپ صفحه کلیک کنید و در قسمت تنظیمات به بخش General بروید. در این بخش، قسمت تمها را مشاهده خواهید کرد. کلیک روی این بخش، سه گزینه دراختیار شما قرار خواهد داد: 1. روی حالت روشن بمانید؛ 2. حالت تاریک را فعال کنید؛ 3. تا زمان فعالشدن حالت «ذخیرهی باتری» روی حالت روشن بمانید.
گوگل در بخشی از پست خود دربارهی این موضوع مینویسد: هرکدام از این نرمافزارها پرچمدار یکی از اصلهای اساسی حالت تاریک هستند. در این حالت، برای کاهش فشار به چشم و جلوگیری از بههمریختن پیکسلها، از رنگ خاکستری تیره استفاده شده است. قبل از شروعبهکار توصیههایی را مطالعه کنید که دربارهی همه موارد از راهنمای ایجاد سایههای غیرهمسطح تا راهنمای تطبیق تصاویر برای تقویت حس «زندگی در شب» وجود دارند.
بعد از آن، طراحی و گسترش تم تاریک خودتان را آغاز کنید. اپلیکیشن اخبار گوگل هم از حالت تاریک پشتیبانی میکند. برای فعالکردن این حالت در این اپلیکیشن، روی آواتار کاربری در قسمت بالای راست صفحه کلیک کنید. در بخش تنظیمات، به «حالت تاریک» بروید و آن را فعال کنید. بعد از فعالکردن این حالت، میتوانید آن را همیشه در حالت فعال نگه دارید و طوری تنظیم کنید که فقط در شب یا محیطهای تاریک فعال شود یا آن را برای همهی حالتها (حتی در محیطهای تاریک) غیرفعال کنید.
گوگل میگوید زمانیکه واژهای کوتاه با رنگ سفید روی صفحهی سیاه ظاهر میشود، باعث بههمریختن پیکسلها میشود و تیم طراحی اپلیکیشن اخبار برای حل این مشکل بهجای رنگ سیاه، از خاکستری تیره در پسزمینه استفاده کرده است. این کار به تیترها و عکسها کمک میکند بهتر دیده شوند و کاربر نیز بدون «لرزش» متن آن را مطالعه کند. در نرمافزار اندروید اتو، حالت تاریک مشکل کاهش دید راننده بهدلیل تابش نور سفید پسزمینه را حل میکند.
گوگل به این نتیجه رسیده بهتر است بهجای استفاده از گرافیکهای چندلایهای که در سایر نرمافزارها بهکار برده، در این اپلیکیشن از گرافیکهای ساده استفاده کند. این کار باعث میشود راننده بهجای درگیرشدن با صفحهی نمایش، روی رانندگی و مسیر تمرکز کند. در اندروید Q، کاربر میتواند فعال یا غیرفعال بودن حالت تاریک در «تمام» سیستم گوشی را تعیین کند. باید به این نکته توجه کرد که حالت تاریک فقط برای استفاده در شب یا محیطهای تاریک طراحی نشده است.
اثرات سودبخش ورزش روزانه
ورزش به جریان سریع خون، کمک کرده، ضربان قلب زیاد می شود. در اثر ورزش می توان ضربان قلب را از 75 مرتبه به 150 بار در دقیقه رساند؛ به علاوه امکان دارد مقدار خونی که از قلب خارج می شود به 5 تا 6 بار بیشتر از حالت عادی افزایش یابد. در نتیجه با ورزش ، خون زیادتری به ماهیچه ها می رسد و بدن گرم شده، برای کاهش گرمای بدن تعریق ایجاد می شود.
حرکات ماهیچه و اندام بدن، مانند ماساژ، روی قلب و خون و لنف اثر می کند، تنفس تند شده، هوای زیادتری به شش ها وارد می شود. امکان دارد تعداد معمولی 16 بار دم زدن در حالت عادی، به دو برابر یعنی 32 بار در دقیقه برسد. زیاد شدن فعالیت بدن سبب افزونی اکسیداسیون بدن می شود و در نتیجه گاز کربنیک 3 تا 10 برابر بیشتر تولید شده، بیشتر دفع میگردد.
فواید دیگر ورزش و اثرات آن روی بدن از این قرار است:
گلبولهای قرمز در مغز استخوان بیشتر ساخته می شود، و این خود منجر به افزودن هموگلوبین می گردد. پوست بدن در اثر عرق کردن نرم می شود و حالت خشکی و زبری خود را از دست می دهد. قدرت ماهیچه های قلب افزایش پیدا می کند و بدن خیلی دیرتر از زمان معمولی خسته می شود.
حرکات دودی معده ها بیشتر شده، هضم غذا را سهولت می بخشد. باعث تقویت عضلات شکم شده، گوارش بهتر انجام می شود. باعث جلوگیری از مشکلات قلبی و عروقی و ماهیچه ای و مفصلی و چاقی و نقرس می شود. سرانجام اینکه، ورزش در ایجاد نشاط، پرورش فکری، قدرت تصمیم گیری و لذت از زندگی اهمیت زیادی دارد.
چرا باید بعد از ورزش استراحت کرد؟
پس از ورزش و انجام کار و فعالیت بدنی، ماهیچه های بدن دچار خستگی و کوفتگی می شود. این خستگی به علت سوخت و ساز و تولید اسید لاکتیک است. در هنگام خستگی، استراحت موجب بهبود بخشیدن به ماهیچه ها می شود، بدین معنی که اسید لاکتیک بتدریج دفع شده، سوخت و ساز حالت طبیعی خود را بدست می آورد. ماساژ سینه ها و پشت و مشتمال یا گرم کردن ماهیچه ها خستگی را زودتر برطرف می کند.
عضو تیم تخصصی مرکز درمان ناباروری ابن سینا، در مورد تکنیک های تشخیص و غربالگری ژنتیک برای زوجین نابارور، توضیحاتی ارائه داد.
مریم رفعتی، با عنوان این مطلب که در تشخیص به دنبال یک بیماری یا معلولیت خاص هستیم تا بتوانیم درمان آن را انجام دهیم، گفت: در غربالگری، بعد جمعیتی یک بیماری شایع که قابل پیشگیری است، مورد ارزیابی قرار می گیرد. این متخصص ژنتیک افزود: به عنوان مثال، می توان به بیماری سندروم دان به عنوان یک بیماری شایع دوران بارداری اشاره کرد که غربالگری برای پیشگیری از آن انجام می شود.
وی با عنوان این مطلب که با ناباروری در هر دو گروه زوجین مواجه هستیم، ادامه داد: متاسفانه زوجین زیادی هستند که می توانند بچه دار شوند، اما نگران هستند که بچه آنها معلول یا مبتلا به بیماری باشد. چون بچه اول آنها معلول یا مبتلا به بیماری بوده، در نتیجه برای داشتن بچه دوم اقدام نمی کنند. رفعتی تاکید کرد: از همین رو، اول مشکل ژنتیکی را برای این زوجین تشخیص می دهیم و بعد از شناخت علت ایجاد عارضه برای فرزند اول آنها، راهکارهای پیشگیری را ارائه می دهیم.
این متخصص ژنتیک افزود: این قبیل زوجین که فرزند اول یا بردار و خواهر آنها دچار معلولیت بوده یا بیماری شدید داشته اند، از ترس تکرار معلولیت یا بیماری شدید، برای بچه دار شدن اقدام نمی کنند که این زوجین را نباید در لیست زوجین نابارور قرار داد. وی اظهار داشت: در حال حاضر می توان با استفاده از تکنیک های جدید که برای تشخیص علت های ژنتیکی کاربرد دارند، می توان زوجین را از این نگرانی دور ساخت و کمک کرد طعم داشتن بچه دوم و سوم را بچشند.
عضو تیم تخصصی مرکز درمان ناباروری ابن سینا، به تکنیک «نسل جدید تعیین توالی» اشاره کرد و افزود: با استفاده از این تکنیک، همه ژن های انسان در یک نوبت مورد آزمایش قرار می گیرد و می تواند تعیین توالی کند.
رفعتی با اشاره به اینکه استفاده از این تکنیک چند سالی است در کشور راه اندازی شده و تا کنون نیز مورد استفاده زوجین قرار گرفته است، گفت: در گذشته امکان بررسی به این شکل نبوده که با یک آزمایش بتوان تعیین توالی کرد، اما حالا با این تکنیک، می توان این آزمایش ژنتیکی را برای یک نوبت انجام داد و متوجه علت ابتلای فرد به نابینایی، ناشنوایی، عقب ماندگی ذهنی و…، شد. وی افزود: با این تکنیک جدید، در یک نوبت آزمایش می توان بیش از 95 درصد جهش ها را پیدا کرد و به خانواده ها کمک نمود تا بدون نگرانی بچه دار شوند.
نغمههای ستایش زندگی ترجمه: همایون نوراحمراز نوشتههای الکسی تولستوی بخوبی میتوان فهمید که تا چه اندازه شخصیت و استعداد یک نویسنده از همبستگی فکری و توافق او با خلق و نیز این نکته تاثیر میپذیرد که به حکم یک نیاز درونی، در همه مراحل تاریخی در کنار مردمش باشد.آثار این نویسنده بزرگ که به بیش از چهل زبان ترجمه شده، هم در اتحاد شوروی و هم در سایر کشورهای جهان علاقهمندان فراوانی دارد. الکسی تولستوی یکی از پرخوانندهترین نویسندگان شوروی است و احتمالا محبوبترین آنها.مجموعه کاملی از کارهای او بارها - با فاصله اندک - به چاپ رسیده و هر بار هزاران نفر آن را پیش خرید کرده اند. تولستوی درباره هر مطلبی که حکمفرمایی میکند، خواننده را از سبک روان و بیان متنوع و پرنشاط خود، بهره مند میسازد.
کتابهای او انسان را درباره آنچه خوانده است، بارها و بارها وادار به اندیشه میکند؛ زیرا با همه تنوع ظاهری موضوعاتش، آثار او منعکس کننده جامعی از زندگی روسیه در نیمه اول این قرن است. داستان زندگی او تا اندازهای پژوهنده را سرگردان میکند؛ چراکه در آن جنبههایی معمایی وجود دارد.پاسخ این معماها را میتوان در شخصیت و نوشتههای او بازجست. این نکته که "تولستوی خود رازگشای زندگی خویش است "، مطالعه درباره او را به صورت دلنشینی درمی آورد و درک بهتری درمورد بسیاری از مسائل ادبی و مظاهر زندگی شوروی و نوع دمکراسی آن به دست میدهد.
به عنوان شاهد صادقی بر پیشرفت مداوم نثر روسی پس از تشکیل اتحاد شوروی، اگر الکسی تولستوی مقدم بر همه نیست، فقط به خاطر گورکی است. از روی آثار تولستوی بخوبی میتوان فهمید که تا چه اندازه شخصیت و استعداد یک نویسنده میتواند همبستگی فکری و توافق با خلق را در پی داشته باشد و نیز از این نکته تاثیر میپذیرد که به حکم یک نیاز درونی، در همه مراحل تاریخی در کنار مردمش باشد.
اگر کسی خواسته باشد راز جوشش توفنده زندگی را در بستر ذوق و استعداد تولستوی بداند و از این راه، معنی کارها، شخصیت و نوشتههای او را بفهمد، باید بداند که پاسخش در وابستگی بنیادی او به مردم نهفته است. الکسی تولستوی مردی بود درشت هیکل، باوقار و خوش برخورد که آثار تربیت صحیح در چهره اش خوانده میشد.
پدرش "کنت " بود. دوران کودکی اش در یک خانه رعیتی در پهندشتهای ولگا و همراه کودکان روستایی سپری شده بود. این خانه رعیتی، متعلق به مردی از اشراف بود که روحیهای فروتنانه داشت و همسرش را ترک گفته بود. مادر تولستوی دو داستان به نامهای "سربیشه " و "دل ناآرام " نوشته بود؛ ولی بیشتر به واسطه نوشتن کتابهای کودکان شهرت داشت.
اصول اخلاقی و معنوی و نظرات مردمی و قریحه هنرمندانه مادرش در شکل گیری و تکوین شخصیت هنری او تاثیر بسیار داشت. در سالهای 1901 تا 1907 در دانشکده تکنولوژی پترزبورگ به تحصیل پرداخت؛ در تظاهرات و راه پیماییهای دانشجویی شرکت داشت و یک بار به طرز خطرناکی مجروح شد.از سال 1905 سرودن شعر را آغاز کرد. در سال 1907 مجموعه اشعارش را تحت عنوان یریکا ترانههای عاشقانه که گرایش سمبولیستی داشت، منتشر ساخت. مجموعه قصههای زاغچهها 1910 به نثر و دفتر دیگری از اشعارش به نام در ورای رودهای آبی رنگ 1911 تلاشی بود در زمینه بررسی موضوعات مربوط به خلاقیت ملی.
داستانها و رمانهای رئالیستی اش از زندگی اشراف رو به افزایش روسیه و رمانهایی، چون آدمهای عجیب و غریب یا دو زندگی 1911 و نیز ارباب لنگ 1914 که ماکسیم گورکی ارزش خاصی برای آنها قائل بود، موجب شهرتش شده بود.از سال 1914 تا 1916 خبرنگار جنگی رومه گزارشهای روسی بود و در همان زمان بارها از جبهههای جنگ بازدید کرد، به انگلستان و فرانسه سفر کرد و یک رشته داستان و خاطرات زمان جنگ، تحت عناوین بر قله کوه 1915 و بانوی زیبا 1916 و آثار دیگر منتشر ساخت.
در نمایشنامه ابابیل 1916 و همچنین در کمدیهای شیطان 1916 و جهالت پرست 1917 و نمایشنامههای دیگرش او نویسنده 42 نمایشنامه است جنبههای مختلف زندگی بورژوایی - اشرافی روسیه را مورد انتقاد قرار داده است. برخورد نخستینش با انقلاب اکتبر در بدو امر خصمانه بود، از این رو در سال 1919 به فرانسه و سپس به آلمان مهاجرت کرد.انتقادش از نظام سرمایه داری، در آثار سالهای دهه 20 و 30، از جمله در جمعه سیاه 1924، اتحاد پنج تن 1925، داستان هجوآمیز سفرهای نوروزف Nevrozof یا ایبی 1924Ybicus و داستان علمی و تخیلی هدلولی مهندس گارین 19271925 به گونه گسترده تری بیان شده است.
در داستان طلای سیاه 1931 که در چاپهای بعدی با عنوان "مهاجران " انتشار یافته، تلاشها و توطههای امپریالیستها در راه سرنگون کردن جمهوری جوان شوروی، انشا شده است. تولستوی پس از همدل شدن با نحوه زندگی و نظام جدید شوروی، به تالیف رمان علمی - تخیلی آتیلیتا 1923 و دو داستان شهرهای آبی رنگ 1925 و افعی 1928 دست میزند.رمان تاریخی پتر اول) جلد اول 1930 و جلد دوم 1934 و جلد ناتمام سوم 1945 از آثار بسیار مهم تولستوی شمرده میشود. تولستوی در سال 1937 سفری به جمهوری اسپانیا کرد و در جلسات کنگرههای ضدفاشیستی لندن و پاریس و مادرید حضور یافت و سخنرانی کرد.
درک وحدت سرنوشت شخصیت فرد با حرکت تاریخ ملی، خط اصلی خلاقیت تولستوی را تشکیل میدهد و در نتیجه پیوستن او به صف رئالیسم سوسیالیستی، آثارش دامنه و محتوای تازهای کسب میکند. تولستوی شاعر، نمایشنامه نویس و رمان نویس پرکاری بود. وی به دریافت نشان لنین و چند مدال علمی و ادبی نایل شده است.
در سال 1942 نیز جایزه ادبی استالین به او تعلق گرفت. ک. زلینسکی - منتقد مشهور شوروی - درباره تولستوی مینویسد:"تولستوی نخست قصههای کوتاه مینوشت و سپس نوبت به داستانهای بلند رسید. زوج پیر و خوشمزه، ارباب لنگ، میشکا نالیوف و . که به صورت دوره جداگانهای به نام ماورای ولگا منتشر شد.
در آثار پیش از انقلاب تولستوی، به آسانی میتوانیم به ارتباط فکری او با نویسندگان معاصرش، چه روسی و چه خارجی و مخصوصا فرانسویان مانند آناتول فرانس 1 و هانری دورنیه پی ببریم. تولستوی هنگامی کار نویسندگی را آغاز کرد که مکتب سمبولیسم بر ادبیات اروپا و روسیه هر دو چیره بود.
هنگامی که شرنگ تباهی و بدبینی بسیار شیرین بود و "گلهای بدی "2 بودلر در همه مجلهها و گلخانههای ادبی با مهربانی کاشته میشدند، بدین سان تمایلات واقع گرایانه تولستوی میباید از میان همه امواج فریبنده هوشهای گوناگون میگذشت و خود را به ساحل نجات میرساند؛ این در زمانی بود که سنتهای رئالیستی ظاهرا از جهان ادبیات بیرون رانده شده بودند. او سرانجام راه خود را باز کرد، ولی بدون آن که اصول عقاید رئالیسم سنتی خویش را ترک گوید.
به هر حال پذیرش ایدئولوژی سوسیالیسم و ترک آیین پدری برای تولستوی کار ساده و آسانی نبود. او در سال 1918 تصادفا در ادوسا به سرمی برد و این هنگامی بود که شهر به وسیله روسهای سفید اشغال شده بود و نیروهای ارتش سرخ، پیشروی خود را به سوی آن آغاز کرده بودند.
تولستوی کشور را ترک گفت و به پاریس کوچید. احساس مسوولیت شدید اخلاقی، همواره یکی از چهرههای مشخص ادبیات روس بوده است. همین احساس اخلاقی، نویسندگان بزرگ روسیه را بر آن داشت که واقعیت را با دید انتقادآمیزی نشان دهند.آنها این دیدگاه را از آن رو برگزیدند که واقعیت زندگی روسیه تزاری، عواطف انسانی شان را برانگیخته و بی حرمتیها بدان روا داشته بود و از این رو ایجاب میکرد که اعتراضهای تند و انقلابی علیه آن صورت گیرد. این بود عامل تعیین کننده گرایش اصلی در ادبیات گذشته روسی، گرایش به رئالیسم انتقادی برحسب تعبیر 3 چرنیشفسکی.در عین حال باید گفت که حتی از آوردگاه جنبش رئالیسم انتقادی در ادبیات قرن گذشته روسیه نیز میتوانیم نغمههای ستایش زندگی را که گویای امید و ایمان استوار به زندگی و مردم است، بشنویم .
ولی تنها پس از گسستن بندهای گران اختناق و زدوده شدن کابوس وحشت از روی ذوق آفرینش مردم، پس از برپایی اتحاد شوروی بود که این سرود زندگی آفرین با توان هر چه بیشتر طنین افکند. این هر دو جریان در رئالیسم سنتی به طور واضح و مشخص در کارهای الکسی تولستوی متجلی شده اند.
او نخست به عنوان رئالیست منتقد پا به صحنه ادب نهاد و پس از گذشتن از سمبولیسم و مرحله سقوط هنری و فوتوریسم، سنت گورکی 4 را دنبال کرد. پرتو انتقادآمیزی که تولستوی بر قهرمانان خود میتاباند، بسیار تند، بیرحمانه و سنگدلانه است؛ ولی مهمترین ویژگی ذوق او همواره همان نیروی ستایش زندگی بوده است.ایمان او حتی از آن کسانی که در ژرفترین مغاکهای تباهی افتاده اند، بریده نمیشود. این جنبه زندگی گرایی هنر تولستوی، گوناگونترین قالبها را به خود میگیرد. برای درک این مطلب که تولستوی تنها پس از بازگشت به شوروی، به کمال فکری خود رسید، باید داستانهای تاریخی او را که در سالهای مهاجرت در پاریس نگاشته، با آنها که پس از بازگشت به روسیه و کسب تجربیات جدید آفریده، مقایسه کنیم.
الکسی تولستوی سالهای آخر زندگی خود را به قصهها و داستانهای بزرگ اختصاص داد. با این حال درک و دانش ما از وی ناقص خواهد بود، اگر مقالهها و گفتارهای ی وی را نادیده بگیریم.درباره تولستوی میتوان این نکته را گفت که او از رقابت کامل با ادبیات و زبان روسی برخوردار گشته بود و از زیباییهای آن شادمانه لذت میبرد؛ ولی این توانایی را هم داشت که از آن به عنوان سلاح استفاده کند و این همان کاری بود که در اثنای جنگ با آلمان هیتلری بخوبی انجام داد.
صله رحم در قرآن چه جایگاهی دارد؟ قرآن کریم به روابط اجتماعی مسلمانان اهمیت زیادی میدهد. در این مقاله چند آیه قرآنی درباره صله رحم را گرد هم آورده ایم که درباره آثار صله رحم، نتیجه ترک آن و چگونه صله رحم کردن هستند.
1. لعنت خداوند
«والذین ینقضون عهد اللَّه من بعد میثاقه و یقطعون ما امر اللَّه به ان یوصل و یفسدون فى الارض اولئک لهم اللعنة و لهم سوء الدّار» / رعد آیه 25 «آنها که عهد الهى را پس از محکم کردن میشکنند و پیوندهایى را که خدا دستور به برقرارى آن داده قطع میکنند و در روى زمین فساد مینمایند، لعنت براى آنهاست و بدى و مجازات سراى آخرت.» کسی که بدون دلیل رابطه اش با خویشاوندان را قطع میکند و دست از صله رحم برمیدارد طبق این آیه قرآنی مورد لعنت خداوند قرار میگیرد. این آیه یک هشدار جدی است به کسانی که به فرامین و دستورات الهی اهمیت نمیدهند. اهمیت صله رحم در قرآن بسیار زیاد است.
2. خداوند نگهبان است
«یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقیباً» / نساء آیه 1 «اى مردم از پروردگارتان که شما را از نفس واحدى آفرید و جفتش را [نیز] از او آفرید و از آن دو مردان و ن بسیارى پراکنده کرد پروا دارید و از خدایى که به [نام] او از همدیگر درخواست مى کنید پروا کنید و زنهار از خویشاوندان مبرید که خدا همواره بر شما نگهبان است.» ترک صله ارحام گناه کبیره است و طبق این آیه خداوند نگهبان افعال و اعمال افرادی است که از خویشاوندان خود جدا میشوند و روابطشان را قطع میکنند. آیا کسی که بیعلت از صله رحم خودداری میکند از قضاوت خداوند در روز قیامت در امان است؟ در حالی که قاضی خودش شاهد نیز بوده. این آیه یکی از آیاتی است که باعث میشود صله رحم در قرآن چهره جدیدی پیدا کند. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان درخصوص "اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ" چنین گفته است: "می فرماید پاس حرمت ارحام را هم نگاه دارید و به امر آنان اهتمام بورزید و در حق آنان کوتاهی نکنید و منظور از ارحام و نزدیکان، وابستگان نسبی هستند. "
3. زیانکاران تاریخ
«الَّذِینَ یَنقُضونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِیثَقِهِ وَ یَقْطعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصلَ وَ یُفْسِدُونَ فى الأَرْضِ أُولَئک هُمُ الْخَسِرُونَ» / بقره آیه 27 «(فاسقان آنها هستند که) پیمان خدا را پس از آن که محکم ساختند، مى شکنند، و پیوندهائى را که خدا دستور داده بر قرار سازند قطع مىکنند، و در جهان فساد مىکنند، اینها زیانکارانند» پیوندهایی که خداوند دستور بر قرار سازیشان را داده است همان روابط اجتماعی انسان است که گاه با اهل خانواده است و گاه با خویشاوندان. در بسیاری از موارد هم با افراد مختلف در جامعه است. برقراری این روابط فریضه الهی و واجب است و کسی که از این فرمان سرپیچی میکند بزرگترین زیانکار است، زیراکه شناخت خوبی از صله رحم در قرآن پیدا نکرده است، امر الهی را اطاعت نکرده و وعده عذاب در انتظار اوست.
4. صله رحم با مهربانی
«وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ» «وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا اَّکَاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِنْکُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ» / بقره آیه 83 «و چون از فرزندان اسرائیل پیمان محکم گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و مستمندان احسان کنید و با مردم [به زبان] خوش سخن بگویید و نماز را به پا دارید و زکات را بدهید آنگاه جز اندکى از شما [همگى] به حالت اعراض روى برتافتید.» ائمه معصومین (ع) به ما یاد داده اند و تفسیر کرده که صله رحم در قرآن فقط رفت و آمد نیست. اینطور نیست که فقط دید و بازدید و سر زدن به اقوام را صله رحم بنامیم. صله رحم از راههای مختلفی امکان پذیر است و مهربانی در برخورد و روی خوش یکی از این راه هاست. گاه برخورد ما با بعضی افراد دیر به دیر رخ میدهد، اما برخورد مهربانانه و روی خوش در همان ملاقات چیزی است که موجب رضایت خداوند از ما میشود.
5. صله رحم بی سود
«لَنْ تَنْفَعَکُمْ أَرْحَامُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ ۚ. یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَفْصِلُ بَیْنَکُمْ ۚ. وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» ممتحنه، آیه 3 هرگز روز قیامت خویشان و فرزندان شما (اگر مؤمن نباشند) هیچ سودی برایتان ندارند که در آن روز خدا میان شما به کلی جدایی میافکند و خدا به هر چه کنید بیناست. آیا صله رحم در هر شرایطی واجب است؟ شخصیت و اعتقادات افراد به وجوب رابطه با آنها ارتباطی ندارد؟ خداوند در این آیه از قرآن خیلی صریح تبصرهای بر تمام تشویقها برای برقراری رابطه با خویشاوند وارد میکنند. زمانی صله رحم بر افراد واجب میشود که خویشان و اطرافیان او ضربهای به اعتقادات وی نزنند. در تفسیر و توضیح این آیه قرآن آمده است که چنانچه برقراری رابطه با فردی از اقوام و خویشاوندان باعث شود پایههای اعتقادی شخص سست شود این صله رحم حرام است. همنشینی کورکورانه و بدون دلیل با افرادی که بویی از ایمان نبرده اند لغزشگاه خطرناکی است.
6. از برکات صله رحم
«قَالُوا یا شُعَیبُ مَا نَفْقَهُ کثِیرًا مِمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاک فِینَا ضَعِیفًا وَلَوْلا رَهْطُک لَرَجَمْنَاک وَمَا أَنْتَ عَلَینَا بِعَزِیزٍ» / هود، آیه ٩١ «قوم پاسخ دادند کهای شعیب، ما بسیاری از آنچه میگویی نمیفهمیم و تو را در میان خود شخصی بیارزش و ناتوان میبینیم و اگر (ملاحظه) طایفه تو نبود سنگسارت میکردیم، که تو را نزد ما عزت و احترامی نیست.» بر اساس این آیه، زمانی که قوم شعیب، او را تهدید کردند، به او گفتند که اگر خویشاوندان تو نبودند، تو را سنگسار میکردیم و امنیت و آرامش را از تو میگرفتیم. این آیه گویای این است که یکی از برکات همنشینی با خویشاوند صالح و صله رحم این است که انسان در کنار خویشاوند صالح و خوب همه جوره در امان است. این فقط یکی از برکات ذکر شده از صله رحم در قرآن است.
روانشناسان، متفکران عصر جدید و رهبران مذهبی سال های متمادی است که حول مسئله ″ قانون جذب″ صحبت می کنند، اما در واقع این قانون پس از انتشار کتاب ″راز″ در سال ۲۰۰۶ محبوبیت خود را در میان عموم مردم بازیافت. قانون جذب بسادگی در این جمله خلاصه می شود: ″ما هر آنچه را که به آن فکر کرده، چه خوب چه بد، جذب خود می کنیم.″باور کنید یا نکنید، امروزه پژوهش های علمی ثابت کرده که افکار مثبت، زندگی ما را تحت تأثیر همه جانبه خود قرار می دهند.
۱- شما اتفاقات خوب یا بد را براساس تفکراتتان تجربه می کنید:
بعضی از ادم ها در مقابل فکرهای خود واکنش افراطی نشان می دهند انها شدیدا مظطرب می شوند و با روش های خاصی درصدد خنثی کردن این فکرها برمی ایند فکرهای ناخواسته و ازاردهنده وسواس فکری هستند در واقع افکار و عقاید و تصاویر و تکانه هایی هستند که از نظر شخص بی معنا و ازاردهنده اند و اورا مظطرب می کنند
وسواس های فکری هدفمند نیستند شخص می داند که وسواس های فکری را خودش می سازد ولی نمی تواند جلو انها را بگیرد شایع ترین وسواس های فکری عبارت اند از ؛ترس از الودگی ،شک به ویژه شک در مورد امنیت ،ترس از صدمه رساندن به دیگران ایجاد آتش سوزی و تصادف ،افکار به ویژه افکار کفر آمیز ،افکار جنسی خشن
اجبارهای عملی به کلیه اعمالی که فکرهای ناخواسته و آزاردهنده را فرو می نشانند اطلاق می شود کسی که اجبار عملی دارد می داند اجبارهای عملی او نامعقول و افراطی هستند ولی نمی تواند در برابر انها مقاومت کند هرچند برخلاف وسواس های فکری به صورت ارادی و داوطلبانه انجام می شوند
شایع ترین اجبارهای عملی یا همان نوع مناسک رفتاری عبارات اند از :شستن و نظافت مکرر،وارسی مکرر قفل ها و لوازم برقی و جاده و .،شمردن یا مرتب کردن مجدد،انجام دادن کارهای روزمره با نظام و ترتیبی خاص
اجباری های عملی ،اظطراب ناشی از وسواس فکری را کم می کنند ولی این کاهش اظطراب موقتی است وقتی شخصی تصور کند انها را کامل و بادقت انجام نداده است مناسک را تکرار می کند این جریان وقت شخص را می گیرد و بر زندگی روزمره او تاثیر می گذارد
حیات بعد از مرگ موضوعی است که در مذاهب مختلف به روش های مختلف توضیح داده شده است. در قرآن و سایر کتاب های دینی سعی شده است تا به افراد در خصوص حیات بعد از مرگ آگاهی هایی داده شود. اما از نظر علمی که ماهیتاً مادی گرا است، شاید اثبات وجود حیات بعد از مرگ امری غیر ممکن به نظر برسد. دانشمندان زیادی در این حوزه فعالیت کرده و تحقیقات گسترده ای انجام داده اند. یکی از این تحقیقات که به نحوی می تواند اثبات حیات بعد از مرگ باشد، تحقیقی است که بر روی جدا بودن ماهیت آگاهی از مغز انجام شده است.
نرخ رشد دانش علمی در دنیا روز به روز افزایش می باید. از این رو کاربرد دانش و علوم گسترش یافته به خصوص آن دسته از دانشی که باعث بروز چالش هایی بر اساس واقعیت و آن چه در طبیعت وجود دارد، بسیار حائز اهمیت است. اما ارتباط ذهن، مغز و درک یکی از حوزه هایی است که همواره مورد توجه محققان عصب شناس و فیزیکدان بوده است. سؤالی که همیشه در خصوص این رابطه وجود دارد این است که آیا مغز آگاهی را دریافت می کند و یا آگاهی محصولی از مغز است؟ هر چند تا کنون در خصوص جدا بودن آگاهی از اندام های فیزیکی اطمینان صد در صد وجود ندارد، اما بر اساس داستان ها و دلایل علمی که بر جدا بودن آگاهی از سایر اعضای فیزیکی بدن تاکید می کنند، می توان گفت آگاهی چیزی جدا از مغز است. البته مطالعاتی که تا کنون در این زمینه صورت گرفته است نیز از این باور پشتیبانی می کنند.
اما نتایج مطالعات انجام شده در حوزه ارتباط مغز و آگاهی روز به روز نتایج جدیدی را در اختیار ما قرار می دهد و دید بهتری نسبت به چگونگی درک و آگاهی آنان از وقایع و ارتباط آن با دنیای فیزیکی در اختیار دانشمندان و مردم قرار داده است.
چندی پیش دکتر بروس گریسون پدر تحقیقات در حوزه مرگ و حیات پس از آن، در کنفرانسی که در ایالات متحده برگزار شده است در خصوص نتایج مطالعات صورت گرفته بر روی افرادی که مغز آن ها هیچ فعالیتی نداشته است صحبت کرده است. اما این افراد می توانسته اند تمام اتفاقات را در زمانی که مغز آن ها هیچ فعالیتی نداشته است مشاهده نمایند. دکتر گریسون در خصوص توانایی این افراد بعد از دوره مطالعه در توصیف آنچه در زمان غیر فعال بودن مغز مشاهده کرده اند در این کنفرانس صحبت کرده است. به عقیده دکتر گریسون چون علم و دانش بشری بیشتر مادی گرا است بنابراین مطالعات در زمینه زمان قبل و پس از مرگ مهجور مانده است. برای مثال او عقیده دارد که چون آگاهی چیزی فراتر از مادیات است بنابراین تعریف و بررسی آن با علمی که بیشتر جنبه مادی دارد کمی سخت و دشوار است و بسیاری از دانشمندان عقیده دارند که نمی توان در خصوص آن تحقیقات زیادی انجام داد.
به عقیده دکتر گری شوآرتز بسیاری از دانشمندان طرفدار فلسفه مادی گرایی به دلیل وجود برخی از تناقضات با دانش و تعریف آن ها از دنیا و این پدیده یعنی آگاهی به عنوان مفهومی جدا از مغز نمی توانند این موضوع را بپذیرند. او همچنین عقیده دارد چون واقعیت های مربوط به بعد فرا مادی طبیعت با روح مادی علم در تناقض است بنابراین همواره برای اثبات ایده هایی مثل جدا بودن آگاهی از مغز داده های تجربی زیادی در دسترس باشد تا بتوان این موضوع را اثبات نمود.
به نظر می رسد با استفاده از فاکتورهای پزشکی جدا بودن آگاهی از مغز را اثبات نمود زیرا در این مطالعه مغز تمام بیماران بدون هر گونه فعالیتی بوده است و در واقع می توان گفت این افراد به نحوی افراد مرده محسوب می شده اند. این افراد دارای EEG کاملا صاف بوده است. از طرفی وقتی CPR بیمار در طول ۵ تا ۱۰ دقیقه فعالیت خود را آغاز نکند در این صورت مغز بیمار کاملا از فعالیت ایستاده و بیمار به عنوان فردی مرده محسوب می شود.
تمام ۳۴۴ بیمار تحت مطالعه تحت نظر گروهی از محققان قرار گرفته اند. در بررسی های صورت گرفته توسط این تیم تحقیقاتی مشاهده شده است که حدود ۱۸ درصد این افراد به نحوی در مورد زمانی که مرگ را تجربه کرده بودند و یا به نوعی هوشیار نبوده اند چیزهایی را به خاطر داشته اند. از طرفی ۲۱ درصد از این بیماران یعنی از هر ۸ نفر یک نفر چیزهای زیادی را از آن زمان به خاطر می آورند. توجه به این نکته که تمام آنچه آن ها به خاطر داشته اند مربوط به زمانی است که مغز آن ها به هیچ وجه فعالیتی نداشته است.
اما مطالعه دیگری نیز در خصوص حیات پس از مرگ و جدا بودن آگاهی از مغز در دانشگاه سواتامپتون انجام شده است. نتایج این مطالعه نشان داده است که افراد تا مدت زیادی بعد از اینکه مغزشان فعالیت خود را از دست می دهد و به اصطلاح می میرند، آگاهی شان همچنان حفظ می شود. شاید این نتایج در دنیای علم با ماهیت مادی گرا، غیر ممکن به نظر برسد.باید توجه داشت که مطالعات صورت گرفته در این زمینه تنها مربوط به دقایق قبل و بعد از مرگ نیست و مطالعات در این زمینه تنها مربوط به چند سال اخیر نیست. در واقع حدود دو دهه پیش نیز تحقیقاتی در خصوص حیات پس از مرگ و جدا بودن آگاهی از مغز صورت گرفته است که نتایج آن همچنان نشان دهنده جدا بودن این دو مفهوم یعنی مغز و آگاهی از یکدیگر است.
قانون اول:
نعمت هايت را بشمار نعمت هايي را که در زندگي داري، بشمار. چرا فقط توجهت را بر روي نداشته هايت متمرکز مي کني و فکرهايت را درهم مي ريزي؟ اين اولين قانون است. از هم اکنون کاغذ و قلمي بردار و تمام داشته هايت را که خداي مهربان، تقديمت کرده است، بنويس و به خاطر آنها، خدا را شاکر باش، نعمت شنيدن، صحبت کردن، ديدن و هر چيزي را که داري. تو چيزهاي زيادي داري. نعمت هاي تو از ظرفيتت بيشتر است و تو هرگز به آنها فکر نمي کني و از آنها بهره نمي بري. خداوند، اين نعمت ها را که با سخاوت به تو اهدا کرده، در نظرت خيلي عادي و معمولي جلوه کرده است. حتي اکنون، تو از نعمت هايي که مي توانند به تو سربلندي و افتخار ببخشند، برخورداري. اين ها گنجينه هايي هستند که مانند ابزاري براي ساخت، مي توانند آينده بهتر تو را پي ريزي کنند. از امروز شروع کن، ضعف هايي که شکست تو را فراهم مي آورند، فقط در فکر تو زندگي مي کنند. فهرست نعمت هايت را دوباره مرور کن، دارايي هايت را حساب کن. تو خيلي از چيزها را داري که ديگران از آن محروم اند. روي اين قانون، خوب فکرکن.
قانون دوم:
بي نظير بودنت را جار بزن. تو خودت را در قبرستان ناکامي ها و فکرهاي منفي، دفن کرده اي و همان طور که دراز کشيده اي، حتي نمي تواني شکست هايت را ببخشي و خودت را با تنفر از خويشتن و متهم سازي خود، نابود سازي و خود را در مقابل ديگران، مقصر مي داني. حالا از قبرستاني که در آن، جز ناکامي و نااميدي نيست، بيرون بيا و به خودت هر روز بگو: من گنجينه با ارزشي هستم، چون خداي يکتا من را آفريده و در دنيا يکي همانند من خلق نشده است. بي نظير بودن و نادر بودنت را جار بزن و به آن افتخار کن. چرا به کساني که تو را خوار مي پندارند، گوش مي دهي و از همه بدتر، آنان را باور داري؟ من بي نظيرم و به خودم افتخار مي کنم. اين را با فرياد، هر روز بگو.
قانون سوم:
يک کيلومتر، بيشتر از آن چه بايد راه بروي، راه برو تنها عامل دست يابي به موفقيت، آن است که خدمتي بهتر و بيشتر از آن چه از تو انتظار مي رود، ارائه دهي. مهم نيست که وظيفه تو چيست. مطمئن ترين راه براي اين که خودت را به حد متوسط بکشاني، اين است که به اندازه وظيفه اي که برايت مشخص شده است، کار کني. به اين فکر نکن که اگر بيش از دستمزدت کار کني، به تو اجحاف شده است زيرا اگر پاداش کار تو، امروز به تو بازنگردد، فردا به طور حتم، بازخواهد گشت. يک کيلومتر، اضافه راه برو. نگران خودت نباش، لياقت تو بيش از اين هاست، آن را به سوي خود بکش. هر خدمتي که انجام مي دهي، بي پاداش نخواهد بود و اگر پاداشت را زود دريافت نکردي، نگران مباش زيرا هرچه دير آيد، خوش آيد. تو نمي تواني موفقيت را احضار کني، تو فقط مي تواني لياقت و شايستگي آن را داشته باشي.
قانون چهارم:
از نيروي انتخابت، عاقلانه استفاده کن تو حق انتخاب داري، تو مي تواني بين شکست و نااميدي يا شادماني و کاميابي، يکي را انتخاب کني. انتخاب با توست، انتخاب، منحصر به فرد توست. تو با قدرت انتخابي که داري، مي تواني در شکلي بالاتر، دوباره متولد شوي. به خودت بنگر، به انتخاب هايي فکرکن که تاکنون کرده اي، به لحظه هايي که روي زانو افتاده اي تا فرصت انتخاب دوباره به تو داده شود. آن چه گذشته، گذشته است. از قدرت انتخابت، عاقلانه سود ببر. به جاي تنفر، عشق، به جاي ايستايي، پويايي، به جاي تأخير، عمل و به جاي فکرهاي منفي، فکرهاي مثبت را انتخاب کن.
حالا که چهار قانون شادکامي و موفقيت را ياد گرفتي، فراموش نکن که در هر حال آن ها را به کار ببري. ديگر به فکر گذشته نباش، از امروز، امروز لذت ببر و از فردا، فردا. تو توانايي اين را داري که شگفتي هاي عظيمي در زندگي ات به وجود آوري. پتانسيل تو نامحدود است. خودت را هميشه باور کن.
تقریباً همه افراد میدانند که صبحانه اصلیترین وعده غذایی است، اما همیشه این سوال پیش میآید که بهترین موقع خوردن صبحانه چه زمانی است؟
همانگونه که مواد غذایی مورد استفاده در وعده صبحانه از اهمیت بالایی برخوردار هستند، زمان خوردن صبحانه نیز به همان اندازه حائز اهمیت است. در این مقاله درباره بهترین زمان خوردن صبحانه از نظر علمی و دینی صحبت خواهیم کرد.
طبق بررسیهای بعمل آمده درصد بسیار بالایی از افراد چاق و دارای اضافه وزن نسبت به خوردن صبحانه خودداری میکنند. خوردن یک صبحانه کامل و سالم در ساعات اولیه صبح باعث حفظ انرژی و پرهیز از خوردن تنقلات اضافی و در نتیجه کاهش وزن خواهد شد. توجه کنید که در صورتی که بخواهید وزن خود را کم کنید به هیچ عنوان از شیرینی جات مصنوعی و یا غذاهای پرچرب و پرکالری در وعده صبحانه استفاده نکنید.
زمان مناسب خوردن صبحانه از نظر علمی
طبق توصیههای پزشکی و تحقیقات انجام شده مشخص شده است که اکثر کسانی که عادت به خوردن صبحانه در اول صبح ندارند، در طول روز دچار ضعف و عدم متمرکز خواهند شد. به عقیده کارشناسان بسیاری از کج خلقیها و عدم موفقیت در کارهای روزانه ریشه در نخوردن صبحانه دارد. به طور کلی از نظر علمی به موارد زیر تاکید شده است:
حداکثر تا یک ساعت بعد از بیدار شدن اقدام به خوردن صبحانه کنید.
سعی کنید صبحانه خود را تا قبل از ساعت 10 صبح میل کنید.
بهترین زمان خوردن صبحانه از نظر اسلام
در دین اسلام تاکید فراوانی بر خوردن صبحانه شده است. همچنین روایات و احادیث فراوانی درباره نوع زمان خوردن این وعده غذایی وجود دارد. برخی از این احادیث و روایات به شرح زیر است:
1. پیامبر اسلام (ص)
پیامبر اسلام صلوات الله علیه در این خصوص میفرمایند: هر کسی که خواهان ماندن است و البته ماندنی در کار نیست، باید صبح زود صبحانه خود را میل کند.
2. امام صادق (ع)
توصیه اول
امام صادق علیه السلام در جواب به کسی که از درد شکم و سوء هاضمه شکایت کرد، میفرمایند: باید فقط ابتدای روز و انتهای شب غذا بخورید. میان صبحانه و شام چیزی میل نکنید که مایه فساد در بدن است. مگر نشنیده اید که خداوند میفرمایند: روزی را در اول صبح و شامگاهان قرار دادیم.
توصیه دوم
امام صادق علیه السلام در جای دیگر میفرمایند: هرگاه نماز صبح خود را خواندید قطعه نانی بخورید، زیرا این لقمه دهان شما را خوشبو کرده و حرارت بدن را کم نموده و همچنین دندان و لثهها را محکم میکند. این لقمه اشتها را تحریک کرده و روزی را وسعت میبخشد و بدین سبب اخلاق و رفتار شما نیکو خواهد شد.
3. امام علی (ع)
امام علی علیه السلام به افرادی که به سلامت و طول عمر خود اهمیت میدهند توصیه میکنند: حتماً صبحانه را میل کنید و از خوردن آن غفلت نکنید.
4. امام سجاد (ع)
شیوه امام زین العابدین علیه السلام درباره صبحانه خوردن این چنین بود که وقتی نماز صبح خود را به جا میآوردند، اندکی در بستر خود تا زمان طلوع آفتاب استراحت کرده، سپس مسواک زده و امر به آوردن صبحانه میکردند.
بهترین زمان خوردن صبحانه برای کودکان
درصد بسیار بالایی از کودکان تمایل به خوردن صبحانه ندارند. این امر باعث پرخوری در ساعات بعدی میشود و چاقی در کودکان را به دنبال خواهد داشت.
خوردن صبحانه در زمان مناسب برای کودکانی که به سنین تحصیل رسیدهاند، اهمیت بیشتری دارد؛ بنابراین بهتر است والدین محترم با استفاده از روشهایی مانند تنوع در وعده صبحانه، کودکان را تشویق به خوردن این وعده مهم غذایی در ساعات اولیه روز کنند.
بهترین زمان خوردن صبحانه برای کودکان زیر 5 سال تا قبل از ساعت 10 و برای کودکان پیش دبستانی و دبستانی بین ساعت 7 الی 9 است.
حرف آخر
حفظ سلامت بدن و تنظیم انرژی در طول روز ارتباط مستقیمی با خوردن صبحانه در زمان مناسب خود دارد. در صورت تمایل به لاغری و سلامت خود و کودکانتان علاوه بر آشنایی با صبحانه های چاق کننده باید زمان مناسب خوردن صبحانه را نیز رعایت کنید.
علل طعم تلخ در دهان:
داشتن طعم تلخ در دهان شما اغلب یک مشکل جدی نیست، اما می تواند زندگی روزمره شما را تحت تاثیر قرار دهد و بر روی رژیم غذایی تاثیر گذارد.
سندرم سوزش دهان:
همانطور که از نامش بر می آید، سندرم سوزش دهان باعث حساسیت یا سوزش در دهان می شود که می تواند بسیار دردناک باشد. این علائم ممکن است در یک قسمت از دهان یا در سراسر دهان رخ دهد. همچنین می تواند احساس خشکی دهان و طعم تلخ یا فی ایجاد کند.سندرم سوزش دهان در ن و مردان رخ می دهد، به ویژه در ن که در معرض یائسگی قرار دارند.
بعضی اوقات سوزش دهان علت قابل شناسایی ندارد. پزشکان معتقدند ممکن است به دلیل آسیب اعصاب در دهان باشد. همچنین ممکن است برای شرایطی مانند دیابت ، درمان سرطان و تغییرات هورمونی در طول یائسگی مرتبط باشد.
بارداری :
استروژن هورمون نه که در دوران بارداری نوسان می کند، می تواند جوانه های طعم را تغییر دهد. بسیاری از ن وقتی که باردار هستند، طعم تلخ یا فی در دهان خود را گزارش می کنند. این معمولا بعدها بعد از بارداری یا بعد از زایمان حل میشود.
دهان خشک :
احساس خشکی دهان ، همچنین به نام زئوسومیا شناخته می شود، می تواند به علت کاهش تولید بزاق باشد. کاهش می تواند به دلایل مختلف رخ دهد، از جمله:
سالخوردگی
داروهای خاص
یک بیماری خودایمنی مانند سندرم Sjögren ، که باعث خشکی بیش از حد در دهان و چشم می شود
مصرف دخانیات و سیگار کشیدن
بدون تولید بزاق مناسب، طعم و مزه دهان تغییر می کند. چیزهایی که ممکن است به عنوان مثال طعم تر یا کمتر شور باشند. علاوه بر این، کمبود بزاق می تواند باعث بلعیدن یا صحبت کردن سخت شود و افرادی که با این وضعیت ممکن است حفره های بیشتر و عفونت لثه را متوجه شوند .
رفلکس اسید :
ریفلاکس اسید، همچنین به نام GERD، زمانی رخ می دهد که اسفنکتر مری پایین تر تضعیف شده و اجازه می دهد غذا و اسید معده از معده شما به سمت بالا به مری و دهان منتقل شود.
اسفنکتر مری پایین تر از ماهیچه ای است که در پایین مری قرار دارد که لوله ای است که غذا را از دهان به معده می برد. از آنجا که این غذا حاوی اسید های گوارشی و آنزیم ها است، می تواند منجر به طعم تلخ در دهان شما شود.
سایر علائم عبارتند از:
سوزش چند ساعت پس از غذا در قفسه سینه
مشکلات بلع
سرفه مزمن
داروها و مکمل ها
هنگامی که بدن شما انواع خاصی از دارو را جذب کرده است، بقایای دارو به بزاق منتقل می شود. علاوه بر این، اگر یک دارو یا مکمل دارای عناصر تلخ یا فی باشد، می تواند طعم تلخ دهان را تغییر دهد.
داروهای شایع عبارتند از:
آنتی بیوتیک تتراسایکلین
لیتیوم، که برای درمان برخی از اختلالات روانپزشکی مورد استفاده قرار می گیرد
برخی داروهای قلبی
ویتامین ها و مکمل های حاوی روی، کروم یا مس
بیماری ها و عفونت ها
هنگامی که شما یک عفونت سرد، سینوس یا بیماری دیگر دارید، بدن شما به طور طبیعی یک پروتئین تولید شده توسط سلول های مختلف بدن را برای ترویج و التیام می دهد. تصور می شود که این پروتئین همچنین می تواند جوانه های طعم را تحت تأثیر قرار دهد و باعث افزایش حساسیت به طعم تلخ شود.
درمان سرطان
اشعه و شیمی درمانی می تواند جوانه های طعم را تحریک کند، و باعث می شود در دهان احساس تلخی یا طعم ف ایجاد کند.
درمانهای خانگی تلخی دهان:
برخی از چیزهایی که می توانید در خانه انجام دهید برای کمک به تسکین و حتی جلوگیری از طعم تلخ دهان خود وجود دارد. نوشیدن مقدار زیادی مایعات و جویدن آدامس بدون قند برای کمک به افزایش تولید بزاق. بهداشت دهان و دندان. دندان ها را دوبار در روز بشویید. دندانپزشک خود را هر شش ماه یکبار ببینید.
کاهش وزن در صورت نیاز، اجتناب از غذاهای تند و چرب، نکشیدن سیگار ، محدود کردن الکل ، انجیر اسلیمین گیاهی می تواند به افزایش ترشحات مخاطی کمک کند، که برای محافظت از تخریب لمینال دستگاه گوارشی از تحریک اسید معده کمک می کند. اگر متوجه شدید از پزشک خود بخواهید داروهایتان را عوض کند، به شما طعم تلخ می دهد.
درمان تلخی دهان :
درمان طولانی مدت بستگی به این دارد که چه چیزی موجب طعم تلخ شما می شود. پزشک شما برای اولین بار از علائم شما مطلع خواهد شد، تاریخچه پزشکی و داروهایی که مصرف می کنید و سپس یک معاینه فیزیکی انجام می دهد. پزشک شما ممکن است برای آزمایش شرایط زیر، مانند دیابت،شما را به آزمایشگاه بفرستد.
درمان بستگی به وضعیت پایه و یا دیگر علل دارد که طعم تلخ را ایجاد می کند. به عنوان مثال، اگر ریفلاکس اسید طعم تلخ را ایجاد می کند، ممکن است دکتر آنتی اسیدها بدون نسخه یا نسخه تجویز شود.
اگر دیابت نوع 2 دچار این مشکل باشد، پزشک ممکن است داروهایی مانند متفورمین (Glucophage) تجویز کند. متفورمین مقدار قند (گلوکز) تولید کبد را کاهش می دهد. اگر داروهای خاصی که باعث می شود طعم تلخ ایجاد شود، ممکن است پزشک بتواند چیزی متفاوت را تجویز کند.
پزشک ممکن است شما را به متخصصین زیر ارجاع دهد:
یک دندانپزشک اگر متقاعد شوند طعم تلخ به یک موضوع دندان مرتبط است.
یک متخصص غدد درون ریز، اگر آن را با یک بیماری مانند دیابت مرتبط است.
یک روماتولوژیست، اگر سندرم Sjögren داشته باشید .
هنگامیکه تمرین میکنید، در واقع فیبرهای عضلانیتان پاره میشود؛ و هنگامیکه آن عضلات بهبود یابند، قدرتتان بیشتر میشود. اما پاره شدن آن فیبرها، میتواند باعث شود عضلات شما حساس شوند و درد بگیرند، حتی میتواند حرکت را برایتان دشوار سازد.
بعلاوه ممکن است شروع درد 24 ساعت طول بکشد (که به آن درد عضلانی تاخیری یا DOMS میگویند). این بدین معنی است که دو روز پس از تمرین، نسبت به صبح پس از تمرین درد بیشتری احساس میکنید.
مرحله اول
قبل از شروع تمرین، خودتان را گرم کنید. گرم کردن، انعطاف پذیری عضلات را افزایش میدهد و از کشش عضلانی کلی میکاهد، که اینکار از آسیب (میکروتروما) بیش از اندازه، جلوگیری میکند و بعلت کشش کمتر یا بیشتر، جلوی درد عضله را میگیرد.
مرحله دوم
بعد از هر تمرین، مختصری بدنتان را سرد کنید. بدین صورت که برای بهبود جریان خون و افزایش دامنهی حرکتتان، عضلاتی را که تمرین داده اید، بکشید.
مرحله سوم
بعد از تمرین بمدت 10 دقیقه از یک فوم غلتکی استفاده کنید. غلتیدن بر روی فوم میتواند گرهها و چسبندگیهای بافتهای عضلانی را رفع کند و جریان خون را بهبود ببخشد.
مرحله چهارم
بمدت 30 دقیقه یا بیشتر، ماساژ درمانی انجام دهید. ماساژ، جریان خون به بافتهای عضلانی دردناک را افزایش میدهد، چسبندگیهای کوچک را برطرف میکند و سرعت ترمیم عضله را بالا میبرد. ماساژ درمانی میتواند دردناک باشد اما اگر بتوانید درد آن را تحمل کنید، یک درمان موثر است.
مرحله آخر
حداقل 8 تا 10 ساعت بخوابید. بدن در شب خود را ترمیم میکند و هورمونهای مهمی ترشح میکند که به بافت عضلانی دستور ترمیم میدهد. خواب کمتر از 8 ساعت، پاسخ هورمونی را کاهش میدهد که یعنی بهبود شما کندتر خواهد شد.
ژیمناستیک کارها برای قدرت، تعادل، هماهنگی، چابکی و شایستگی تمرین میکنند. به گفتهی جینا، که یک مربی است، اولین چیزی که باید بدانید این است که بدن ژیمناستیک کارها بیشتر از آنکه هدف تمرینشان باشد، اثر جانبی تمرینات آنهاست. بزرگ شدن عضلات ژیمناستیک کارها، کم و بیش برای بهبود مهارت و عملکردشان ضروری است.
قدم اول
برای افزایش استقامت و از دست دادن چربی بدن، ورزشهای کاردیو مانند آهسته دویدن، دوی سرعت، و تمرینات اینتروال انجام دهید. ژیمناستیک کارها برای اینکه در تمرینات طولانی استقامت کسب کنند، انواع مختلفی تمرینات کاردیو انجام میدهند.
آنها باید سطح چربی بدنشان را پایین نگه دارند. چرا چربی بدن بیش از اندازه، به سطح انرژی و استقامتشان آسیب میرساند و آنها را سنگینتر میکند. در نتیجه انجام حرکاتشان برای آنها سختتر میشود.
قدم دوم
مجموعهای از تمرینات ورزشی انجام دهید که روی مرکز بدن فشار میآورند، مانند بلند کردن پاها، کرانچ، حرکت پرچم یا تعادل و حفظ تعادل بدن روی دستها. این تمرینات، مرکز بدن را تقویت، و عضلات شکم و عضلات پشت را تفکیک و مشخص میکنند.
ژیمناستیک کارها به مرکز بدن بسیار قویای نیاز دارند. در طول مسابقات، ژیمناستیک کارها از مرکز بدنشان برای کشیدن و هل دادن خودشان به جهات مختلف استفاده میکنند. این سبک از تمرینات، برای ژیمناستیک کارها عضلات مرکز بدن قویای به ارمغان خواهد آورد.
قدم سوم
با کمک وزن بدنتان تمرین کنید. تمریناتی مانند شنا سوئدی، بارفیکس، شنای عمودی، اسکات، و حالتهای مختلف حرکت پرچم یا تعادل. این تمرینات که توسط ژیمناستیک کارها انجام میشوند، رشد عضله در سراسر بدن را افزایش دهد.
مربی ژیمناستیک کریستوفر سامر توضیح میدهد: سوال دیگری که حالا باید از خودمان بپرسیم این است که آیا این تمرینات برای علاقمندان به تناسب اندام نیز مفید است؟ و اگر اینطور است آیا ممکن است حداقل بعضی از آنها را بدون راهنمایی مربی حرفهای یا بدون خرید تجهیزات ژیمناستیک انجام داد؟
بله! بعضی از تمرینات تخصصی هستند که یادگیری شان نسبتا آسان است و به تجهیزات کمی مانند میله بارفیکس و کمی فضا احتیاج دارند.
قدم چهارم
حرکت پرچم و فرانت لور (به یک میلهی بارفیکس آویزان شوید، و بدنتان را در حالتی قرار دهید که بصورت افقی و موازی با زمین باشید) را انجام دهید و تمرین کنید. این دو حرکت باعث ایجاد توانایی در تمام نیم تنهی بالایی و مرکز بدنتان میشوند. در طول این تمرینات، بدنتان را در یک موقعیت ساکن قرار میدهید و به موقعیتهای دیگر میروید.
سامر توضیح میدهد: در واقع این دو تمرین، قدرت و ثبات را در سراسر «کمربند شانهای» جلو و عقب، افزایش میدهند. بعلاوه مرکز بدنتان را بکار میگیرد و روی قسمت پشت و پایین بدنتان یا لگن بطور کامل کار میکند.
هشدار: قبل از انجام این برنامهی تمرینی با یک مربی تایید شده یا پزشکتان م کنید.
متناسب شدن و متناسب ماندن میتواند یک چالش باشد. برای بسیاری از ما، حتی بلند شدن از تخت هم کار سختی است. پس راز افرادی که موفق شدهاند ورزش را بعنوان بخشی از زندگی بپذیرند، چیست؟
ثابت قدم باشید
«چیس اسکوایرز» اولین کسی است که اعتراف میکند کارشناس تناسب اندام نیست. اما او کسی است که زمانی حدود 93 کیلوگرم وزن داشت و با توجه به قد 161 سانتیاش زیاد بود. چیس 42 ساله که ساکن کلورادو است میگوید: در عکسهای تعطیلات سال 2002 مانند یک هیولا در ساحل بنظر میرسیدم.
چیس تصمیم گرفت که به این وضعیت خاتمه دهد. غذاهای چرب را کنار گذاشت و شروع به راه رفتن بر روی تردمیل کرد. وزنش شروع به پایین آمدن کرد و طولی نکشید که در مسابقات ماراتن دوید. او اولین مسابقهی 50 مایلیاش را در اکتبر 2003 انجام داد و اولین مسابقه 100 مایلیاش را در سال بعد به پایان رساند. پس از آن، چندین مسابقهی 100 مایلی، 50 مایلی و 50 کیلومتری را به پایان رساند.
راز او چیست؟ او می گوید : «من سریع نیستم، اما ثابت قدمم». او میگوید ثابت قدم بودن، بهترین راز او برای حفظ یک رژیم تناسب اندام موفقیت آمیز است.
او ادامه میدهد: تمام این چیزها با 20 دقیقه راه رفتن روی تردمیل آغاز شد. فرق بین موفقیت من و کسان دیگری که تلاش کردهاند این است که من در تمام روزها تلاش میکردم. اگر شما بطور مداوم سعی نکنید، هیچ برنامهی ورزشی در دنیا، به دردتان نخواهد خورد.
یک روش ورزشی موثر را دنبال کنید
وزارت ورزش آمریکا، به تازگی از 1000 مربی شخصی دارای مدرک ACE در مورد بهترین روشهای تناسب اندام سوال کرده است. 3 پیشنهاد برتر آنها از این قرار است:
تمرینات قدرتی: حتی 2 بار در هفته و هر بار بمدت 20 دقیقه، به لاغر شدن کل بدن کمک میکند.
تمرینات اینتروال: «سدریک بریانت» دکتر و مدیر ارشد ACE که با دانشگاه پزشکی ورزشی آمریکا همکاری میکند، میگوید: تمرینات اینتروال در اصلی ترین شکلش ممکن است شامل راه رفتن بمدت 2 دقیقه و دویدن بمدت 2 دقیقه و انجام این الگو بصورت متناوب در زمان ورزش باشد. این الگو، یک روش بسیار کارآمد و پربار برای ورزش است.
افزایش تمرینات کاردیو/هوازی: بریانت پیشنهاد میکند که در مجموع 60 دقیقه یا بیشتر در روز، فعالیتهای فیزیکی با شدت متوسط انجام دهید، مانند پیاده روی، دویدن یا رقص.
اهداف واقع بینانه تعریف کنید
«کارا تامپسون» سخنگوی انجمن بین المللی بهداشت و باشگاههای ورزشی (IHRSA) میگوید: کمالگرا نباشید و برای اهداف غیر محتملی که دستیابی به آنها ممکن نیست، تلاش نکنید. بجای آن روی افزایش رفتارهای سالم تمرکز کنید. به عبارت دیگر اگر هنوز نمیتوانید 5 کیلومتر بدوید، نگران نباشید. به 15 دقیقه پیاده روی در روز عادت کنید و به تدریج به زمان، مسافت و شدت آن بیفزایید.
از دوستانتان استفاده کنید
تامپسون پیشنهاد میکند که بدنبال یک دوست یا خویشاوندی که دوستش دارید و به او اعتماد دارید باشید که بخواهد سبک زندگی سالمتری داشته باشد. یکدیگر را تشویق کنید. باهم ورزش کنید. از این کار بعنوان فرصتی برای لذت بردن از مشارکت یکدیگر و تقویت رابطهتان استفاده کنید.
برنامه تان را متناسب با زندگیتان تنظیم کنید
سرتان آنقدر شلوغ است که نمیتوانید به باشگاه بروید؟ ستارهی تنیس «مارتینا ناورا تیلوا» سفیر سلامتی و تناسب اندام AAPR، در مورد اینکه چگونه میتوانید با وجود اینکه سرتان شلوغ است متناسب بمانید، نکاتی میداند.
او در یک مقاله در وبسایت AAPR توصیه میکند که برنامهتان را متناسب با زندگیتان تنظیم کنید. او میگوید: شما برای متناسب شدن به لوازم ورزشی فانتزی و باشگاه نیاز ندارید.
اگر فضای کافی در کف اتاق دارید، ورزشهای سادهای که نواحی مانند باسن، لگن، ساق پاها، رانها، قفسهی سینه و بازوها را تحت تاثیر قرار میدهد، امتحان کنید. ورزشهایی مانند شنا سوئدی، اسکات و لانچ. هدفتان انجام 10 تا 12 مرتبه از هر تمرین باشد و برای قویتر شدن به شدت و تعداد آنها بیفزایید.
خوشحال باشید
مربی مشهور «سباستین لاگری» پیشنهاد میکند فعالیتی را انتخاب کنید که از انجام آن واقعا لذت ببرید. او میگوید: اگر از وزنه متنفرید، به باشگاه نروید.
با هر نوع تمرین یا فعالیتی میتوانید وزن کم کنید و به اندام مورد نظرتان برسید، ولی چیزی را انتخاب کنید که مناسب و راحت باشد. شاید صخره نوردی یک تمرین عالی باشد، اما اگر در شهر زندگی میکنید نمیتوانید هر روز آنرا انجام دهید.
همچنین بخوانید: چگونه شاد و خوشبخت زندگی کنیم؟
به ساعت توجه کنید
منظور ساعت بدن است. «جیسون» که داروشناس و فیزیولوژیست ورزشی در کالج پزشکی دانشگاه آریزونا است، پیشنهاد میکند سعی کنید در زمانی ورزش کنید که حداکثر انرژی را دارید. اگر سحرخیز هستید، فعالیتهای تناسب اندامتان را در صبح زود برنامه ریزی کنید.
اگر هر چه روز جلوتر میرود، احساس انرژی بیشتری میکنید، فعالیتهایتان را در بعدازظهر یا غروب انجام دهید. جیسون میگوید: ورزش کردن در هنگامی که بیشترین انرژی را دارید، بهترین نتایج را خواهد داشت.
با کارشناسان ورزشی تماس بگیرید
مخصوصا اگر اولین بار است که شروع به ورزش کردهاید، جیسون پیشنهاد میکند که یک ارزیابی حرفهای انجام دهید تا معلوم شود بیشتر از همه به چه نوع ورزشی نیاز دارید.
او میگوید: ممکن است برای برخی افراد، توجه به انعطافپذیری یا تعادل و چابکی، مهمتر از تمرینات مقاومتی یا هوازی باشد. با یک ارزیابی حرفهای، میتوانید نقاط ضعفتان را تعیین کنید و روی آنها تمرکز کنید. این کار، بطور کلی میزان تناسب اندامتان را افزایش میدهد.
الهام بگیرید
«آلن فاین» مربی حرفهای تناسب اندام میگوید: «تناسب اندام یک حالت ذهنی است». یکی از ترفندهای آلن برای انگیزه گرفتن، خواندن وبلاگها و وبسایتهایی است که به او نشان میدهد دیگران چطور موفق شدهاند. او میگوید: الهام بخش شما کیست؟
صبور باشید
در آخر، ستارهی تنیس «مارتینا» توصیه میکند به یاد داشته باشید اگر تمام این نکات را رعایت کنید، باز هم فراز و نشیب و شکست و پیروزی وجود دارد. فقط صبور باشید و تسلیم نشوید. او میگوید: «با وجود سختیها، کارتان را ادامه دهید تا شاهد نتایج چشمگیری باشید».
روزی پیش گوی پادشاهی به او گفت که در روز و ساعت مشخصی بلای عظیمی برای پادشاه اتفاق خواهد افتاد.
پادشاه از شنیدن این پیش گویی خوشحال شد. چرا که می توانست پیش از وقوع حادثه کاری بکند. پادشاه به سرعت به بهترین معماران کشورش دستور داد هر چه زودتر محکم ترین قلعه را برایش بسازند.
معماران بی درنگ بی آن که هیچ سهل انگاری و معطلی نشان بدهند، دست به کار شدند. آنها از مکان های مختلف سنگ های محکم و بزرگ را به آنجا منتقل کردند و روز و شب به ساختن قلعه پرداختند.
سرانجام یک روز پیش از روز مقرر قلعه آماده شد. پادشاه از قلعه راضی شد و با خوش قولی و شرافتمندانه به همه معماران جایزه داد. سپس ورزیده ترین پاسداران خود را در اطراف قلعه گماشت.
پادشاه در آستانه روز وقوع حادثه به گفته پیش گو، وارد اتاق سری شد که از همه جا مخفی تر و ایمن تر بود. اما پیش از آن که کمی احساس راحتی کند، متوجه شد که حتی در این اتاق سری هم چند شعاع آفتاب دیده می شود.
او فورا به زیر دستان خود دستور داد که هر چه زودتر همه شکاف های این اتاق سری را هم پر کنند تا از ورود حادثه و بلا از این راه ها هم جلوگیری شود .سرانجام پادشاه احساس کرد آسوده خاطر شده است. چرا که گمان کرد خود را کاملا از جهان خارج، حتی از نور و هوایش، جدا کرده است.معلوم است که پادشاه خیلی زود در اتاق بدون هوا خفه شد و مرد.
پیش گویی منجم پادشاه به حقیقت پیوسته بود و سرنوشت شوم طبق گفته پیش گو رقم خورده بود!
نتیجه گیری داستان
معنی این داستان را می توان به قلب انسان ها از جمله خود ما تشبیه کرد. در دل ما هم قلعه بسیار محکمی وجود دارد. این قلعه با مواد مختلفی محکم تر از سنگ ساخته شده اند.
این مواد چیزی به جز خشم و نفرت، گله و شکایت، خوار شمردن و غرور و کبر، شتاب، تعصب و بدبینی و … نیستند. با این مواد واقعا هم می توان قلعه دل را محکم و محکم و باز هم محکم تر کرد و دیگران را پشت درهای آن گذاشت.
همان طور که این پادشاه عمل کرد. قلعه قلب ما هر چه محکم تر و کم منفذتر باشد، احساس خفگی ما هم شدیدتر خواهد بود.
درباره این سایت